روزنامه چپگرای "هاآرتص" اسراییل در مقاله ای به قلم " عاموس هارل" نوشت: ماموریت اصلی نتانیاهو در دولت جدیدش، احتمالا مقابله نظامی با برنامه هسته ای ایران خواهد بود، ماموریتی که او به عنوان سیاستمدار ارشد اسراییلی نزدیک به 2 دهه به دنبال آن است.
به گزارش عصرایران، هاآرتص نوشت: "تزاچی هانگبی" وزیر سابق، که روابطش با نتانیاهو طی سالها فراز و نشیبهایی داشته است، این استدلال را در مقالهای که روز پنجشنبه در روزنامه "یدیعوت آحارونوت" اسراییل منتشر شده، بیان کرده است.
هانگبی با توجه به مطالبی که اخیرا نتانیاهو در گفتگوهای خصوصی گفته است، نوشت: "آتش درونی نتانیاهو تلاش او برای خنثی کردن خطر عظیم موجودیت اسراییل توسط برنامه هستهای ایران است. او بیش از 20 سال است که روی این ماموریت متمرکز شده است و اکنون لحظه حقیقت نزدیک است."
او افزود:" در صورت عدم اقدام رهبر جهان آزاد (جو بایدن رییس جمهوری آمریکا)، رهبر قوم یهود باید بین تسلیم و بازدارندگی یکی را انتخاب کند. ... بازدارندگی یعنی استفاده از هر وسیله ای که در اختیار داریم برای رفع این شر."
فردای آن روز در گفت و گو با شبکه 12 اسراییل، هانگبی صریح تر بود. وی به صراحت در آن مصاحبه گفت نتانیاهو در دوره آتی خود علیه تاسیسات هسته ای اقدام خواهد کرد.
ایران در واقع بیش از هر زمان دیگری به تولید سلاح هسته ای نزدیک شده است. باید یادآوری کرد که این تا حدی به لطف اقدامات خود نتانیاهو است. این او بود که ایالات متحده را متقاعد به خروج یکجانبه از برجام کرد. دونالد ترامپ، رییس جمهوری سابق آمریکا در سال 2018 از توافق هسته ای که حدود 2 سال و نیم پیش از آن، بین تهران و قدرت های بزرگ امضا شده بود، خارج شد.
اما اوضاع در جهت مخالف آنچه نتانیاهو امیدوار بود پیش رفت. ایران به جای فروپاشی اقتصادی تحت تحریم های مجدد آمریکا، مسیر نقض توافق را از سر گرفت و اکنون تنها هفتهها تا تولید اورانیوم غنیشده کافی برای تولید یک بمب هستهای فاصله دارد. (اگرچه تخمینها میگویند نصب آن روی کلاهک موشک بالستیک نزدیک به دو سال طول خواهد کشید).
هنگامی که دولت بنت-لاپید در تابستان 2021 به قدرت رسید، اعضای اصلی آن گفتند که مشکل دیگری را کشف کردند و آن عدم توانایی کافی نظامی اسراییل برای حمله یکجانبه به تاسیسات هسته ای ایران است. در واقع نتانیاهو در حالی مدام از حمله به ایران در دوران 12 ساله نخست وزیری خود سخن می گفت که هیچ برنامه پشتیبان نظامی نداشت.
تدارکات نظامی برای حمله یکجانبه اسراییل به تاسیسات هسته ای ایران که از یک دهه پیش از زبان تهدید نتانیاهو نمی افتاد، نادیده گرفته شده بود. در واقع اسراییل که در اتکا به موفقیت سیاست فشار به آمریکا اشتباه کرده بود، هیچ راه عملی واقعی برای برچیدن برنامه هسته ای ایران (بدون حمایت نظامی آمریکا) نداشت.
در همین حال، جو بایدن جایگزین ترامپ در کاخ سفید شد. اگرچه جانشینان نتانیاهو، موضع جنگی وی در قبال دولت های دموکرات در مورد مسئله ایران را کنار گذاشتند، اما آنها نیز نشان دادند مانند نتانیاهو چندان مشتاق سیاست بایدن در قبال احیای برجام نیستند.
حمایت بایدن از بازگشت به توافق هسته ای یک چیز بود. اما پیام فوری و بدون ابهام او به ایرانیان مبنی بر تمایل آمریکا برای امضای مجدد توافقنامه، دوباره به تهران اهرمی در مذاکرات داد. درست زمانی که رهبران تهران درد تحریم ها را احساس می کردند، مذاکره کنندگان آنها عمدا مذاکرات را به تعویق انداخته و مدام مطالبات جدیدی را مطرح می کردند.
این واقعیتی است که نتانیاهو وارد آن خواهد شد. با توجه به اهمیتی که او برای تهدید هستهای قایل است، و مواضع متعدد او در گذشته، قابل درک است که هانگبی و دیگران بر این باورند که او حملهای یکجانبه را در دستور کار قرار خواهد داد.
برخی ناظران معتقدند نتانیاهو در 73 سالگی احتمالا آخرین دوره نخست وزیری خود را پیش رو دارد و بر این اساس، مبارزات سیاسی طولانی او را خسته و ضعیف کرده است. این ممکن است آخرین دوره ریاست نتانیاهو باشد و او به دنبال یک میراث خواهد بود. بنابراین بهتر است به خاطر حمله به ایران و نه فقط به خاطر تضعیف حاکمیت قانون در دموکراسی اسراییل، او را به خاطر بسپاریم.
نتانیاهو در محاصره کابینه ای با تجربه امنیتی اندک، مسئولیت بحث درباره ایران را بر عهده خواهد گرفت. تنها فردی که در رزومه کاری آنها یک حرفه نظامی واقعی دارد، سرلشکر "یوآو گالانت" احتمالا وزیر دفاع بعدی خواهد بود. در همین حال، با تجربه ترین عضو این کابینه جدید، و احتمالا سطح بالا ترین عضو در مورد تصمیمات امنیتی، "آریه دری" رهبر حزب شاس خواهد بود، در صورتی که از مانع قانونی برای انتصاب خود جان سالم به در ببرد.
چالش ایران
طی دو ماه گذشته دو تحول بزرگ در داخل ایران رخ داده است. اول، موجی از اعتراضات داخلی در این کشور به راه افتاده است که گمان می رود بزرگ ترین جنبش اعتراضی از زمان تاسیس جمهوری اسلامی باشد.
دوم، ادعا شده که ایران صدها پهپاد تهاجمی به روسیه می دهد که در حمله به اوکراین استفاده می شود. هر دوی این تحولات روابط ایران با غرب را به شدت تیره کرده است و اکنون امضای توافقنامه هسته ای جدید را برای بایدن دشوارتر کرده است.
مذاکرات ممکن است پس از انتخابات میان دوره ای روز سه شنبه در ایالات متحده از سر گرفته شود، اما به سختی می توان گفت که موضع دولت بایدن چگونه خواهد بود، به خصوص اگر حزب دموکرات در انتخابات شکست بخورد، همانطور که به طور گسترده پیش بینی می شود.
بسیاری از ادعاهای اسراییل در سالهای اخیر در مورد حمله یکجانبه به ایران پوچ بوده و شامل قابلیتهای خیالی است. در طول دهه گذشته، ایرانیها بخشهایی از سایتهای برنامه هستهای خود را به شدت تقویت کردهاند، تاسیسات هسته ای خود را به اعماق زمین برده و آنها را در چندین سایت پراکنده کردهاند.
عقب انداختن برنامه حمله نظامی ممکن است از طریق روشهای دیگری مانند حملات از راه دور، حملات سایبری یا خرابکاریهایی مانند آنچه در گذشته به اسراییل نسبت داده شده است، قابل دستیابی باشد.
در هر صورت، در سال گذشته، دولت مستعفی اسراییل بودجه بیشتری را به ارتش به منظور آماده شدن برای گزینه حمله به ایران تخصیص داده و رییس ستاد ارتش اسراییل در حال حاضر به این موضوع مشغول است. انتظار می رود که جانشین وی، سرلشکر "هرتزل هالوی" به همین کار ادامه دهد.
چالش ایران چیزی فراتر از برنامه هسته ای آن است. سرلشکر "تامیر یدایی" رییس فرماندهی نیروی زمینی ارتش، ماه گذشته در مقاله ای در یک نشریه نظامی اسراییل نوشت: " اسراییل با یک چالش تاریخی روبرو است. باید از یک ارتش محلی که از مرزهای کشور محافظت میکند به یک نیروی منطقهای که در مسدود کردن یک قدرت منطقهای مثل ایران مشارکت دارد، تبدیل شود. چالشی با چنین دامنه ای را نمی توان تنها با منابع اضافی پاسخ داد."
او افزود:" ما به بررسی انتقادی مفروضات پایه امنیت ملی و سازماندهی مجدد ارتش اسراییل نیاز داریم. برای اینکه به اطلاعات نظامی و نیروی هوایی اجازه دهیم عملیات را در عرصه های دورتر متمرکز کنند، باید نیروی زمینی کمتر وابسته و موثرتری ایجاد کنیم. ماموریت آن تحت کنترل درآوردن ارتش های تروریستی در مرزها با پشتیبانی هوایی و اطلاعاتی محدودتر به عنوان بخشی از مقابله با ایران خواهد بود."