۰۳ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۳ دی ۱۴۰۳ - ۰۲:۳۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۶۵۷۷۳
تاریخ انتشار: ۱۸:۱۳ - ۲۱-۰۸-۱۴۰۱
کد ۸۶۵۷۷۳
انتشار: ۱۸:۱۳ - ۲۱-۰۸-۱۴۰۱
که بود و چه کرد؟

تیکو براهه؛ ستاره شناسی در یک قدمی نجوم مدرن

تیکو براهه؛  ستاره شناسی در یک قدمی نجوم مدرن
اگر تیکو براهه گرفتار مرگی عجیب و نابهنگام نمی‌شد، احتمالا در تاریخ علم به عنوان "پدر ستاره‌شناسی مدرن" شناخته می‌شد. اما بخت از این حیث با او یار نبود. هر چند که میراث علمی گرانبهای او، راه را بر دیگران باز کرد و دیری نگذشت که "نجوم مدرن" شکل گرفت

   عصر ایران؛ احمد فرتاش - تیکو براهه در چهاردهم دسامبر 1546 در کنودستروپ دانمارک به دنیا آمد. او جزو پیشگامان ستاره‌شناسی است و در عمر نه چندان بلندش، با مطالعات مجدانه‌اش‌ دربارۀ ستارگان و سیارات، به یک‌قدمی تاسیس نجوم مدرن رسید.

  اگر تیکو براهه گرفتار مرگی عجیب و نابهنگام نمی‌شد، احتمالا در تاریخ علم به عنوان "پدر ستاره‌شناسی مدرن" شناخته می‌شد. اما بخت از این حیث با او یار نبود. هر چند که میراث علمی گران‌بهای او، راه را بر دیگران باز کرد و دیری نگذشت که "نجوم مدرن" شکل گرفت و درک انسان از کیهان از بیخ و بن متحول شد.

  تیکو براهه اشراف‌زاده بود. پدرش در دربار سلطنتی دانمارک شأن و مقامی داشت. پدربزرگش نیز مثل پدرش عضو شورای سلطنتی بود؛ شورایی که به پادشاه مشورت می‌داد و پادشاه جدید را انتخاب می‌کرد.

  مادر تیکو براهه نیز از خانواده‌ای ثروت‌مند و متنفذ بود. تیکو یازده خواهر و برادر داشت که البته چهار تن از آن‌ها در همان خُردسالی مردند. بنابراین آن‌ها با پدر و مادرشان خانواده‌ای هشت‌نفره بودند. این کثرت جمعیت سبب شد یورگن براهه، عموی تیکو، یک روز صبح او را بدزدد چراکه یورگن و همسرش بچه‌دار نمی‌شدند!

  عمو یورگن از پدر و مادر تیکو خواست تیکوی دوساله را به او و همسرش بدهند. پدر و مادر تیکو هم موافقت کردند.

  تیکو براهه نزد عمویش به خوشی روزگار می‌گذراند. عمو یورگن و همسرش با او مهربان بودند و او را به مدرسه‌ای فرستادند که در آن‌جا زبان‌های لاتین و یونانی و انجیل و ریاضیات آموخت.

  تیکو در سیزده سالگی (1559) وارد دانشگاه کپنهاگ شد و علوم هفت‌گانه را در آن‌جا فرا گرفت: هندسه، حساب، منطق، فن بلاغت، موسیقی، زبان لاتین، ستاره‌شناسی. عمویش می‌خواست که او حقوق بخواند ولی در سال 1560 که دانشمندان یک خورشیدگرفتگی را پیش‌بینی کردند، تیکو تصمیم گرفت ستاره‌شناسی بخواند.

  برای او عجیب بود که انسان بتواند چیزی را پیش‌گویی کند که امری الهی قلمداد می‌شد. او حدس زد شاید با ستاره‌شناسی بتوان بسی امور آسمانی را پیش‌بینی کرد. اگرچه کشیش‌های اداره‌کنندۀ مدرسه تیکو، می‌گفتند مطالعۀ افلاک راهی است برای نزدیک شدن به خداوند، ولی وقایع قرن هفدهم نشان داد کلیسا علم نجوم را مایۀ دور شدن دانشمندان از خداوند ارزیابی کرده است.

  البته عمر تیکو براهه در آغاز قرن هفدهم به پایان رسید و گرفتار غضب روحانیان مسیحی نشد. اما نکته این است که روحانیان چیزی را توصیه می‌کردند (مطالعۀ افلاک) که به نتایجی ویران‌گر برای جهان‌بینی کلیسای کاتولیک منتهی شد.

  تیکو در شانزده سالگی (1562) راهی دانشگاه لایپزیگ شد و در آن‌جا علاوه بر اخترشناسی، اختربینی هم خواند. اختربینان مدعی بودند سیارات و ستارگان بر وقایع زمینی تاثیر دارند. اگرچه امروزه اختربینی در زمرۀ خرافات قرار گرفته، ولی در نیمۀ قرن شانزدهم حتی دانشمندان بر این باور بودند که اختربینی یک علم است.

  در آن دوران هنوز تلسکوپ اختراع نشده بود و رصد ستارگان با چشم غیرمسلح و با کمک چند ابزار مکانیکی صورت می‌گرفت که مهم‌ترین آن‌ها تیرچه نام داشت که چوب‌دستیِ صلیبی‌شکل بود.

تیرچه

تیکو براهه؛ پلی میان کوپرنیک و کپلر

  تیکو متوجه شد این وسیله‌ها دقت چندانی ندارند و نقشه‌هایی که از موقعیت ستارگان با استفاده از این وسایل تهیه شده، مفید نیستند. بنابراین او به فکر نقشه‌برداری از آسمان افتاد.

  وقتی تیکو نوزده ساله بود (1565) عمویش درگذشت و او برگشت نزد پدرش. پدر تیکو ترجیح می‌داد  او افسر ارتش یا دیپلمات شود ولی تیکو مطمئن بود می‌خواهد ستاره‌شناس شود. او به این نتیجه رسیده بود که ستاره‌شناسان همه چیز را نمی‌دانند و بخش عمده‌ای از کیهان هنوز کشف نشده است.

  یک سال بعد، تیکو در دانشگاه ویتنبرگ در شرق آلمان ثبت نام کرد اما در همان سال دماغش را در اثر ضربۀ شمشیر در یک دوئل از دست داد! کسی که با او دوئل کرد، پسرخاله‌اش بود و دعوایشان هم بر سر این بود که کدام‌شان ریاضیدان بهتری است!

   تیکو ناچار شد از بینی مصنوعی فلزی استفاده کند. جنس بینی‌اش از مس بود ولی در مهمانی‌ها دماغی از طلا یا نقره بر صورتش می‌گذاشت!

بینی فلزی تیکو براهه در موزۀ لندن نگهداری می‌شود

تیکو براهه؛ پلی میان کوپرنیک و کپلر

  تیکو در 25 سالگی پدرش را از دست داد. او در سال‌های آخر زیاد به دیدن پدرش نمی‌رفت تا در معرض اصرارهای پدرش برای انصراف از دانشمند شدن قرار نگیرد و کارشان به مجادله نکشد. نوعی دوریِ ناشی از احترام. احترامی که مبنایش علاقه بود؛ چراکه مرگ پدر، تیکوی جوان را بسیار غمگین کرد.

   با فوت پدر، بخش بزرگی از املاک او در کنودستروپ به تیکو رسید. علاوه بر این، تیکو هر سال درآمد هنگفت 200 مزرعه، 25 کلبۀ اجاره داده شده و 5 آسیا (آسیاب)  را دریافت می‌کرد. این ثروت هنگفت مبنای فعالیت علمی تیکو براهه شد و از 26 سالگی، یعنی از 1572، رسما به عنوان یک منجم حرفه‌ای کارش را آغاز کرد.

  تیکو براهه مرد متفاوتی بود. در آن زمان رسم نبود مردی از طبقات اشرافی با زنی غیراشرافی ازدواج کند. اما تیکو یک سال قبل از مرگ پدرش، عاشق دختری روستایی شد. اینکه جوانی از طبقۀ نجبا با یک دختر دهاتی ازدواج کند، مقبول جامعه نبود.

  در قانون دانمارک هم آمده بود اگر مردی نجیب‌زاده با زنی از طبقۀ عوام رابطه برقرار کند، حق ندارند مراسم رسمی ازدواج برگزار کنند؛ و اگر سه سال با هم زندگی می‌کردند می‌توانستند به طور قانونی با هم ازدواج کنند ولی زن همچنان جزو طبقۀ عوام به شمار می‌رفت و نمی‌توانست از منزلت و حقوق طبقاتی نجیب‌زاده‌ها برخوردار شود. کودکان این زوج هم جزو طبقۀ عوام محسوب می‌شدند و نمی‌توانستند جایگاه یا دارایی پدر را به ارث ببرند.

  خاندان تیکو ناراحت بودند که چرا همسر او ژن خوب ندارد! ولی تیکو به رسوم محافظه‌کارانۀ زمانه وقعی ننهاد و پای عشقش ایستاد. دو سال بعد (1573) تیکو کتاب «ستارۀ نو» را منتشر کرد و به عنوان ستاره‌شناس اعتبار قابل توجهی در دانمارک به دست آورد و این‌جا و آن‌جا مشغول سخنرانی شد. خبر درخشش علمی او به گوش شاه دانمارک (فردریک) رسید و او تیکو را جزو مقربین خویش قرار داد و همین باعث شد خانوادۀ تیکو ازدواج او را بپذیرند.

  شاه فردریک تیکو را دانشمندی یافت که وجود و پیشرفتش ثابت می‌کند دانمارک سرزمین علم است. بنابراین در 1576 تیکو را مشمول حمایت مالی کرد و ضمنا جزیره‌ای به نام وِن را دربست در اختیار تیکو قرار داد و هزینۀ ساخت یک قلعه و رصدخانه‌ای بزرگ را در آن‌جا تقبل کرد و کلی کارگر و خدمتکار هم در اختیار تیکو گذاشت.

   تیکو در سال 1580 در این قلعه ساکن شد و دانشجویان زیادی را هم به عنوان دستیاران خودش به تدریج پذیرفت. او قلعه‌اش را اورانیبورگ نامید. در اساطیر یونان باستان، اورانیا الهۀ نجوم بود. بورگ هم که همان برج خودمان است، به معنی قلعه. در خارج اورانیبورگ یک رصدخانۀ دیگر هم ساخته شد. این دو رصدخانه مجهزترین رصدخانه‌‌های دنیا در آن زمان بودند.

   یک چاپخانه هم در اورانیبورگ احداث شد که جزوه‌هایی را منتشر می‌کرد که در آن‌ها کارها و کشفیات تیکو براهه ثبت شده بود. تیکو رصدخانۀ اصلی‌اش را "موزه" نامید و ساعات زیادی را با دستیارانش در این رصدخانه سپری می‌کرد.

تیکو براهه؛ پلی میان کوپرنیک و کپلر

   او افزارهای متعددی را برای مطالعۀ آسمان طراحی کرد که ماهرترین صنعتگران اروپا آن‌ها را می‌ساختند. یک کرۀ بزرگ سماوی هم طراحی و ساخته شد که تیکو به تدریج موقعیت دقیق بیش از هفتصد ستاره را روی این کرۀ آسمانی ثبت کرد؛ کاری بی‌نظیر در آن زمان، که بعدها کمک زیادی به مطالعات مهم و تاریخ‌ساز یوهانس کپلر کرد.

   ذات‌الحلق یا اسطرلاب گوی‌شکل یکی از وسایل کار تیکو براهه بود. ذات‌الحلق، حلقه‌هایی فلزی و متداخل دارد و به آن در فارسی حلقه‌دار هم می‌گویند. ذات‌الحلق قبل از دوران تیکو براهه اختراع شده بود ولی مدل‌های طراحی‌شدۀ تیکو از این وسیله، کیفیتی به مراتب بهتر از مدل‌های قبلی داشتند. اعدادی که نشانگر درجات در آسمان بود روی لبه‌های این حلقه‌ها درج شده بود. تیکو با چیدن حلقه‌های ذات‌الحلق در جهات مختلف می‌توانست موقعیت‌های یک ستاره را محاسبه کند.

ذات‌الحلق یا اسطرلاب گوی‌شکل

تیکو براهه؛ پلی میان کوپرنیک و کپلر

   زاویه‌سنج یا ربع، وسیلۀ دیگری بود تیکو با آن کار می‌کرد. او برای افزایش دقت کارش، زاویه‌سنج‌های جدیدی طراحی کرد. زاویه‌سنج تا حدی مثل تیرچه (چوبدست صلیبی‌شکل) کار می‌کرد؛ همان وسیله‌ای که تیکو در جوانی با آن کار می‌کرد. فرد ناظر، دو شیء دور از هم را از شکاف‌هایی که در لبۀ زاویه‌سنج قرار داشت رصد می‌کرد و زاویۀ میان آن دو شیء را اندازه می‌گرفت.

زاویه‌سنج یا ربع

تیکو براهه؛ پلی میان کوپرنیک و کپلر

  افزارهای مطالعاتی تیکو و دستیارانش به تدریج آن قدر زیاد شد که تیکو تصمیم گرفت رصدخانۀ دوم را هم بسازد. رصدخانۀ دوم از 1586 آغاز به کار کرد و تیکو آن را استرینبورگ (قلعۀ ستاره) نامید. تیکو در بالای ورودیِ اصلی این رصدخانه تابلویی قرار داد که روی آن نوشته شده بود: نه ثروت و نه قدرت، تنها دانش است که پایدار می‌ماند.

   رصدخانۀ دوم طبیعتا مجهزتر از اولی بود. تیکو و دستیارانش خروارها اطلاعات را در این رصدخانه جمع‌آوری کردند. در آن زمان اکثر ستاره‌شناسان هنوز از تیرچه‌های ابتدایی استفاده می‌کردند و طبیعتا مطالعاتشان در مقایسه با مطالعات تیکو براهه، دقت بسیار کمتری داشت. علاوه بر دقت، پشتکار تیکو نیز موجب گردآوری اطلاعات بسیار بیشتری از سوی او و دستیارانش در مقایسه با سایر منجمان می‌شد.

تیکو براهه؛ پلی میان کوپرنیک و کپلر

   در فاصلۀ سال‌های 1577 تا 1590، دستاورد عظیم مطالعات سخت‌کوشانه و بی‌وقفۀ تیکو براهه حاصل شد. او تصویری تازه از ساختار افلاک عرضه کرد. مدل کیهانی او با مدل قدیمی، که تقریبا دو هزار سال قدمت داشت، در تناقض بود.

   تیکو براهه سه سال پس از مرگ نیکلاس کوپرنیک به دنیا آمده بود. کوپرنیک ستاره‌شناسی بود که مدل خورشیدمرکزیِ منظومۀ شمسی را با قوت علمی بیشتری مطرح کرده بود ولی کلیسا او را نادیده گرفته بود و کار به تهدید و توبه نکشیده بود.

   اینکه زمین به دور خورشید می‌گردد، سه قرن قبل از میلاد در مدل کیهانی پیشنهادی آریستارخوس ساموسی پیشنهاد شده بود. در قرن شانزدهم میلادی، تقریبا 1800 سال بعد، کوپرنیک مدل پیشنهادی آریستارخوس را احیاء و کامل کرد.

   بسیاری از آثار علمی دوران یونان باستان از بین رفته بودند و جزئیات مطالعات آریستارخوس در اختیار کسی نبود. بنابراین ارائۀ یک مدل ریاضی کامل در تایید خورشیدمرکزیِ منظومۀ شمسی، تا زمان کوپرنیک طول کشید.

   اما کلیسا با کوپرنیک درگیر نشد و کار به سکوت گذشت. در قرن هفدهم میلادی، یوهانس کپلر مدل کوپرنیک را تشریح کرد و گسترش داد تا شامل مدارهای بیضی‌شکل نیز باشد. همزمان، گالیله نیز مشاهدات تجربیِ مؤیدِ این مدل را با استفاده از تلسکوپ ارائه کرد.

   این وسط تیکو براهه کجا بود و چه اهمیتی داشت؟ تیکو براهه مابین کوپرنیک و کپلر ایستاده بود. کپلر دستیار تیکو براهه بود و از مطالعات گستردۀ او دربارۀ ستارگان و سیارات، توانست مدل پیشنهادی کپلر را تشریح کرد و گسترش داد.

   اطلاعات گردآوری شده از سوی تیکو براهه، به مراتب کامل‌تر از اطلاعات موجود در مطالعات کوپرنیک بود. همین یکی از عوامل توفیق کپلر در ارائۀ دلایل متقن به در تایید مدل پیشنهادی کوپرنیک بود.

نیکلاس کوپرنیک

تیکو براهه؛ پلی میان کوپرنیک و کپلر

   انقلاب کوپرنیکی، نگاه بشر به منظومۀ شمسی را دگرگون کرد. اگر جزوه‌ها و دست‌نوشته‌های تیکو براهه نبود، مکتوباتی که محصول سی سال رصد و مطالعۀ آسمان بود، کپلر قطعا نمی‌توانست برتری ریاضی مدل خورشیدمرکزیِ کوپرنیک را به مدل زمین‌مرکزیِ کلیسا نشان دهد.

   پس از مرگ تیکو براهه (1601)، کپلر می‌دانست بدون اطلاعات تیکو دربارۀ سیارات، اطلاعاتی که در آن زمان در دست خانوادۀ تیکو بود، نمی‌تواند معمای حرکت سیارات (در منظومۀ شمسی) را حل کند.

  کپلر که احتمال می‌داد دختران تیکو براهه تمایلی نداشته باشند که دست‌نوشته‌های تیکو را به او بدهند، آن‌ها را دزدید. او در سال سال 1605 در نامه‌ای نوشت: «اعتراف می‌کنم وقتی تیکو درگذشت، من به سرعت از این موقعیت استفاده کردم و مشاهدات او را در اختیار گرفتم؛ یا شاید هم بشود گفت آن‌ها را غصب کردم.»

ی  ک سال پس از مرگ تیکو براهه، یکی از دامادهایش متوجه شد  دست‌نوشته‌های تیکو ناپدید شده است. او بلافاصله به کپلر شک کرد از کپلر خواست که آن‌ها را پس بدهد. کپلر دست‌نوشته‌ها را پس داد اما داماد تیکو خیلی زود فهمید که اطلاعات موجود در آن دست‌نوشته‌ها، در صورتی مفیدند که از سوی دانشمند برجسته‌ای مثل کپلر بررسی شوند. از این رو کپلر اجازه یافت دوباره روی دست‌نوشته‌ها کار کند.

  کپلر در سال 1609 پس از هشت سال کار روی داده‌های مشاهداتی تیکو براهه، قوانین اول و دوم از سه قانون خود دربارۀ سیارات را منتشر کرد. قانون اول می‌گوید سیارات در مدارهای بیضوی حرکت می‌کنند. او ثابت کرد که دیدگاه قدیمی دربارۀ گرد بودن مدارها اشتباه است.

   قانون دوم می‌گوید سرعت سیاره با نزدیک شدن به خورشید افزایش می‌یابد و با دور شدن از آن کاهش می‌یابد.

یوهانس کپلر

تیکو براهه؛ پلی میان کوپرنیک و کپلر

   در سال 1619 کپلر سومین قانون خود را منتشر ساخت. رابطۀ ریاضی میان فاصلۀ یک سیاره از خورشید و مدت‌زمان گردش آن به دور خورشید را نشان داد.

   این قوانین شواهد محکمی دال بر صحت مدل کوپرنیکی فراهم آورد. ایزاک نیوتن (1727-1643) پنجاه سال بعد از مرگ کپلر (و هشتاد سال بعد از مرگ تیکو براهه)، از قوانین کپلر برای ارائۀ نظریۀ گرانش استفاده کرد.

   اینکه نتیجۀ مطالعات شبانه‌روزی تیکو براهه در دهۀ 1580 میلادی به نگارش کتاب «اصول ریاضی فلسفۀ طبیعی» در 1684 میلادی منتشر شد، یادآور این بیت مولاناست: هین بگو که ناطقه جو می‌کَنَد/ تا به قرنی بعدِ ما آبی رسد. کتاب «اصول...» نیوتن را برخی از مورخان علم، برترین کتاب علمی تاریخ دانسته‌اند. نیوتن این کتاب را به تشویق و با سرمایۀ ادموند هالی، ستاره‌شناس انگلیسی، منتشر کرد.

تیکو براهه؛ پلی میان کوپرنیک و کپلر

  اما چرا خود تیکو براهه نتوانست کار کپلر را انجام دهد؟ در 1590 که مدل کیهانی تیکو براهه آشکارا در تناقض با مدل کیهانی بطلمیوس قرار گرفته بود، هنوز اکثر منجمان ادعای کوپرنیک در خصوص گردش زمین به دور خورشید را نپذیرفته بودند.

  اکثر منجمان اعتقادات دینی داشتند و کشیشان به آیاتی از انجیل استناد می‌کردند که دلالت داشت بر عدم حرکت زمین. تیکو هم در مطالعاتش به ایستایی زمین رسیده و حتی آن را «جسمی گنده و تنبل که برای حرکت کردن نامناسب است» توصیف کرده بود.

  اما این نتیجه‌گیری برای قبل از سال 1577 است. در 1577 تیکو براهه متوجه یک ستارۀ دنباله‌دار شد؛ ستاره‌ای که در 1578 ناپدید شد. او مدت‌ها این ستاره را با استفاده از زاویه‌سنج‌ها و سایر ابزار مطالعاتی‌اش زیر نظر گرفت و نهایتا به این نتیجه رسید که این ستارۀ دنباله‌دار به دور زمین نمی‌چرخید.

  همچنین طبق نجوم قدما، ستارۀ دنباله‌دار باید بین زمین و ماه می‌بود. اما تیکو متوجه شد آن بسیار دورتر از ماه قرار دارد نه مابین ماه و زمین. بنابراین تیکو دریافت ایدۀ قرار داشتن ستاره‌های دنباله‌دار در جوّ زمین اشتباه است. و مهم‌تر اینکه، این باور که تمامی اجرام آسمانی به دور زمین می‌چرخند نیز غلط است.

   سوم اینکه، تیکو دریافت که خطای دیگری هم در کار یونانیان باستان بوده. آن‌ها معتقد بودند مجموعه‌ای از کرات عظیم غیر قابل رؤیت در آسمان معلق‌‌‌اند؛ کراتی که در یکدیگر جای گرفته‌اند و زمین در مرکز آن‌ها قرار دارد. مطابق این رأی، هر کره شیء سماوی متفاوتی – خورشید، ماه یا یک سیاره – را بر سطح خود نگه داشته است و این اشیاء همواره به کرۀ خود متصل‌اند و هیچ چیز نمی‌تواند از میان این کرات حرکت کند.

  اما اندازه‌گیری‌های تیکو براهه نشان داد که ستارۀ دنباله‌دار درست از وسط کرات چندین سیاره حرکت کرده است. بنابراین او به این نتیجه رسید که جهان‌بینی قدیمی اشتباه بوده و چنین کراتی وجود ندارند.

  اما اگر چنین بو چه چیزی سیارات را در حال حرکت روی مدار خود نگه می‌داشت؟ این سؤال تیکو را به پژوهشی دقیق و دشوار دربارۀ حرکت سیارات و دیگر اجرام آسمانی واداشت. او تصمیم گرفت مدل تازه‌ای از افلاک ارائه کند که جایگزین مدل قدیمی شود.

   تیکو پس از هزاران اندازه‌گیری بین سال‌های 1578 تا 1587، سرانجام مدل کیهانی خود را در 1588 منتشر ساخت. او تایید کرد که حق با کوپرنیک بوده و سیارات به دور خورشید می‌چرخند نه به دور زمین. اما تیکو همچنان احساس می‌کرد که برداشتن زمین از مرکز اشیاء، کاری اشتباه است. او شواهد و قرائنی در دست نداشت که نشان دهند زمین هم در جهتی حرکت می‌کند.

  بنابراین تیکو بین دیدگاه کوپرنیک و دیدگاه کلیسا، موضعی میانه اختیار کرد و به قول خودش موفق شد «حرکت سیارات را مطابق مدل کوپرنیک تبیین کند اما همه چیز را به سکون زمین تقلیل دهد.»

در واقع در مدل کیهانی تیکو، زمینِ غیرمتحرک در مرکز جهان باقی می‌ماند و خورشید به دور زمین حرکت می‌کند و سیارات و ستاره‌های دنباله‌دار به دور خورشید می‌گردند. و این یعنی خورشید بیشتر اجرام آسمانی را با خود به دور زمین می‌گرداند.

  در آن زمان دعوای علمی بر سر این بود که خورشید در مرکز جهان است یا زمین. منظور از جهان نیز در آن دوران، حداکثر چند کهکشان بود. در دههٔ ۱۹۲۰، ادوین هابل نشان داد که خورشید تنها بخشی از یک کهکشان است که خود تنها یکی از میلیاردها کهکشان موجود است.

  به هر حال واکنش همۀ اخترشناسان و دانشمندان آن زمان به مدل تیکویی (نامی که خود تیکو براهه بر مدل پیشنهادی‌اش نهاده بود) منفی بود. مدل تیکو مانند مدل کوپرنیک ایدۀ کرات آسمانی را رد می‌کرد و این مقبول خواص و عوام آن زمان نبود.

مدل تیکویی افلاک

تیکو براهه؛ پلی میان کوپرنیک و کپلر

  تیکو از فرط عصبانیت اخترشناسان زمان خودش را "ناظران نابینای آسمان" نامید اما واقعیت این است که خود او هم در این نابینایی سهیم بود چراکه متوجه حرکت زمین نشده بود و مدل پیشنهادی‌اش نادرست بود.

  اما اشتباه او در کنار محاسبات و مطالعاتش، راه را بر کپلر باز کرد تا درستیِ مدل کوپرنیکی را ثابت کند. به قول یکی از مورخان علم: «شاید لازم بوده است این گام در مسیر اشتباه برداشته شود تا امکان شکل‌گیری مدل صحیح فراهم شود.»

   نقشه‌برداری از آسمان، مهم‌ترین جنبۀ کار علمی تیکو براهه بود. او و دستیارانش بیش از هر ستاره‌شناس دیگری در آن دوران از ستاره‌ها نقشه‌برداری کردند. در سال 1597 تیکو موقعیت حدود هزار ستاره را در آسمان معلوم کرده بود.

  تنها کسی که از این حیث با تیکو براهه برابری می‌کرد بطلمیوس بود که او هم از هزار ستاره نقشه‌برداری کرده بود ولی طبیعتا نقشۀ تیکو دقیق‌تر از نقشۀ بطلمیوس بود؛ چراکه بطلمیوس در قرن دوم میلادی می‌زیست.

  یکی از یادگارهای تیکو برای ستاره‌شناسان بعدی این بود که تصویری کامل از حرکت یک شیء آسمانی، بررسی آن طی شب‌ها و ماه‌های متوالی الزامی است. این درسی بود که اخترشناسان بعدی فرا گرفتند و بررسی درازمدت اجرام آسمانی به امری عادی در اخترشناسی تبدیل شد.

  مدل تیکویی نادرست از آب درآمد چون زمین را در مرکز کیهان قرار می‌داد اما با بیان اینکه بیشتر اجرام سماوی دیگر به دور خورشید می‌چرخند گامی در مسیر درست برداشت.

این مدل مدتی کوتاه مورد پذیرش قرار گرفت. ستاره‌شناسانی که برای کلیسا کار می‌کردند، در دهۀ 1620 مدل تیکویی را پذیرفتند چراکه در مدل تیکو براهه مرکزیت زمین حفظ شده بود. در آن زمان کلیسا هنوز آمادگی نداشت دیدگاه خورشیدمحور گالیله را بپذیرد و به همین دلیل گالیله را مجبور به توبه کرد.

  تیکو بدون تلسکوپ کار می‌کرد. اگر او عمر بیشتری می‌کرد و فرصت می‌یافت از تلسکوپ استفاده کند و داده‌های مشاهداتی‌اش را نیز بیشتر تجزیه و تحلیل کند، احتمالا دیدگاه کوپرنیک و گالیله را می‌پذیرفت.

  گفته شده است که تفاوت اصلی تیکو براهه و کپلر در این بود که تیکو بیشتر رصد می‌کرد ولی کپلر بیشتر نتایج رصدهای صورت‌گرفته را تجزیه و تحلیل می‌کرد. و همین موجب شد که کپلر بتواند دلایلی ریاضی در تایید مدل کوپرنیک پیدا کند.

تیکو براهه و کپلر جوان

تیکو براهه؛ پلی میان کوپرنیک و کپلر

  کپلر در یکسال و نیم پایانی عمر تیکو براهه دستیار او شده بود. تیکو در 24 اکتبر 1601 درسن 55 سالگی درگذشت. مرگ او مرموز بود و هنوز هم پرونده‌اش به طور کامل بسته نشده است. آخرین بار در دهۀ 1990، یعنی همین سی سال قبل، تحقیقاتی دربارۀ مرگش انجام شد.

  تیکو سیزدهم اکتبر 1601 پس از حضور در یک مهمانی شام بیمار شد. کپلر بعدها گفت تیکو بیش از حد نوشیده بود و نیاز به قضای حاجت داشت ولی احساس می‌کرد ترک میز برای رفتن به دستشویی خلاف ادب است و ساعت‌ها همان‌جا نشست و وقتی که به خانه رسید «دیگر نمی‌توانست ادرار کند.» درد شدید عضلات شکم و ناتوانی در خوردن و خوابیدن، موجب مرگ تیکو در 24 اکتبر شد.

  پزشکان حدود سه قرن نظرشان این بود که تیکو در اثر اورمی مرده است؛ عارضه‌ای حاد که شخص را به انسداد مجاری ادرار مبتلا می‌کند و علت انسداد هم سنگ کلیه است. اما پزشکان در 1901 بقایای جسد تیکو را بررسی کردند و نشانه‌ای از سنگ کلیه و انسداد مجاری ادرار ندیدند.

اسکلت تیکو براهه

تیکو براهه؛ پلی میان کوپرنیک و کپلر

  آن‌ها مقداری از ریش تیکو را برای مطالعات بعدی برداشتند. موهای ریش تیکو در سال 1991 در اختیار سفیر دانمارک در چک قرار گرفت. تیکو پس از اتمام نقشه‌برداری‌اش از آسمان، در 1597 دانمارک را ترک کرده بود و به پراگ رفته بود.

  در دانمارک پزشکان و جرم‌شناسان تحقیقات بیشتری روی موهای ریش تیکو انجام دادند و به این نتیجه رسیدند که میزان جیوۀ موجود در موهای تیکو غیرعادی است. و این یعنی تیکو در اثر مسمومیت با جیوه مرده بود نه به علت اورمی.

  پس چرا علت مرگ تیکو اورمی تشخیص داده شده بود؟ چون اورمی و مسمومیت با جیوه عوارض مشابهی ایجاد می‌کنند.

  به هر حال سؤال بعدی این شد که آن مقدار جیوه چطور وارد بدن تیکو شده. این سؤال هنوز هم جواب قطعی پیدا نکرده. یک پاسخ این است که او چونکه از جیوه در بعضی آزمایش‌هایش استفاده می‌کرد، ممکن است بخار آن را در آزمایشگاه استنشاق کرده باشد. شاید هم به جیوه دست زده و این فلز مرگبار به تدریج در بدن او جمع شده.

دانشمندان در حال بررسی بقایای جسد تیکو براهه

تیکو براهه؛ پلی میان کوپرنیک و کپلر

   در سال 1996 پس از انجام آزمایش‌های دقیق‌تر، دانشمندان این احتمال را رد کردند که تیکو به مدت طولانی در معرض این فلز سمی بوده است. آزمایش‌های جدید نشان داد تیکو مقدار زیادی جیوه را ظرف یک یا دو روز قبل از مرگش مصرف کرده بوده است. بنابراین شاید جیوۀ آزمایشگاه او را بیمار کرده اما مصرف مقداری مهلک از آن او را کشته است. شاید هم خودش ندانسته مقدار مهلکی از آن را بلیعده باشد یا کسی آن را درون غذا یا نوشیدنی‌اش ریخته باشد.

  برخی از محققان معتقدند کسی عمدا تیکو را مسموم کرده است. تیکو در چهار سال پایانی عمر، به دعوت رودولف دوم، امپراتور بوهم-اتریش-مجارستان ریاضیدان دربار سلطنتی این سرزمین شده بود (پراگ شهر مرکزی ناحیۀ بوهم بود). محققانی که معتقدند تیکو مسموم شده، فرد یا افرادی از حکومت بوهم او را مسموم کرده باشند؛ چراکه امپراتوری رودولف دوم رسما کاتولیک بود و مقامات کاتولیک این حکومت، از رابطۀ نزدیک رودولف با تیکو براهۀ پروتستان بیزار بودند. در این صورت تیکو قربانی نزاع کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها شده است.

  شمار کمتری از محققان هم یوهانس کپلر را متهم کرده‌ و گفته‌اند کپلر در پی بدست آوردن اطلاعات باارزش دو دهه فعالیت علمی تیکو براهه بود و با مسموم کردن تیکو و کار بر روی داده‌های علمی او دربارۀ سیارات، اعتبار ناشی از بسط قوانین حرکت سیارات را نصیب خودش کرد. اما این فقط یک حدس است و گواه روشن و دلیل محکمی در تایید آن پیدا نشده است.

  امروزه بیشتر محققان و متخصصان نظرشان این است که تیکو تصادفا مقدار زیادی جیوه مصرف کرده است. در آن دوران مصرف مقادیر اندکی جیوه به عنوان دارو، رایج بود چراکه پزشکان در آن زمان به اشتباه فکر می‌کردند جیوه درد را کاهش می‌دهد.

  بنابراین، از نظر اکثر محققان، بسیار محتمل است که تیکو در آخرین روزهای زندگی (یعنی پس از آن مهمانی شام) که دچار دردهای شدید عضلانی بوده، از دارویی حاوی جیوه برای تسکین درد خود استفاده کرده باشد. به هر حال واقعیت مرگ رازآلود تیکو براهه هنوز معلوم نشده و این پرونده در تاریخ علم همچنان مفتوح است.

   تیکو براهه نخستین کسی بود که به معنای امروزی، شیوهٔ منظم و دقیق رصد کردن را در نجوم به کار گرفت. او نخستین مبنای منطقی را برای تعیین فاصله‌های نسبی کیهانی عرضه کرد و نادرستیِ تصورات قدیمی دربارۀ دنباله‌دارها و فضای کیهانی را نشان داد.

   او اگر می‌توانست از ایدۀ مرکزیت زمین هم عبور کند، امروزه پدر "نجوم مدرن" قلمداد می‌شد؛ عنوانی که نصیب یوهانس کپلر شده است. با این حال خدمات تیکو به علم نجوم آن قدر قابل توجه بوده است که دره‌ای در کرۀ ماه به نام او نامگذاری شده است. هفت دره را در کرۀ ماه کشف شده که یکی از آن‌ها گودِ کوپرنیک و دیگری گودِ تیکو براهه نام دارد.

مجسمۀ تیکو براهه (سمت چپ) و کپلر در پراگ

تیکو براهه؛ پلی میان کوپرنیک و کپلر

 

   پس از مرگ تیکو، دانشمندان و منجمان همواره از نقش مهم او در پیشرفت علم نجوم یاد می‌کردند. کپلر در مقدمۀ کتاب خود، "هماهنگی کائنات"، دربارۀ او نوشت: «خداوند ساعی‌ترین ناظران – تیکو براهه – را به نوع بشر اعطا فرمود. بر ماست که این عطیه را با سپاس از خداوند بپذیریم، آن را قدر نهیم و بر آن تکیه کنیم... این کار ما را در مسیر اصلاحِ اخترشناسی رهنمون خواهد شد.»

 

ارسال به دوستان