روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: «باخت سنگین تیم ملی فوتبال ایران در اولین گام در جام جهانی ۲۰۲۲ شاید یکی از تلخترین رویدادهای فوتبال برای بسیاری از فوتبالدوستان ایرانی محسوب شود. شاید ایران در قیاس با بسیاری از کشورهای دیگر حتی برخی کشورهای آسیایی سابقه حضور کمتری در جام جهانی داشته باشد اما همیشه نتایج قابل قبول خود را در مصاف با رقیبان در این تورنمنت جهانی به عنوان وجه برجسته عملکرد خود معرفی کرده است.
باخت با شش گل از انگلیس به نوعی خرق عادت در عملکرد تیمی بود که در دو دوره اخیر رقبایی چون آرژانتین و اسپانیا بهسختی و با اختلاف یک گل موفق به پیروزی بر ایران شدند و البته نتیجه تساوی در برابر نیجریه و پرتغال و پیروزی بر مراکش از نتایج قابل قبول ایران در دو دوره اخیر جام جهانی به شمار میآید. ایران در شرایطی متحمل یکی از سنگینترین شکستهای خود در مسابقات و بازیهای رسمی شد که از قضا تمام همت و تلاش مسئولان امر مصروف عدم وقوع چنین رخدادی بود. به بیان بهتر مسئولان ایرانی در عرصه ورزش و بهصورت مشخص فوتبال از ماهها قبل خطر وقوع چنین رخدادی را گوشزد کرده بودند و بر این اساس تغییرات گستردهای در کادر فنی تیم ملی ایجاد شد. با وجود این بدبینترین هواداران فوتبال در ایران حتی آنهایی که معتقد بودند ایران با سرمربی سابق خود در جام جهانی شبیه زنگ تفریح یا کیسهبوکس خواهد بود، باخت با شش گل از انگلیس را پیشبینی نمیکردند.
حالا اما با وقوع این رخداد تحلیلهای گستردهای از دلایل و علل این شکست و ناکامی ارائه خواهد شد. این متن هم تلاش خواهد کرد که از منظر سیاستی، رویکردهای رایج حل مساله در نظام تصمیمگیری و سیاستگذاری در ایران را به نقد بکشد. به زعم نگارنده، مسئولان ورزش کشور به ایرانیترین شکل ممکن در ایجاد تغییرات موفقیتآمیز برای جلوگیری از فاجعهای که آن را پیشبینی میکردند، شکست خوردند. این شکست محصول نظام حل مساله در ایران است. برای توصیف بهتر روایتی کوتاه از آنچه رخداده، ارائه خواهد شد.
پس از نتایج بسیار بد با ویلموتس و البته پرونده حقوقی فاجعهبار قرارداد با این مربی بلژیکی، در نهایت ایران با مربی نهچندان مطرح و شاید گمنام خود یعنی اسکوچیچ توانست جواز حضور در معتبرترین تورنمنت بینالمللی فوتبال را کسب کند. از واپسین بازیهای مقدماتی و بهصورت مشخص پس از شکست برابر کره جنوبی در مرحله مقدماتی انتقادات تند به اسکوچیچ آغاز شد. بسیاری از کارشناسان و پیشکسوتان نه برنامهها و تاکتیکهای تیمی وی که شایستگی او را برای حضور روی نیمکت تیم ملی زیر سوال میبردند. واقعیت آن است که فارغ از ابعاد فنی اسکوچیچ هیچکدام از شاخصهای لازم برای جلب توجه ایرانیان را نداشت. نجیب و مودبانه صحبت میکرد، قراردادی بسیار ضعیف و حتی ریالی بسته بود و البته در ارتباط با مسئولان و جامعه رفتاری بسیار حرفهای داشت. شاید نگارنده هم با این گزاره موافق باشد که تیم ملی ایران نیازمند مربیای بادانش فنی بالاتر بود اما اعتقاد دارد شخصیت آرام، متین و حرفهای وی، سهم زیادی در عدم اعتقاد کارشناسان ایرانی به اسکوچیچ داشته است.
کارشناسان و پیشکسوتان فوتبال با تاکید بر ضعف تاکتیک تیم تحت هدایت اسکوچیچ از وقوع شکستهای سنگین در رقابت با کشورهای صاحب فوتبال خبر میدادند و این انتقادات با قرعهکشی رقابتهای جام جهانی ۲۰۲۲ قطر به اوج رسید. در نهایت و با بازگشت رئیس سابق فدراسیون فوتبال به مقام قبلیاش، اسکوچیچ برکنار شد. این برکناری با بازگشت دیگری به گذشته همراه بود و سرمربی سابق فوتبال ایران یعنی کارلوس کیروش بار دیگر سرمربی تیم ملی ایران شد. فوتبالدوستان ایرانی خاطرات خوبی از کیروش در دو دوره قبلی جام جهانی داشتند و توانسته بودند نتایج قابل قبول و حتی فراتر از انتظار در مصاف با رقبای قدرتمند خود به دست بیاورند. در یک تحلیل سیاستی از آنچه اتفاق افتاد، میتوان گفت که بازگشت کیروش، راه حل انتخابی مسئولان و سیاستگذاران ورزش کشور برای پرکردن شکاف بین وضع موجود و وضع مطلوب بود.
نکته جالب اما به تغییر رویه در برنامههای تاکتیکی تیم ملی ایران پس از بازگشت کیروش بازمیگردد. کیروش به سیاق مسئولان تصمیمساز ورزش کشور، راه حل مسائل و چالشهای فنی تیم ملی فوتبال ایران را در بازگشت به گذشته میدید. بسیاری از بازیکنانی که در دو دوره قبلی جام جهانی تحت هدایت کیروش بازی کرده بودند، به تیم ملی دعوت شدند و بر اساس آمار ترکیب تیم ملی ایران در مصاف با انگلیس متشکل از پنج بازیکنی بود که در اولین بازی ایران در دور قبلی مسابقات در لیست یازدهنفره اصلی قرار داشتند.
در نهایت و با اتخاذ این تصمیمات یکی از سنگینترین شکستهای ایران در تورنمنتهای بینالمللی رقم خورد و آنچه مسئولان امر ورزش کشور برای جلوگیری از آن دست به تغییرات گسترده زده بودند، رخ داد. اگر منصفانه به نتیجه ایران در برابر انگلیس نگاه کنیم، تیم ملی با اسکوچیچ هم احتمالا در بدترین حالت ممکن چنین نتیجهای را کسب میکرد و شاید با نگاهی خوشبینانهتر نتیجهای بهتر از آنچه اکنون رقم خورده است، به دست میآورد.
آنچه اکنون حادث شده، یادآور شعر معروف «از قضا سرکنگبین صفرا فزود» است. به باور راقم این سطور، آنچه رخ داد، حاصل ایرانیزهشدهترین شکل ممکن از حل مساله و نحوه مواجهه با چالشها و مشکلات است.
به صورت تاریخی، جامعه ایرانی گرایش شدیدی به گذشته داشته و دارد. همچنین ویژگی دیگر جامعه ایرانی در برخورد با چالشها و مشکلات، دنبالکردن و پیگیری راه حلها و راهکارهای ازپیشآماده است.
ما به صورت عمده میخواهیم راه حلها و راهکارهایی که در شرایط و زمان و مکانی متفاوت به نتیجه رسیدهاند، برای امروز ما راهگشا باشند. مرور تاریخ سیاستگذاری و حل مساله در ایران در دهههای گذشته نشان میدهد که مسئولان و سیاستگذاران ایرانی به صورت جدی چنین رویکردی را دنبال کردهاند و البته ثمره آن بهتر از نتیجه دیدار ایران و انگلیس نبوده است.
راه حلهای از پیش طراحیشده نشاندهنده نوعی سطحینگری در شناخت مسائل و چالشها و البته ارائه راهکار از آنها است و در نتیجه سطحینگری را به همان راه حلهایی که در گذشته و در شرایط متفاوت اثربخش بوده است، به همراه دارد.
در دو دوره قبلی جام جهانی به ترتیب دو و شش سال از سرمربیگری کیروش در تیم ملی ایران میگذشت. در این سالها تمام برنامههای باشگاهی و ملی تحت نظر مستقیم وی بوده و او اختیاراتی بهمراتب بیشتر از یک مربی ملی فوتبال در ساختار تصمیمگیری ورزش کشور داشت.
این تداوم حضور و البته اختیارات کافی و حتی فراتر از حد لازم سبب شده بود تا وی به عنوان یک مربی صاحبنام در دنیا بتواند احاطه و شناخت خوبی از فوتبال ملی و بازیکنان ایران داشته باشد. شرایط و امکانات مهیاشده در این دوره نیز هرچند در مقایسه با بسیاری از کشورها ضعیف بود اما در قیاس با دورههای گذشته بهمراتب شرایط بهتری داشت.
مجموعه این عوامل سبب شده بود تا بستر قابل قبولی برای نتایج قابل قبول تیم ایران در عرصه بینالمللی فراهم شود. کیروش مرد افسانهای یا سوپرمن نبود. او مربی قابلی بود و هست اما مجموعهای از شرایط سبب شده بود تا او نتیجه لازم را به دست آورد.
اما نگرش حل مساله از طریق راه حلهای از پیش طراحیشده و سطحینگریای که این رویکرد به همراه دارد، سبب شد تا از وی چهره یک قهرمان ساخته شود. بیتردید افسانهپردازی از شخصیتها و قهرمانپروری یکی از ثمرات چنین رویکردی به حل مساله است.
اما عملکرد کیروش در مقام عالیترین مسئول فنی تیم ملی فوتبال ایران در نیل به چنین نتیجه بسیار اثرگذار بود. کیروش در گذشته در این مقام به دنبال راه حلهای از پیش طراحیشده نمیرفت.
وی میکوشید تا به صورت منطقی به وضعیت موجود نگاه کند و بر مبنای اهداف و آنچه به عنوان وضعیت مطلوب میپنداشت، سیاستها و تاکتیکهای فنی خود را انتخاب کند. همین نگرش منطقی سبب میشد تا او انتخابهایی متفاوت با آنچه اکثریت مطلوب میپنداشتند داشته باشد و البته این انتخابهای غیر منتظره یا سورپرایزها نتایج خوبی به همراه داشت.
با وجود این کیروش این بار راه و رویکرد متفاوتی را برگزید. مسائل و چالشها را نه بر مبنای واقعیت موجود و شرایط فعلی بلکه بر مبنای آنچه از گذشته در ذهن داشت، تعریف کرد و به صورت طبیعی راهکارها و راه حلها را نیز بر مبنای موفقیتهای گذشته انتخاب کرد.
در یک فرآیند منطقی تعریف مسائل و انتخاب راه حلها بر مبنای دادههای ذهنی تاریخ گذشته، مهرهها و ابزارهایی را معرفی میکند که در همان گذشته کارآمد و موثر بودند و البته این راه حلها و ابزارها به اندازه شکاف و تفاوت میان وضعیت موجود و وضعیت گذشته، با کارآمدی و موفقیت فاصله دارند.
آنچه با کیروش تجربه کردیم، ثابت کرد که رویکردها بیطرف هستند و فرقی میان ما و دیگران وجود ندارد. نگرشهای نادرست نتایج نادرستی به دنبال دارند و رویکردهای منطبق با واقعیت موفقیت را به دنبال میآورند.
موفقیت و راههای رسیدن به آن ازپیشآماده نیست. هیچ فرمول جادویی و هیچ ابرمردی وجود ندارد. موفقیتها توسط کنشگران واقعبین در فرآیندی از آزمون و خطا و کسب تجربه از شکستهای گذشته ساخته خواهند شد.»