۱۶ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۰۴:۳۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۸۲۰۶۴
تعداد نظرات: ۱۳ نظر
تاریخ انتشار: ۱۴:۱۴ - ۱۹-۱۲-۱۴۰۱
کد ۸۸۲۰۶۴
انتشار: ۱۴:۱۴ - ۱۹-۱۲-۱۴۰۱
یک چهره - یک روایت

ساکت الهامی؛ آرزو می‌خواه، لیک اندازه خواه!

ساکت الهامی؛ آرزو می‌خواه، لیک اندازه خواه!
کافی است توهم «دستیار گواردیولا هم نمی‌شوم» را مقایسه کنیم با مصاحبه مربی موفق کنونی آرسنال - آرتتا - بعد از دومین باخت پیاپی امسال به منچستر‌ سیتی. وقتی که گفت: "طبیعی است. چون  او‌ استاد من است و هنوز هم می توانم از او‌ یاد بگیرم".

     عصر ایران؛ امیر حسن خدیر- «‌من فکر می‌کردم لایق‌ترین کس برای انتخاب تیم ملی من بودم. چون در 5 سال گذشته موفق‌ترین مربی ایران من بودم. همۀ مربیان را بردم. چرا اسم من نباید باشد؟ اسم‌هایی که مطرح شده در 15 سال گذشته یک افتخار به اندازۀ من نیاورده‌اند... من نه تنها دست‌یار سانچز (گزینۀ جدی تصدی مربی‌گری تیم ملی فوتبال ایران) نمی‌شوم که اگر گواردیولا هم بیاید دست‌یار او هم نمی‌شوم...».

    این جملات را ساکت الهامی گفته اما تنها به خاطر لحن و دوری از تواضع مرسوم در فرهنگ ایرانی بازتاب نداشته چون فروتنی‌ها گاه ریاکارانه است و صراحت بد نیست ضمن این که هر کسی حق دارد آرزو و رؤیای خود را ببان کند. کدام بازیگر سینماست که دوست نداشته باشد اسکار بگیرد و کدام مربی فوتبال که دوست ندارد سرمربی شود؟ بیان آرزو اما یک چیز است و تخطئۀ دیگران -اعم از داخلی و خارجی- با ارایه اطلاعات نادرست برای آن که خود را بهتر و بالاتر نشان دهی یک چیز دیگر. ( البته فراموش نکرده‌ایم اعتماد به نفس کنونی او که خود را در حد تیم ملی می‌داند در زمان مدیریت آقای مددی در باشگاه استقلال شکل گرفت که ناگهان به عنوان نامزد سرمربی‌گری آبی‌ها مطرح شد و خود را در سطحی بالاتر دید و هر چند این اتفاق نیفتاد ولی برای او برندی ساخت که جاهای دیگر به کارش آمد).

    بله، اگر روزی زنده‌یاد ناصر حجازی گفته بود «همۀ ایران مربی تیم ملی شدند الا من» اشارتی بود تا بدانیم انتخاب نشدن او دلایل دیگری دارد و با هر متر و معیار حق مسلم او هم بوده که مربی تیم ملی فوتبال ایران شود چندان که شاگردان و همتایان و هم‌ترازان او یا با افتخاراتی بسیار کمتر شدند ولی او نشد در حالی که محبوبیت او از بسیاری بالاتر و بیشتر بود. داستان آقای الهامی اما متفاوت است و جدای ضرب‌المثل ایرانی که «خوش‌تر آن باشد که سرّ دل‌بران/ گفته آید در حدیث دیگران» یا «مُشک آن است که خود ببوید/ نه آن که عطار بگوید» به این نکات می‌توان اشاره کرد:
 
     1. با جدی شدن گزینه سانچز برخی مربیان داخلی به تکاپو افتاده‌اند. این در حالی است که فدراسیون تاج تصمیم خود را گرفته و تنها مشکل، مانع یا تردید بر سر نحوه پرداخت و انتقال پول به خاطر تحریم‌هاست و اگر راهکاری بیابند نشستن سانچز روی نیمکت تیم ملی قطعی است و البته اگر این مشکل حل نشود شاید سراغ داخلی‌ها بروند.
 
     2.  یک بار برد پرسپولیس یا در موردی دیگر در پنالتی برای اثبات توانایی و برتری بر همه مربیان داخلی و خارجی کافی نیست. نتایج قبلی را هم مرور کنند خالی از لطف نیست!
 
    3. وقتی گفت من بهترین‌ام، مجری باید از او می‌پرسید: چند ستاره تربیت کرده‌اید؟ چون مهم‌ترین معیار در ارزیابی همین است. مشکل اصلی مربیان ایرانی هم این است که ستاره تربیت نمی‌کنند. تربیت ستاره هم البته با آنچه امیر قلعه‌نویی گفت متفاوت است (‌اول بار من به سردار آزمون بازی دادم!). نه! تربیت ستاره یعنی کاری که کارلوس کی‌روش برای ستاره شدن او انجام داد و  پله پله بالا برد. ویژگی بارز سانچز هم تحویل ستاره‌هایی چون عبدالکریم حسن، اکرم عفیف و مُعز علی است که دو تن از آنان بهترین بازیکن سال آسیا شدند و معز علی هم آقای گل جام ملت‌های آسیا شد.
 
    4. جایگاه قطر در جام جهانی اخیر معیار مناسبی برای ارزیابی کارنامه سانچز نیست چون ظرفیت قطر همین قدر است. بلکه باید به این نکته توجه کرد که قطر را از یک تیم درجه دو آسیایی به درجه یک تبدیل و قهرمان جام ملت های آسیا کرده بود.
 
    5. یادمان باشد که سرمربی باید از بازیکن بزرگ‌تر باشد. آیا بازیکنانی چون مهدی طارمی، علیرضا جهان‌بخش و سردار آزمون و حتی بازیکنانی با شهرت و قابلیت کمتر زیر بار مربی‌یی در اندازۀ آقای ساکت الهامی خواهند رفت؟
 
     6. سبک بازی مورد علاقه الهامی مثل سیمئونه است: دفاعی صرف.  24 دقیقه اتلاف وقت با تراکتور در قهرمانی جام حذفی همچنین اعتراف به شایستگی آلومینیوم را نباید از یاد برد.
     
     7. درباره سانچر همچنین بد نیست بدانیم او ابتدا مربی آکادمی و جوانان و امید بود و به ترتیب سلسله مراتب را طی کرد و در این مسیر ستارگانی را پروراند و بعد به تیم بزرگ‌سالان رسید. یادمان هست که امید ایران را سه بر صفر با بازیکنانی چون روزبه چشمی، فرشید اسماعیلی، حیدریه، اخباری و ارسلان مطهری و با مربی‌گری خاکپور و در حضور مایلی کهن برد.
 
     8. پذیرش سرمربی تیم ملی از سوی هواداران سرخابی‌ها هم مهم است. کی‌روش را هم هواداران پرسپولیس و استقلال قبول داشتند البته ضعف مدیریت فدراسیون سبب شد برانکو که درگیر بازی‌های آسیایی بود همراهی نکند و تقصیری هم نداشت وگرنه اگر این اتفاقات نبود مشخص بود که پرسپولیسی‌ها هم حمایت می‌کردند.
 
     9. این ادعا که "اگر هنر دارند مربی تیم‌هایی با امکانات کم شوند" یادآور ادعای پلگرینی است که گفته بود "مورینیو بازیکنان بسیار گران‌قیمتی دارد و هنر نمی‌کند با این بازیکنان تیم مرا می‌برد" و مورینیو هم پاسخ داده بود: "من جوری کار کردم که تیم‌های بزرگ به من بدهند نه مثل پلگرینی که فقط یک تیم بزرگ (‌منچستر سیتی) تحویل او شد که در آن هم دوام نیاورد!" 
 
     10.  درست است که یحیی گل‌محمدی باید در این لیست می‌بود اما نه فقط به خاطر پرسپولیس که قبل از آن عملکرد او را در ذوب آهن و پدیده و صباباتری را هم دیده‌ایم. اتفاقا امثال الهامی و عنایتی که به تبع رییس کانون متبوع‌شان- مجید جلالی - با استخدام مربیان خارجی مخالفت می‌کنند کاش از یحیی گل‌محمدی و فرهاد مجیدی الگو بگیرند که پیشرفت سالانه‌شان کاملا محسوس است و ستاره تحویل می‌دهند. مثل محمد عمری امسال یا امیرحسین حسین زاده که فرهاد مجیدی به رغم این که سال قبل‌تر در سایپا مصدوم بود از بازی الهلال به او‌ باور داشت و ثمره‌اش را هم دید.


    11. کافی است توهّم «دستیار گواردیولا هم نمی‌شوم» را مقایسه کنیم با مصاحبۀ مریی موفق کنونی آرسنال - آرتتا - بعد از دومین باخت پیاپی امسال به منچستر‌ سیتی. وقتی که گفت: "طبیعی است. چون  او‌ استاد من است و هنوز هم می‌توانم از او‌ یاد بگیرم". 

 
   12. به بهانۀ سر تکان‌دادن‌های غلامرضا عنایتی در تأیید سخنان الهامی این اشاره هم خالی از لطف نیست که به حساب این نگذارد که درست و دقیق گفته است. چون عنایتی از جای دیگر دل‌خور و در واقع از  هواداران استقلال د‌ل‌گیر است که بین او و ساپینتو، مربی پرتغالی را ترجیح دادند و به سر تکان‌دادن هم بسنده نکرد و گفت: "هر بار مربی خارجی داشتیم ضرر کردیم" و این هم قلت اطلاعات او را نشان می‌دهد چرا که می‌توان به او و الهامی یادآور شد اتفاقا عکس این داستان صدق می‌کند. زیرا بهترین دوران فوتبال ایران زمانی بوده که مربی خارجی داشته واگرچه در این میان حشمت مهاجرانی مستثناست ولی ستاره‌های تیم او  هم حاصل کار رایکوف در نسل اول و فرانک اوفارل بود که تیم دوم و پشتوانۀ جام جهانی را ساخت و نسل را تغییر داد. ضمن این که همان زمانی که مهاجرانی مربی تیم ملی بود 9 تیم در جام تخت جمشید مربی خارجی داشتند و ستاره تحویل می‌دادند و موثرترین‌هاشان:  راجرز انگلیسی و کنف روس در پرسپولیس، رایکوف و‌ جکیچ در تاج، گامبوش مجاری در "نیرو"ی اهواز، کرتیش مجاری در آرارات، رایکوف (بعد از تاج) در سپاهان اصفهان و لیادین بزرگ در ذوب آهن. 

      جالب این که کار امروز قطر را نیم قرن پیش، ایران برای آکادمی خود انجام داده بود.  وقتی یاگودیچ یوگسلاو به تربیت بازیکنانی چون عبدالعلی چنگیز، ناصر محمد‌خانی، شاهرخ بیانی، رضا رجبی، غلام حسین هاشم‌پور و علی کرم‌صوری  همت گذاشت که به ستارگان آتی فوتبال ایران بدل شدند و اگر مجری و نسل جدید نشناسند رضا عنایتی قاعدتا باید نیک بشناسد. 

        اتفاقا بررسی دقیق نشان می‌دهد فوتبال ایران وقتی در سراشیب افول افتاد که مربیان خارجی به دلایل غالبا غیر ورزشی رفتند و بازگشت موفقیت‌ها هم به این نام‌ها مربوط است: ویرا، بلاژویچ، برانکو و کی‌روش. منظور تربیت بازیکن و پایه‌گذاری است نه الزاما کسب جام. هر چند در مورد جام هم دیدیم برانکو پرسپولیسی را که یک دهه قهرمان نشده بود به اوج رساند و برای اولین بار به فینال آسیا هم پا گذاشتند.   

     چون حمایت از حضور مربی خارجی سوء تفاهم‌خیز است این اشاره هم لازم است که صرف داشتن پاسپورت خارجی و رنگ چشم منظور نیست! بلکه داشتن اطلاعات روز دنیا مهم است. هم زمان با به کارگیری مربی با‌دانش و‌ ستاره‌ساز خارجی البته حمایت از مربیان ستاره‌ساز و بابرنامه‌ای چون یحیی گل‌محمدی و فرهاد مجیدی هم البته ضروری است و مربیانی چون ساکت الهامی و‌ رضا عنایتی هم در این فضا به جای شتاب بیشتر کار می کنند تا این مسیر طولانی را بپیمایند.

    کاش مجریان برنامه‌هایی از این دست افرادی با سن‌و‌سال و تجربه و مطالعه بیشتر باشند و اطلاعات‌شان محدود به جست‌و‌جوهای سریع اینترنتی نباشد تا وقتی میهمانان ادعاهایی مطرح می‌کنند با طرح نکاتی تاریخی و فنی هم مجال جولان در دنیای توهّمات را از آنان بستانند و هم به اطلاعات بیننده بیفزایند نه آن که مقهور و مسحور تنها سری تکان دهند.  

      نوشته‌ای که با اشاره به دو ضرب‌المثل آغاز شد جا دارد با این سخن مولانا به فرجام رسد: آرزو می‌خواه، لیک اندازه خواه!

ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۱۳
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۴۴ - ۱۴۰۱/۱۲/۱۹
2
47
با هیچ استانداردی الهامی مربی محسوب نمیشه.من ۵۲ سال است فوتبال را تعقیب میکنم .هدگز بردی را از الهامی سراغ ندارم که در نایجه بازی سازی و طراخی حمله باشد .وقت تلف کردن توپ دزدیدن گوش خواباندن برای استفاده از اشتباه حریف که فوتبال نمیشه.مشکل الهامی این است که معیار مربی بودن را برد یک حریف نامدار میداند .در فوتبال برد هر تیمی از هر تیمی ممکن است.تنها نکته مثبت الهامی صراحت کلامش است که اللته اگر پر محتوی میبود بهتر بود
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۵۸ - ۱۴۰۱/۱۲/۱۹
1
33
پیوند مولانا و فوتبال را به فال نیک می گیرم
محمدحسین بدرلو
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۲۱ - ۱۴۰۱/۱۲/۱۹
10
21
سلام.
هم طرفدار نگاه شما هستم هم مخاطب مطابتان. اما در مورد نگاه شما در مورد کیروش کاملا مخالفم. این مخالفت شخصی و فردی نیست. همه آمار و ارقام کمی و کیفی علیه کیروش است. کیروش اگر بار فنی دارد که حتما دارد در ایران از استفاده ان امتناع نمود چون ما مربی و مدیر و مسئول هوچی‌گر و شانتاژکار و متوهم میخواهیم. بازی با اسپانیا که اکثریت از ان تمجید میکنند اوج تحقیر فوتبال توسط ما بود. قرار دادن یازده نفر در شش قدم دفاعی اسمش هر چی باشه تاکتیک و غیرت نیست. و در پایان اعلام میکنم کیروش و کیروشی‌ها خیانت بزرگس به فوتبال ما کردند.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۶:۴۰ - ۱۴۰۱/۱۲/۱۹
بازی با انگلیس را دیدید ؟
حتما هنوز به خاطر دارید که انگلیسی ها بعد از گل ششم ، فشار را کاهش دادند ، آن بازی می توانست پر گل ترین بازی تاریخ جام جهانی شود چون ایران فراموش کرده بود که باید یازده نفره در شش قدم دفاعی بازی کند
متخصص
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۵۸ - ۱۴۰۱/۱۲/۱۹
4
20
ظاهرا به گنده گویی عادت دیرینه داریم.
حمید
Iran (Islamic Republic of)
۱۹:۰۳ - ۱۴۰۱/۱۲/۱۹
5
19
ما ایرانی‌ها خیلی خودخواه و جوگیر هستیم فقط نوک بینی خودمونو میبینیم.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۹:۰۶ - ۱۴۰۱/۱۲/۱۹
2
12
آقای امیر حسین خدیر با مهرداد خدیر نسبتی دارند؟ پسرشان شاید؟ اگر حدسم درست باشد پس بی‌دلیل نیست که سبک نوشته با سبک نوشته پدر همخوانی جالبی دارد. با این تفاوت که در موضوعات کاملاً متفاوتی (سیاسی و ورزشی) می‌نویسند.
خواهشمندم منتشر کنید و پاسخ ما را بدهید. کنجکاوی‌مان گل کرده!
عصر ایران برادر نه فرزند. ولی به صورت حرفه ای به روزنامه نگاری اشتغال ندارد و هر از گاهی به نکات فوتبالی از منظر تاریخ فوتبال می پردازد.
ناشناس
Germany
۰۰:۱۸ - ۱۴۰۱/۱۲/۲۰
0
6
تيم الهامي هيچ وقت براي فوتبال وارد زمين نمي شود بلكه هدف اصلي وقت تلف كردن و بازي با اعصاب بازيكن حريف است
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۳۸ - ۱۴۰۱/۱۲/۲۰
1
3
برادر ورزشی آقای مهرداد خدیر خوش آمدی صفا ّآوردی
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۱۴ - ۱۴۰۱/۱۲/۲۰
3
2
شما هم چون از سرخابی ها می ترسید گیر دادید به الهامی که بیشتر تراکتوری است. امیر قلعه نوعی بارها گفته من را کسی نمی بیند، چون چشمم رنگی نیست. تراکتور، سپاهان، فولاد، ذوب آهن... دهها برابر سرخابی بازیکن تربیت کردند. ما حتی در نقد فوتبالی می ترسیم از اسامی چه رسد به نقد قدرت
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۵۹ - ۱۴۰۱/۱۲/۲۰
1
7
این بنده خدا توهم زده
افشین
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۰۳ - ۱۴۰۱/۱۲/۲۰
2
3
ضمن احترام به مقاله شما، برای آرزو خواستن اندازه و مقدار وجود ندارد. این تفکر پوسیده ای است که جرات آرزو داشتن را هم دریغ باید کرد. شاید برای ادعا و طلب داشتن باید اندازه قائل بود.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۰۳ - ۱۴۰۱/۱۲/۲۰
0
6
ساکت، ساکت