۲۵ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۵ آبان ۱۴۰۳ - ۰۱:۳۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۸۴۵۴۰
تاریخ انتشار: ۰۸:۳۲ - ۱۰-۰۱-۱۴۰۲
کد ۸۸۴۵۴۰
انتشار: ۰۸:۳۲ - ۱۰-۰۱-۱۴۰۲
مرور سال کهنه؛ 12 ماه – 12 روز/ دهم

دی 01؛ «در‌رفتن» فنر مهاجرت و نسبت آن با سر‌رفتن و وَررفتن!

دی 01؛ «در‌رفتن» فنر مهاجرت و نسبت آن با سر‌رفتن و وَررفتن!
گزارش مستند رصدخانۀ مهاجرت ایرانیان از آزاد شدن فنر فشردۀ مهاجرت و شکل گیری پدیدۀ مهاجرت عام و توده وار در ایران حکایت داشت...

   عصر ایران؛ مهرداد خدیر- در فضای دو قطبی شده بر سر پوشش زنان و در افتادن اصول‌گرایان رادیکال با نوع پوشش بخش قابل توجهی از دختران و زنان ایرانی خاصه در سنین زیر 25 سال، سخنان رهبری با آنچه جماعتی انتظار داشتند یا آن گونه تصور می‌کردند کاملا تفاوت داشت زیرا می‌پنداشتند در آستانۀ سالگرد کشف حجاب در دوران رضاشاه موضع تندی اتخاذ کنند اما آیت‌الله خامنه‌ای درجایگاه رهبری عالی نظام، نمی‌خواست نشان و نمادی معرفی کند که به مثابه مخالفت علنی با جمهوری اسلامی تلقی شود:

     «‌من در جمع علما یک بار گفتم چرا شما خانُمی را - که فرض کنید مقدری مویش بیرون است- و به تعبیر رایج بدحجاب است و باید گفت "ضعیف‌الحجابگ است -یعنی حجاب او ضعیف است- متهم می‌کنید؟ اینها کسانی هستند که من در جمعیت استقبال‌کننده در یک شهر یک سوم خانم‌ها را این جور دیدم که اشک می‌ریزند. نمی‌شود به او گفت ضد انقلاب. کسی که با شور و شوق و حرارت در فلان مراسم دینی و انقلابی شرکت می‌کند.  اینها بچه‌های خودمان‌اند. دختران خودمان هستند و من در نماز عید فطر چند بار تا حالا در خطبه‌ها گفته‌ام درمراسم شب احیا در ماه رمضان عکس‌هایی را که برای من‌ آورده‌اند با ریخت‌ها و قواره‌های مختلف. اشک می‌ریزند و من حسرت می‌خورم به آن جور اشک ریختن.» 

   هر چند رهبری با زبان و ادبیات فارسی نیک آشناست و می‌توانست تعابیر رایج «بد/کم/ شُل/ بی‌حجاب» را به کار برد اما از «ضعیف‌الحجاب» استفاده کرد که رایج نیست و علت هم این است که در «بد‌حجاب» ارزش‌داوری نهفته و در «کم‌حجاب» یا «شل‌حجاب» نیز و در مقابل، زیاد و محکم به ذهن متبادر می‌شود و باز جامعه را دوقطبی می‌کند و رابطۀ یک بخش جامعه با کلیت نظام سیاسی را می‌گسلد در حالی که به تعبیر عبدالله گنجی اصول‌گرا شمارشان سر به 20 میلیون نفر می‌زند. در «ضعیف» اما این دوگانه‌سازی مستتر نیست و می تواند رو به قوّت برود.


  عدد «یک سوم» هم در سخنان رهبری مهم بود. وقتی در میان جمعیت استقبال‌کننده از مقامات – در دهه‌های قبل- یک سوم چنین می‌پوشند طبعا نسبت آنان در کل جامعه بیشتر است و طبیعی است که رهبری یک نظام سیاسی از این منظر هم بنگرد و آسان و رایگان، آنان را از دایره بیرون نگذارد و برای قانع کردن فقیهان سخت‌گیر هم «بچه‌های خودمان‌اند، دختران خودمان‌اند» بار عاطفی دارد.


  از منظر تحلیلی و فراتر ار روایتِ صِرف، مثال فتوای حرام اعلام کردن سیگار از جانب آیت‌الله مکارم شیرازی در سال‌ها قبل می‌تواند به فهم این موضوع یاری رساند. زیرا پس از آن فتوا نه شرکت دخانیات جمهوری اسلامی ایران تعطیل شد، نه واردات قانونی سیگار متوقف و هم چنان بیش از 13 میلیون ایرانی سیگار می‌کشند و طبعا  نمی‌توانند مقلد این مرجع تقلید باشند.  وقتی در مورد فتوای مرجعی که نسبت رسمی با حکومت ندارد چنین تبعاتی باید محاسبه شود در جایگاه رهبری اگر بر حجاب حداکثری تأکید شود ولی در جامعه رعایت نشود خسارت‌زاست و شگفتا که برخی از مدعیان پیروی تام و تمام از رهبری قادر به درک این موضوع ساده نبودند که در موضع رهبرِ نظام جمهوری اسلامی و حتی در خطبۀ نماز جمعه تعبیر «‌جناب عُمَر» را دربارۀ «خلیفه دوم» به کار بردند حال آن که در مقام روحانی شیعه بیرون از این موقعیت طبعا چنین نمی‌گفتند و این اقتضای رهبری نظام است و «‌فرزندان خودمان‌اند و دختران خودمان‌اند» ناظر به همین معنا بود.


  خبر خوب دیگر که در دی‌ماه و از  زبان رییس قوۀ قضاییه اعلام و ماه بعد هم عملی شد عفو گسترده و بیشتر شامل بازداشتی های جوان اعتراضات پسامهسا در 22 بهمن بود که بر اساس سخنان حجت‌الاسلام محسنی اژه‌ای به «عفو بزرگ» تعبیر شد ولو عین همین کلمات را به کار نبرده باشد: «‌به مناسبت چهل‌و‌چهارمین سال‌گرد پیروزی انقلاب در فکر آن هستیم که مردم را مسرور و خوش‌حال کنیم و اقدامی برای خطاکننده‌هایی که پشیمان شده‌اند و درصدد جبران‌اند انجام بدهیم.» 


  تلاش برای بازگرداندن امید به جامعه به این خاطر هم بود که نومیدی خود را در قالب هجوم به بازارهای طلا و ارز و صعود روزافزون این دو نشان می‌داد و تمام مردم متقاضی در پی سودجویی نبودند بلکه احساس می‌کردند موجودی و دارایی آنها همچون قالب یخ در برابر تابش آفتاب تورم و سردرگمی و شعار‌زدگی و کارنابلدی کار‌به‌دستان تازه کار و پرمدعا ذوب و آب می‌شود و درصدد تبدیل دارایی‌ها برآمدند به آنچه از این اتفاق مصون بمانند حال آن که در عمل به تورم دامن می‌زدند و در این فضا ابراهیم رییسی -که بدون یک روز سابقۀ کار اجرایی رییس جمهوری شده بود- همچنان از قطار پیشرفت می‌گفت و اشتباهات او در بیان درصدهای آماری نشان می‌داد با این دنیا بیگانه است.


  اسحاق جهانگیری که خود از استانداری به وزارت و از وزارت به معاون اولی رییس جمهوری رسید گفته در جمهوری اسلامی سابقه نداشته فردی بدون یک روز سابقۀ کار اجرایی زمام اجرا را در دست بگیرد  و به این بهانه می‌توان یادآور شد تمام رییسان جمهوری و نخست‌وزیران پیشین قبل از آن وزیر و دست‌کم مانند  محمود احمدی‌نژاد استاندار بوده اند الا ابراهیم رییسی. 


   آیت‌الله خامنه‌ای هم قبل از ریاست جمهوری یک‌چند معاون وزیر دفاع بودند هر چند ریاست دولت در آن زمان با نخست‌وزیر بود نه با رییس جمهوری و میرحسین موسوی نیز قبل از نخست‌وزیری وزارت امور خارجه را تجربه کرده بود.


   در دی ماه همچنین گزارش مستند رصدخانۀ مهاجرت ایرانیان منتشر شد که حاکی از آزاد شدن یا رها شدن یا در اصطلاح عامیانه «در رفتن» فنر فشردۀ مهاجرت و شکل‌گیری پدیدۀ مهاجرت عام و توده‌وار در ایران بود. «در رفتن»‌ی که حاصل «سررفتن» کاسۀ صبر به معنی تاب‌آوری جامعه و شاید «ور‌رفتن» به مفهوم دخالت در سبک زندگی مردم اعم از نوع پوشش و محروم کردن از استفاده از پیام‌رسان‌های محبوب تا موارد دیگر بود. اگر در رفتن فنر خود را با مهاجرت نشان می‌داد آن سر‌رفتن هم از 25 شهریور 1401 و با خشم و اعتراض پس از ماجرای مهسا جلوه‌گر شد و وَررفتن را در انواع طرح‌های من‌درآوردی نمایندگانی می‌توان دید که در انتخابات غیر رقابتی و با آرای کم به مجلس راه یافته‌اند و وقتی اختیار تصمیم‌گیری درباره واردات خودرو دست دوم را هم ندارند مدام برای چگونه زندگی کردن مردم نظر می‌دهند ولو مثل حباب‌هایی باشند قبل از تبدیل شدن به قانون بترکند!

  صحبت از مهاجرت شد و جا دارد به یک مهاجرت خاص و خبرساز هم اشاره شود. این که دو برادر رییس سازمان صدا و سیما نه تنها مهاجرت که تقاضای پناهندگی کردند و خبر در همۀ رسانه ها بازتاب داشت الا خود صدا وسیما. این دو برادر به خاطر نوع مواجهۀ سازمان تحت ریاست برادر با حادثۀ هواپیمای اوکراین رابطۀ خود را گسستند و ربط آن نیز این بود که فرزند برادر دیگرشان (‌محمد امین جبلی 29 ساله) در همان هواپیما و دانشجوی پزشکی دانشگاه تورنتوی کانادا بود.

  تنها واکنش پیمان جبلی به اظهارات برادران کوچنده چنین بود: «نمی‌دانم گفته‌ها غیر ارادی بوده یا اختیاری اما این جور اتفاقات، سابقه داشته و طبیعی است که این مسیر هم رویش دارد و هم ریزش.»

   همان موقع نوشتم تصور کنید رییس فعلی صدا و سیما بخواهد برای انتخابات 1404 کاندیدا شود. آیا به خاطر این دو برادر صلاحیت او را رد خواهند کرد یا تأیید می‌شود و اگر تأیید کنند این پرسش به میان نخواهد آمد که چه شد که سَلَف او با اعتبار و موقعیتی بسیار بالاتر به خاطر آن که دخترش همراه همسر برای ادامۀ تحصیل راهی فرنگ شده به رغم 12 سال ریاست مجلس تأیید نشد و پیمان جبلی با وجود دو برادر پناهنده تأیید شده است؟ شاید آن‌گاه ناچار از این توضیح باشند که رد‌صلاحیت های 1400 دلیل دیگری داشت. مثلا این که هر که را که محتمل بوده در مقابل آقای رییسی رای بیاورد پیشاپیش رد کردند و گرنه این که نوۀ استاد مطهری و فرزند علی لاریجانی همراه همسر به خارج از کشور رفته سست‌ترین دلیلی است که می‌شد برای ممانعت از حضور او اقامه کرد.

 

ارسال به دوستان