عصر ایران؛ هومان دوراندیش - پس از بیرون رفتن اصلاحطلبان از ساختار قدرت در نظام جمهوری اسلامی، عملکرد آنان از سوی تحلیلگران جریانهای سیاسی گوناگون به وفور مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته است، اما یکی از زوایای تاریک یا نکات مغفول جنبش اصلاحات در ایران، این است که واژۀ "اصلاحات" دقیقا از چه زمانی در ایران پس از دوم خرداد رایج شد و اطلاق این واژه بر برنامۀ دولت خاتمی در چه شرایطی صورت گرفت.
ظاهرا دربارۀ زمان اطلاق واژۀ اصلاحات بر برنامۀ سیاسی دولت خاتمی و اینکه این نامگذاری نخستین بار توسط چه فرد یا جریانی صورت گرفت، تا کنون تحقیقی به عمل نیامده است. شاید این نکته عجیب به نظر آید اما به احتمال قریب به یقین، واژۀ اصلاحات تا اواخر بهار 1378 در مطبوعات دوم خردادی چندان به کار برده نمیشد.
به بیان دقیقتر، تا پایان سال 1377 ردپایی از لفظ اصلاحات در مطبوعات آن دوران مشاهده نمیشود و به تبع آن، تقسیمبندی دو جناح سیاسی کشور به اصلاحطلب و محافظهکار نیز تا آن زمان هنوز در ادبیات سیاسی جامعۀ ایران رواج نیافته بود.
به عنوان مثال در قطعنامۀ پایانی ششمین اردوی سالانۀ دفتر تحکیم وحدت – که پیشروترین و رادیکالترین تشکل جبهۀ دوم خرداد بود – در مرداد ماه 1377، به رغم پرداختن مفصل این قطعنامه به مشکلات جنبش دوم خرداد، اثری از کلمۀ "اصلاحات" به چشم نمیخورد (روزنامۀ سلام، 19 مرداد 1377، ص 2).
در واقع میتوان گفت که تا پایان سال 1377 نه تنها واژۀ اصلاحات در هیچ یک از تیترهای نخست مطبوعات دوم خردادی به چشم نمیخورد، بلکه در یادداشتها و گزارشهای صفحات داخلی این نشریات نیز واژگانی نظیر اصلاحات، اصلاحطلبان، محافظهکاران، جنبش اصلاحات، دولت اصلاحطلب و ... تقریبا دیده نمیشود.
بر اساس تتبع نگارنده در این باب، نخستین رد پای واژۀ اصلاحات در فروردین ماه 1378 در روزنامۀ خرداد قابل رؤیت است: «آنچه مسلم است، تکیهگاه و پشتیبان اصلی جنبش اصلاحی دوم خرداد افکار عمومی و تودههای مردمی هستند و آقای خاتمی به عنوان پیشگام این حرکت اصلاحی... محسوب میشود.» (روزنامۀ خرداد، 19 فروردین 1378، ص 2).
اما شاید نخستین کاربرد واژۀ "اصلاحات" در توصیف برنامۀ دولت خاتمی را بتوان در سخنان سفیر ژاپن در دیدار از روزنامۀ خرداد یافت: «دولت ژاپن از اصلاحات خاتمی حمایت میکند... دولت ژاپن برنامههای اصلاحطلبانۀ خاتمی را نه تنها برای ایران... که برای دنیا و مناسبات بینالمللی مفید ارزیابی میکند.» (روزنامۀ خرداد، 31 فروردین 1378، ص 2)
در اردیبهشت ماه 1378 نیز روزنامۀ صبح امروز در سرمقالۀ خود در واکنش به طرح استیضاح عطاءالله مهاجرانی از سوی نمایندگان مجلس پنجم، نوشت: «طرح استیضاح وزیر فرهنگ دولت آقای خاتمی بر این باور استوار است که موج اصلاحات فرهنگی و سیاسی را که پس از انتخابات دوم خرداد نمودهای آشکار و قابل توجهی یافته است، میتوان متوقف کرد... طراحان استیضاح فکر میکنند با... متوقف کردن چرخ سیاستهای فرهنگی دولت میتوانند موج مشارکتخواهی و تقاضای اصلاحات سیاسی و فرهنگی را متوقف کنند.» (صبح امروز، 11 اردیبهشت 1378)
در خرداد ماه 1378، اکبر گنجی واژۀ "اصلاحطلبان" را در توصیف اعضای جبهۀ دوم خرداد و سایر حامیان خاتمی به کار برد: «اصلاحطلبان جنبش جامعۀ مدنی به قانون اساسی و نظام جمهوری اسلامی ایران التزام عملی دارند و در چارچوب قانونی از اصلاحات دفاع میکنند.» (صبح امروز، 1 خرداد 1378، ص 3)
اما واژۀ "اصلاحات" و مشتقات آن، نظیر "اصلاحطلبان" و "دولت اصلاحطلب خاتمی" و ...، تنها پس از حادثۀ کوی دانشگاه (18 تیر 1378) به صورتی گسترده از سوی مطبوعات و چهرههای شاخص جبهۀ دوم خرداد به کار رفت.
به عنوان مثال، چهار روز پس از حادثۀ کوی دانشگاه، تیتر نخست روزنامۀ نشاط این بود: «هر گونه خشونت، دولت اصلاحطلب خاتمی را تضعیف میکند.» ( 22 تیر 1378).
یک روز پس از آن، روزنامۀ صبح امروز در سرمقالۀ خود نوشت: «اصلاحات به هیچ قیمتی نبایستی متوقف شود. توقف اصلاحات یعنی به بنبست راندن جامعه و زمینهسازی برای انفجارهای غیر قابل کنترل در آن. اما اصلاحات تنها از روشهای غیرخشونتآمیز به نتیجه خواهد رسید. اصلاحات نیازمند برنامه و گامهای سنجیده است. رفتار شورش در مقابل اصلاحات قرار دارد.» (23 تیر 1378)
در همان روز شورای متحصنین کوی دانشگاه در بیانیۀ خود، آشوبهای خیابانی شکلگرفته در روزهای پس از حادثۀ کوی دانشگاه را بدین شکل تحلیل کرد: «عاملان آشوبها غارتگران کوی دانشگاه میباشند که هدفی جز متوقف کردن جریان اصلاحات و شکست دولت خاتمی ندارند.» (روزنامۀ صبح امروز، 23 تیر 1378)
تیتر نخست روزنامۀ نشاط در آخرین روز غائلۀ کوی دانشگاه چنین بود: «حامیان اصلاحات در ایران خواهان توقف ناآرامیها شدند.» (23 تیر 1378)
در سال 1377 وقتی مطبوعات اصلاحطلب میخواستند خشونت را نفی کنند، جملاتی از این قبیل مینوشتند که "خشونت سیاسی، رفتاری دوم خردادی نیست." اما پس از فراگیر شدن واژۀ "اصلاحات"، جملۀ فوق به این صورت نوشته میشد: خشونت سیاسی، رفتاری اصلاحطلبانه نیست.
پس از حادثۀ کوی دانشگاه، میزان استفاده از واژۀ اصلاحات (و مشتقات آن) به نحو چشمگیری در سطح مطبوعات و در سخنان چهرههای شاخص جبهۀ دوم خرداد افزایش یافت. مثلا روزنامۀ خرداد در واکنش به نامۀ فرماندهان سپاه به خاتمی، تیتر نخست زیر را برگزید: «اصلاحات با تهدید متوقف نمیشود» (29 تیر 1378)
کمتر از یک ماه پس از حادثۀ کوی دانشگاه، محسن آرمین در توصیف ماهیت حرکت جبهۀ دوم خرداد از واژۀ اصلاحات استفاده کرد: «ما به دنبال اصلاحات هستیم اما این اصلاحات را در چارچوب قانون اساسی میخواهیم و به دنبال ایجاد بلوا و آشوب و اعمال خارج از قانون نیستیم.» (روزنامۀ صبح امروز، 9 مرداد 1378، ص 12)
کثرت استفاده از واژۀ اصلاحات در سال 1378، سرانجام باعث شد که رهبر انقلاب نیز در 26 فروردین ماه 1379، در خطبههای نماز جمعه، نظر خود را دربارۀ اصلاحات اعلام کنند:
«حرف قاطع در زمینۀ اصلاحات این است که اصلاحات، یا اصلاحات اسلامی، انقلابی و ایمانی است که همۀ مسئولان کشور، مردم مومن و همۀ صاحبنظران با آن موافقند یا اصلاحات، اصلاحات آمریکایی است که همۀ مسئولین کشور، مردم مومن... با آن مخالفند... از آغاز انقلاب تا کنون همه آرزو داشتند که اصلاحات بوجود آید و هر کس نیز به قدر همت خود در این زمینه کار کرده است و من میدانم که مسئولان دولت کنونی و از جمله رئیسجمهور محترم که شعار اصلاحات را دادهاند چه مقصودی را دنبال میکنند. آنها خواهان اصلاحات اسلامی و انقلابی هستند و بدیهی است که در جامعۀ ما مواردی وجود دارد که باید اصلاح شود.» (روزنامۀ صبح امروز، 28 فروردین 1379، صص 3 و 12)
نکته جالب اینکه، علیرغم کاربرد فراوان واژۀ اصلاحات در طول سال 1378، محمد خاتمی تا پیش از اظهار نظر رهبری دربارۀ اصلاحات، تقریبا هیچ موضعی در این باب اتخاذ نکرده بود. خاتمی در اردیبهشت 1379، احتمالا در نخستین اظهار نظر خود دربارۀ اصلاحات، گفت: «اصلاح واقعی باید در... چارچوب... قانون اساسی صورت بگیرد... اصلاحات نیازمند آرامش و امنیت، دفاع از انقلاب و نهادینه شدن ارزشهای انقلاب است.» (روزنامۀ صبح امروز، 4 اردیبهشت 1379)
در مرداد ماه 1379 نیز، رهبر انقلاب تعریف مورد نظر خود از اصلاحات را بدین صورت بیان کردند: «اصلاحات واقعی در کشور به معنای مبارزۀ بیامان با فقر، فساد و تبعیض است... باید با سه پایۀ شوم فقر، فساد و تبعیض، مبارزه شود که این به معنای اصلاحات حقیقی، انقلابی و اسلامی است.» (روزنامۀ بهار، 4 مرداد 1379، ص 1)
کمی پس از آن، خاتمی که در استفاده از واژۀ اصلاحات تردید و تعلل بسیار به خرج داده بود، اصلاحات را چنین تعریف کرد:
«هر کس باید آزاد باشد حرفش را بزند ولی میان روش و منشی که مردم به آن رای دادهاند و مشروعیت عرفی، شرعی، قانونی و اخلاقی پیدا کرده است با نظرهایی که رای نیاوردهاند، تفاوت باید قائل شد و مبنای عمل قطعا همان است که مردم به آن رای دادهاند... بعضیها میگویند اصلاحات خوب است ولی عملا جوری تعبیر میکنند که آنچه مردم رای دادهاند، نفی شود. به نظر من مبنای اصلاحات و جهتیابی که اصلاحات باید داشته باشد، عبارت است از آنچه به رای مردم رسیده است. اصلاحاتی که ما عرضه میکنیم ضد دیکتاتوری است. چه دیکتاتوری فردی، چه دیکتاتوری اقلیت و چه دیکتاتوری اکثریت... اصلاحات جدی است و دربارۀ آن اجماع وجود دارد و همه باید اصلاحات را... در حضور مردم و نه در غیاب آنان به پیش ببریم.» (روزنامۀ بهار، 6 مرداد 1379، ص 15)
عبارت "پروژۀ اصلاحات" نیز از اوایل سال 1379 به تدریج در مطبوعات اصلاحطلب ظاهر شد. در بررسی زمان پیدایش و نحوۀ کاربرد واژۀ اصلاحات در ادبیات مطبوعات دوم خردادی، این نکته نیز جالب توجه است که این واژه ابتدا در توصیف "برنامۀ اقتصادی" دولت خاتمی به کار رفت.
مثلا پس از تدوین طرح ساماندهی اقتصاد کشور از سوی دولت خاتمی، هفتهنام، "راه نو" در بررسی این طرح، یادداشتی با عنوان "اصلاحات ساختاری" به چاپ رساند. (راه نو، شمارۀ 2، ص ض)
اما کاربرد واژۀ اصلاحات در توصیف برنامۀ اقتصادی دولت خاتمی، به دلیل ماهیت سیاسی شعارها و ادبیات اصلاحطلبان، رواج چندانی نیافت و بدینترتیب، اصلاحات تقریبا به اسم خاص برنامۀ سیاسی دولت خاتمی بدل شد.
در پایان به عنوان نتیجهگیری و جمعبندی، باید به دو نکته اشاره کنیم. نخست اینکه، استفادۀ گسترده از واژۀ اصلاحات پس از حادثۀ کوی دانشگاه و اعتراضات خیابانی متعاقب آن، آشکارا نشان میدهد که این واژه در بدو امر بیش از آنکه در نقد محافظهکاری محافظهکاران به کار رود، در نفی رادیکالیسم رادیکالها رواج یافت.
از این حیث، ماشاءالله شمسالواعظین با سرمقالهای که روز سهشنبه 22 تیر 1378 در روزنامۀ نشاط نوشت، نقشی موثر در شکلگیری سرشت محافظهکارانۀ واژۀ اصلاحات داشت. شمسالواعظین در آن سرمقاله به جنبش دانشجویی هشدار داد که اگر به اعتراضات خیابانیاش ادامه دهد، راه این جنبش از راه جبهۀ دوم خرداد جدا میشود.
تا قبل از سرمقالۀ شمسالواعظین، در همان موارد معدودی که واژۀ اصلاحات در مطبوعات دوم خردادی استفاده شده بود، کسی مفهوم اصلاحات را به معنای ترمزی برای ممانعت از پیشروی نیروهای رادیکال جبهۀ دوم خرداد به کار نبرده بود.
کاربرد محافظهکارنۀ واژۀ اصلاحات در سرمقالۀ روزنامۀ نشاط، البته مختص به آن مقطع زمانی باقی نماند و اصلاحطلبان تا پایان دولت خاتمی، هر بار که با اعتراض رایدهندگانشان مواجه میشدند، به سبک و سیاق شمسالواعظین در آن سرمقاله، تاکید میکردند که "ما اصلاحطلبیم". یعنی از ما انتظارات انقلابی نداشته باشید. در حالی که هنگام طرح شعارهای انتخاباتیشان برای کسب رای مردم، ادبیاتی به شدت رادیکال داشتند؛ ادبیاتی که در مردم توقع تغییرات سیاسی چشمگیر و عمیق ایجاد میکرد.
البته اصلاحطلبان میتوانند در دفاع از خودشان بگویند که ما درک درستی از ساختار حقیقی قدرت نداشتیم و تصور میکردیم که شعارهایمان تحققپذیرند. اما تکرار همان سیاست در دهۀ 1390 و ناکامی متعاقب آن، موجب از دست رفتن تتمۀ اعتبار اصلاحطلبان شد و وضعیتی پدید آورده که امروز بسیاری از اصلاحطلبان معترفند که "مردم از ما عبور کردهاند."
دوم اینکه، اگرچه پاسخ این سؤال که واژۀ اصلاحات از چه زمانی بر برنامۀ سیاسی دولت خاتمی اطلاق شد، چندان دشوار نیست (و این یادداشت در واقع پاسخی به همین سؤال بود)، اما بعید به نظر میرسد که با قاطعیت بتوان گفت نخستین بار چه کسی از این واژه در توصیف برنامۀ سیاسی دولت خاتمی استفاده کرد.
با این حال، به رغم کاربرد فراوان واژۀ اصلاحات در نوشتارها و گفتارهای نویسندگان و شخصیتهای سیاسی داخل کشور، نگارنده ظن قریب به یقین دارد که نخستین بار روزنامهنگاران یا سیاستمداران غربی، دولت خاتمی را دولتی اصلاحطلب نامیدند و از برنامۀ این دولت با عنوان "اصلاحات" یاد کردند.
محمد خاتمی در سفرش به فرانسه در سال 1378، در پاسخ به سؤال یکی از خبرنگاران غربی دربارۀ تقابل اصلاحطلبان و محافظهکاران در ایران، گفت که تقسیمبندی نیروهای سیاسی به اصلاحطلب و محافظهکار، متعلق به جوامع غربی است و با جامعۀ ایران مطابقت ندارد (نقل به مضمون). اما خاتمی کمتر از یکسال بعد، دست کم با توصیف خودش و نیروهای حامیاش به عنوان "اصلاحطلبان جامعۀ ایران" مشکلی نداشت.
اما از آنجا که واژۀ "محافظهکاری" در ادبیات سیاسی و غیرسیاسی جامعۀ ایران بار منفی چشمگیری دارد، جناح راست هیچ نپذیرفت که "جناح محافظهکار" است و تقریبا از اواسط دهۀ 1380، عبارت "جناح اصولگرا" را در توصیف خودش به کار برد و دوگانۀ اصلاحطلبی-محافظهکاری در ادبیات سیاسی ایران، رسما به دوگانۀ اصلاحطلبی-اصولگرایی تبدیل شد.