اعتماد نوشت: با شیشه سیر ترشی، آمده بود سراغ آقا ولی. «مهمان دارم، اما پول ندارم مرغ بخرم. این ترشی را بگیر و به جای آن یک مرغ به من بده.» آقا ولی، اما قبول نکرده بود، چون او هم، همزمان با کاهش قدرت خرید مردم و کم شدن سود فروشگاه، خرج و مالیات زیادی دارد درحالی که روزانه دستکم ۲ تا ۳ نفر به او مراجعه میکنند که پول مرغ و گوشت ندارند. «تا چند ماه پیش افراد پولدار و خیری بودند که ماهانه مبلغی را به صورت امانت برای افراد نیازمند و ناتوان در خرید گوشت و مرغ، میگذاشتند، اما از ۷-۶ ماه پیش دیگر از آنها هم خبری نیست و تعدادشان خیلی کم شده.»
چند روز پیش یکی از کاربران توییتر درباره حسابهای دفتری قصابیها به نقل از یکی از رفقایش نوشته بود که رفته قرض نیازمندان در قصابیها را تسویه کند، اما متوجه شده بیشتر بدهیها مربوط به پوست مرغ و پای مرغ است. طی هفتههای نخست فروردین افزایش قیمت مرغ در اهواز مشکلاتی را برای مردم رقم زد.
۲۵ فروردین گزارشهایی از تشکیل صفهای طولانی مرغ در این شهر در رسانهها منتشر شد. همان زمان «محمد مالی» فعال رسانهای در توییتر نوشت که حتی در ۸ سال جنگ تحمیلی هم وضعیت کمبود و کیفیت پایین مرغ در اهواز و خوزستان اینگونه نبود.
این وضعیت در تهران هم از ابتدای فروردین شروع شده و از چند روز پیش قوت گرفته است. خبرگزاری فارس بیستویکم فروردین در گزارشی از افزایش قیمت هر کیلو فیله مرغ به ۱۸۰ هزار تومان، سینه مرغ با استخوان ۸۴ هزار تومان، ران مرغ ۷۵ هزار تومان و سینه مرغ بدون استخوان ۱۳۰ هزار تومان نوشت و در جدولی قیمت اقلام دیگری را هم آورد: بال و کتف و کمر مرغ ۸۵ تا ۹۵ هزار تومان.
گردن، دل، جگر و سنگدان هم ۲۰ تا ۲۵ هزار تومان. پیش از این قیمت گوشت مرغ کیلویی ۶۳ هزار تومان تعیین شده بود، اما روز دوشنبه «عطاالله حسنزاده»، عضو هیاتمدیره اتحادیه مرغداران گوشتی کشور گفت که قیمت مرغ باتوجه به افزایش هزینههای تولید ۷۳ هزار تومان تعیین شده است. بنابراین قیمت مرغ دوباره افزایشی بیش از ۱۵درصد را تجربه میکند. تازه اگر آنطور که «یوسف خانی»، رییس اتحادیه فروشندگان پرنده و ماهی تهران گفته تا ۲۰ اردیبهشت کمبود آن برطرف شود.
گزارش میدانی از فروشگاههای مرغ و گوشت در چند نقطه تهران نشان میدهد که هر روز به جمعیت افرادی که توان خرید گوشت و مرغ ندارند، افزوده میشود. برخی فروشگاهها در محلههای پایین شهر، حساب دفتری را بستهاند و برخی از آنها قصد تغییر شغل دارند، چراکه عدهای حتی توان خرید دل و جگر مرغ را هم ندارند و ماندن در این بازار برای آنها هم صرف نمیکند.
کشتارگاه، ترشی و ماست قبول نمیکند
سوپر گوشت ولی فلاحی در محله کیانشهر شمالی و حوالی منطقه ۱۵ تهران یکی از همینها است که از یکی، دو سال گذشته حساب دفتری مغازه را بسته. میگوید زمانی حساب دفتری داشته است، اما حتی همان آشنایانی که گوشت و مرغ را نسیه میبردند، توان تسویه تا پایان ماه را نداشتند و بدهیها پرداخت نمیشد.
در ماههای گذشته هم که شرایط خرید مردم فرق کرده، بسیاری برایش ماست و پنیر محلی، ترشی یا مربای خانگی آوردهاند تا از طریق مبادله کالا به کالا برای خوراک امروز و فردای خود یا پذیرایی از مهمان، گوشت و مرغ تهیه کنند.
آقا ولی نمیتوانسته ترشی و پنیر را به جای پول از آنها قبول کند، چون کشتارگاه هم ترشی و ماست و پنیر و مربا را به جای پول مرغ از آقا ولی قبول نمیکند و باید مبلغی در ازای آن پرداخت کند. «قبلا هر ده روز، یک نفر از مراجعین پول خرید مرغ و گوشت نداشت ولی حالا هر روز دستکم دو، سه نفر با این شرایط میآیند و آدم نمیتواند به همه کمک کند. با مرغ ۱۵۰ هزار تومانی نمیشود به همه کمک کرد. افرادی هم که تا همین چند ماه پیش سه تا، سه تا مرغ میخریدند حالا سه تا را یکی کردهاند.»
«مصطفی» قد بلندی دارد، جوان است و لاغر. دو شب پیش پس از دو هفته، بالاخره از صاحب فروشگاه گوشت و مرغ محله، دو عدد ران مرغ گرفته و به خانه برده تا بتواند سرش را بالا بگیرد. «اولینبار بود که چنین کاری کردم. رفتم گفتم پول ندارم گوشت بخرم. خیلی لحظه بدی بود، اما مجبور بودم. دو هفته بود گوشت نخورده بودیم. یک پسر ۹ ساله و یک دختر ۷ ماهه دارم که شیرخواره است. ما که توان تهیه شیر خشک نداریم، بنابراین همسرم که بچه شیر میدهد باید تغذیه درستی داشته باشد ولی با این کرایه خانهها مگر آدم به تغذیه هم میتواند فکر کند. سه ماه دیگر پایان موعد قرارداد خانه است و اگر نتوانم تمدید کنم، لابد باید بروم حیاط خانه پدرم چادر بزنم. این حرفها را به صاحب مغازه گفتم. شناخت چندانی که از من نداشت ولی لطف کرد دو قطعه ران به من داد و گفت پول نمیخواهد.
در این شرایط ما فقط خودمان را سیر میکنیم. هفته پیش همسرم تهماندههای نان ساندویچی را با ته مانده سویا سرخ کرد و یک وعده همان را خوردیم، اما این شد غذا. واقعا این حرفها را نمیشود به هیچکس گفت. پدر و مادر خودم که غصه میخورند و جز یک خانه چیزی ندارند که کمک ما کنند، پدر و مادر همسر هم که سرکوفت میزنند؛ ممکن است به روی من نیاورند، اما خب بالاخره پای سلامت دخترشان در میان است، بقیه هم که هیچ. جمعه به جمعه فقط دعا میکنم خانه ما نیایند، چون واقعا نمیدانم باید چه کنم.»
حاضر بودم برای یک مرغ هر کاری انجام دهم
«نسیه فروخته نمیشود لطفا سوال نفرمایید.» زنی روبهروی فروشگاه و زیر نور ایستاده، دستش را روی پیشانی گرفته و چشمهایش را جمع کرده است و نوشته روی کاغذ را میخواند. بعد به دیوار تکیه میدهد و سر برمیگرداند که برود. هیچ دوست ندارد حرف بزند، اما بعد از کمی اصرار میگوید: «بارها رفتم قصابی محل، خواهش کردم به من نسیه بدهد، اما نداده و مجبور شدم با پولی که داشتم فقط پا و گردن مرغ بخرم و برای بچهها درست کنم.» چند روز پیش زهرا دختر کوچکترش از او پرسیده «چرا ران مرغ نداریم.»
مادر هم جواب داده که «خاصیت پا و گردن مرغ بیشتر است.» بعد برای اینکه دیگر نفهمند زرشک پلو را با پا و گردن مرغ درست کرده، دور از چشمان بچهها استخوانها را جدا کرده و باقیمانده گوشتها را داخل زرشک قاطی کرده. «خودم که میدانم دروغ است. مدام نگرانم بچهها در آینده مریض شوند و بعدها بفهمند حرفهایم دروغ است. من یتیم بزرگ شدم. بچه که بودم خیلی فقیر بودیم. مادرم میرفت تهماندههای میوه را میخرید، مثلا انگورهای ته بار و جدا از خوشه را که خریده و شسته بود، میداد دستمان و میگفت: «پول بیشتر دادم و گفتم اینا رو دون کنن براتون تا راحت بخورید.» بعد که بزرگ شدیم فهمیدیم قصه چیست.»
هفته قبل از چشمهعلی، سوار مترو شده و به قیطریه رفته. فروشگاه گوشت و مرغ پیدا کرده و از صاحب مغازه خواسته با شناسنامه یا کارت ملی به او مرغ نسیه بدهد. فروشنده، اما برداشت نادرستی از درخواست او داشته است بنابراین مجبور شده سکوت کند. «گفتم حاضرم چند ساعت اینجا کار کنم «هر کاری» و آخر شب یک مرغ ببرم، اما قبول نکرد. «هر کاری» را که گفتم برگشت و بد به من نگاه کرد و انگار برداشت بدی کرده بود.»
فروشگاه گوشت و مرغ محمود آقا در حوالی میدان حر دیگر مانند گذشته جنب و جوش مشتریها را ندارد، به همین دلیل قصد تغییر شغلش را دارد. در مغازه او هم بسیاری از مردم فقط وارد میشوند. قیمت که میگیرند پس از اندکی مکث، بدون اینکه حرف دیگری بزنند خیره به موزاییکهای کف سالن، به سمت در خروجی میروند. «عدهای حتی با قیمتهای قبل از این گرانیها هم توان خرید نداشتند و نسیه میخریدند حالا که دیگر هیچ. وضع بدتر شده است. در ۷-۶ ماه گذشته ۷۰ درصد فروش مغازه کم شده است. حساب دفتری هم فایده ندارد، یعنی افراد گاهی حتی تا یکی، دو ماه بعد هم توان تسویه ندارند.» این کار هم دیگر برای آقا محمود شغل نمیشود، چون سودی ندارد. از یک طرف خرید مردم کم شده و از طرف دیگر مالیاتها افزایش یافته است. «دایم که نمیشود سنگدان و دل و جگر مرغ فروخت. بالاخره مرغ کامل هم باید فروش برود. سود و استفاده ما هم پایین آمده و در عوض مخارجمان بالا رفته است.»
سوال را که میشنود با تشر میگوید؛ به خاطر گرانی نه فقط ما که همه مصرف را کم کردهاند و به سمت اجزای کم ارزشتر و طبعا ارزانتر مرغ روی میآورند. اگرچه برخی از همان اجزای کم ارزشتر مانند کتف و بال و گردن مرغ هم گران است. «این افتضاح را دولت به بار آورده تا همهچیز را دوباره گران کنند. اول مرغ است و بعد هم به اقلام دیگر میرسد.» کیومرث ۵۰ ساله، حوالی نواب زندگی میکند، شغل آزاد دارد و مرغ، هفتهای سه بار جزو برنامه غذاییشان است. با این قیمتها اگر هفتهای سه بار مرغ بخرد در ماه حدود یک میلیون و دویست هزار تومان هزینه آن خواهد شد درحالی که مستاجر است و هزینههای جاری دیگری نیز دارد.
امیری از فروشگاه گوشت و مرغی در منطقه ۳ تهران که در واقع محلهای مرفهنشین است هم از کاهش قدرت خرید مردم منطقه میگوید و اینکه ماهانه به حدود ۳۰ تا ۴۰ خانواده از مناطق مختلف تهران گوشت و مرغ رایگان میرساند. «در چند ماه گذشته فروش مرغ حدود ۵۰درصد کم شده. وضعیت درباره گوشت بدتر است و خرید آن ۷۰درصد کمتر شده است.»
مردم توان تسویهحساب دفتری را نداشتند
از وقتی قیمتها ماه به ماه تغییر کرده و گران شده است، مشتریهای فروشگاه نوری در رباطکریم کم شدهاند و او چارهای نداشته است جز اینکه مغازه را ببندد و شغل خود را عوض کند. نوری حالا در کشتارگاه کار میکند و میگوید که همان زمانی هم که مغازه داشت، خیلیها میآمدند اصرار میکردند تا با حساب دفتری به آنها مرغ و گوشت بدهد. دلش میسوخته و حساب برایشان باز میکرده: «بعد میدیدم دیگر پیدایشان نمیشود. توان تسویه نداشتند و دیگر رویشان نمیشد داخل مغازه بیایند. راهشان را کج میکردند تا آنها را نبینم.» درحالی که بسیاری از مردم توان خرید مرغ کامل را ندارند. چند روز پیش هم قطعهبندی مرغ در فروشگاهها ممنوع شد.
نوری معتقد است که ممنوعیت قطعهبندی مرغ باعث میشود، همانهایی هم که بال و کتف و گردن مرغ میخریدند و به خانههایشان میبردند از آن محروم شوند. «از طرفی همه مرغها که سالم نیستند. مثلا بال مرغ زخمی است، اما اعضای دیگر آن قابل استفاده است و برای جلوگیری از حیف شدن آن، قطعات ناسالم از آن جدا میشود و افرادی که نمیتوانند مرغ کامل بخرند با قیمت کمتری به قطعات دیگر مرغ دسترسی پیدا میکنند.»
مجید حقوق ماهیانهاش ۸ و نیم میلیون تومان است و ماهانه حدود ۶ میلیون کرایه خانه دارد. کجای تهران زندگی میکند؟ جوادیه. دو دختر ۱۵ و ۱۹ ساله و یک پسر ۶ ساله دارد و همسری که از دو سال پیش بیکار شده و در خانه خیاطی میکند، اما درآمد چندانی ندارد. «خانمم میانگین ماهی دو میلیون تومان کمک میکند و با کسر اجاره خانه ما ماهیانه با ۴ تا ۴ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان سر میکنیم.»
دختر بزرگشان نمیتواند کلاس کنکور برود و از دو ماه پیش مدام در گوش پدر خوانده که برود کار کند. چند روز پیش هم در پونک کار پیدا کرده، اما به خاطر سختی راه و دور بودن به خانه، نتوانسته برود. «خانواده پنجنفره با ماهی ۴ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان چطور باید گوشت و مرغ و سبزی و شیر و تخممرغ و پنیر و ماست بخریم، هزینه رفتوآمد بدهیم، هزینه درمان بدهیم. اینها را که گفتم ضروریات است که ما دست و پا شکسته داریم. دستمان دیگر کمتر به گوشت و حتی مرغ میرسد. دیگر تکههای آن را در خورشت میشمریم.» به تلخی میخندند: «مثلا به هر کداممان دو تکه میرسد.»
کاهش قدرت خرید مردم به ویژه در حوزه محصولات غذایی از یکسو آنان را به زیر خط فقر هدایت خواهد کرد و از سوی دیگر کیفیت پایین زندگی، کاهش روابط و درنهایت بروز انواع بیماریها در جامعه را رقم خواهد زد. سال ۹۷ نتایج پژوهشی با عنوان آثار افزایش قیمت کالاهای خوراکی بر رفاه و فقر خانوارهای شهری ایران نشان داد که با ۵ درصد افزایش قیمتها، ۱۴۴ خانوار (۱.۹۸درصد) به خانوادههای فقیر و زیر خط فقر اضافه شدهاند و با افزایش ۲۵ درصدی قیمتها، ۲۵۳ خانوار (۳.۵ درصد) و با افزایش ۵۰درصدی قیمتها ۵۰۳ خانوار (۶.۹۳ درصد) به زیر خط فقر منتقل شدند. این پژوهش براساس اطلاعات استخراجشده از هزینه و درآمد خانوارهای شهری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۳ انجام شده و مقاله پژوهشی آن در نشریه اقتصاد و توسعه کشاورزی به چاپ رسیده است.
«حسین روزبهانی» دکترای روانشناسی معتقد است که افزایش قیمتها و در نتیجه حذف اقلام خوراکی از سبد خانوار اثرات زیادی بر خانواده و رشد جسمی و روحی فرزندان خواهد گذاشت. او این موضوع را از دو جنبه مورد بررسی و نقد قرار میدهد و به «اعتماد» میگوید که نداشتن تغذیه سالم و ناتوانی خانواده در تهیه خوراک مغذی مانع رشد فرزندان خواهد شد و احتمالا ارتباط بین اعضای خانواده را نیز کمرنگ خواهد کرد. «رژیم غذایی سالم در خانواده که از همه نوع مواد مغذی و لازم بهره داشته باشد مانع بروز بیماری و زمینهساز وزن ایدهآل در فرد است. وجود انواع ویتامینها و پروتئین در رژیم غذایی باعث افزایش حافظه و هوش میشود و به کودک در ادامه مسیر زندگی کمک زیادی خواهد کرد.»
این روانشناس از وعده صبحانه به عنوان یکی از مهمترین وعدههای غذایی نام میبرد که در تنظیم خلق و خو نقش ویژهای دارد: «وجود منابع غنی پروتئین و ویتامین در وعده صبحانه علاوه بر ایجاد خلق و خوی بهتر، انرژی بیشتری برای ادامه روز به فرد خواهد داد. فرزندی که با صبحانه مغذی به مدرسه میرود یادگیری بهتری خواهد داشت.»
در سالهای اخیر و به ویژه در این چند ماه فشار مشکلات اقتصادی باعث حذف یا کاهش برخی اقلام غذایی مهم در رژیم غذایی خانوادهها شده است، اتفاقی که باعث جایگزین کردن موادی با ارزش غذایی پایینتر در سبد خانوار میشود. از نظر روزبهانی این اتفاق چند آسیب به همراه دارد. «کاهش مصرف مواد غذایی مناسب و مغذی به هفتهای یکی، دو بار، مواد پروتئینی را از کودک دریغ میکند.
در این شرایط نه تنها رشد جسمی که رشد روانی او نیز مختل خواهد شد و بهطور ناخواسته الگوی غذایی و سبک زندگی ناسالم را یاد میگیرد. وقتی فرد از کودکی مواد غذایی مفید ازجمله گوشت، مرغ، ماهی، پسته، بادام و... را در سبد غذایی روزانه و هفتگی خود نداشته باشد، در بزرگسالی هم به مصرف این مواد غذایی توجه نخواهد کرد. خانواده نخستین الگوی فرزند است. او در سبک زندگی و الگوی مصرف از پدر و مادر تقلید خواهد کرد و به راحتی هم قادر به تغییر آن نخواهد بود.
خانواده در اثر فشار اقتصادی مجبور به استفاده از مواد قندی، روغنها و نانهای بیکیفیت به جای پروتئین، کلسیم و روغنهای گیاهی و نانهای سبوسدار است و کودک نیز به استفاده از همین مواد عادت میکند. درنتیجه این سبک زندگی، فرد نه تنها دچار بیماری فشار خون، دیابت و چربی که دچار اضافه وزن و چاقی خواهد شد و افزایش وزن، کاهش اعتماد به نفس او را رقم خواهد زد.»
مختل شدن دورهمی از مهمترین کارکردهای خانواده
این دکترای روانشناسی از تاثیر روانی بر والدین و احتمال کاهش کیفیت روابط در خانواده به عنوان آسیب دیگری در این مسیر نام میبرد و میگوید که گران شدن اقلام خوراکی ضروری و ناتوانی والدین در تهیه آن حتی ممکن است باعث مختل شدن یکی از کارکردهای مهم خانواده شود: «پدر و مادر وقتی در تامین نیازمندیهای فرزندان ناتوان باشند، احساس شرم و گناه و ناامیدی در آنها ایجاد خواهد شد و احساس بیارزشی خواهند کرد. عزت نفس و اعتماد به نفس فرزند هم در مقایسه با دوستان و اطرافیان تحتتاثیر قرار میگیرد و منشا آسیبهای فردی در آینده است. غذا خوردن اعضای خانواده سر یک سفره و یک میز مساله بسیار مهمی است. بودن در کنار خانواده استرسهای ناشی از کار و درس و محیط را کاهش خواهد داد ولی وقتی والدین در تهیه مواد غذایی لازم ناکام باشند احتمالا از این دورهم بودنها اجتناب خواهند کرد، بنابراین یکی از کارکردهای مهم خانواده مختل میشود.»
«کورش صمدپور»، پزشک متخصص تغذیه و رژیم درمانی امنیت غذایی را اینطور تعریف میکند: «امنیت غذایی یعنی دسترسی تمام افراد به غذای سالم و کافی در طول عمر و اگر وقفهای در آن ایجاد شود، امنیت غذایی مختل شده است.» او در بحث دسترسی به مواد غذایی از پایین بودن دانش تغذیه در انتخاب مواد غذایی و نداشتن درآمد کافی برای تامین مواد غذایی (گرانی کالاهای خوراکی) به عنوان دو مشکل در عرصه امنیت غذایی یاد کرده و به «اعتماد» میگوید که در این صورت افراد موادی را مصرف میکنند که ارزش غذایی پایینی دارد و بار بیماریها را افزایش خواهد داد. «وقتی فرد برای تامین مواد غذایی درآمد کافی ندارد، مجبور به استفاده از جانشینهای مواد غذایی است و چه بسا جانشینها خطراتی برای سلامتی به همراه خواهد داشت.
در نتیجه هزینه بیشتری به خانواده، نظام بیمه و کل سیستم نظام بهداشتی کشور تحمیل خواهد شد.» صمدپور همچنین از ۵ گروه مواد غذایی اصلی یعنی غلات، لبنیات، میوه، سبزیجات و پروتئینها برای تغذیه سالم نام برده و توضیح میدهد: «عدم استفاده از هر کدام از این ۵ گروه در طول روز منجر به ایجاد بیماریهایی در بدن فرد میشود. گوشت مرغ، ماهی، تخممرغ، حبوبات و آجیلها منابع خوب پروتئین هستند و با توجه به فرهنگ غذایی هر منطقه قسمتی از آن در سبد غذایی باید وجود داشته باشد، اما به علت مشکلات مادی، بعضی خانوادهها اقلامی را کم میکنند. به عنوان مثال گوشت قرمز به علت گرانی استفاده نمیشود.
اگر چه بهطور کلی، ما متخصصین تغذیه معتقدیم که مصرف افراطی گوشت قرمز خوب نیست، اما به علت جذب آهن بالا، مقداری از آن باید در هفته استفاده شود، ضمن اینکه جزو منابع اصلی پروتئین است. جانشین پروتئین گوشت قرمز، مرغ و ماهی است. ماهی حتما باید هفتهای یک بار استفاده شود، چون اسید چرب ندارد و حاوی امگا ۳ است، اما یا به علت ذائقه یا قیمت بالا، مردم اغلب در سبد غذاییشان، مرغ را جایگزین آن کردهاند بنابراین در حال حاضر منبع اصلی پروتئین بسیاری از مردم، مرغ به علاوه حبوبات و تخممرغ است. اگر به علت افزایش قیمتها مرغ هم حذف شود این منبع خوب پروتئین هم از بین میرود. متاسفانه سنگینی هزینهها باعث شده که عدهای به استفاده از قسمتهای دیگر مرغ پناه ببرند در حالی که سنگدان یا بال و گردن و حتی پای مرغ مشکلاتی برای سلامتی به وجود میآورد. برخلاف تصور عامه خیلی هم به مرغها هورمون داده نمیشود بلکه بیشتر بحث مصرف آنتیبیوتیکها مطرح است.
بعضی قسمتها مثل بال و پای مرغ اگر ماهی یکبار استفاده شود شاید مشکلات زیادی به وجود نیاورد ولی مصرف مداوم آن به علت داشتن اسید چرب و باقیمانده آنتیبیوتیکها در این قسمتها مشکل ایجاد خواهد کرد و بدن در برابر آنتیبیوتیکها مقاوم خواهد شد. بال مرغ به علت داشتن میزان زیادی اسید چرب خطر بیماریهای قلبی را افزایش میدهد. پوست مرغ هم از سوی مرغفروشیها جدا و به مراکز زیرزمینی فروخته میشود و چه بسا از همین ضایعات مرغ در بعضی صنایع غذایی و تولید غذاهای فرآوریشده مثل سوسیس و کالباس استفاده میشود. این مراکز اغلب مجوز ندارند و محصولات را با قیمت پایینتر میفروشند، موادی که بسیار مضر است و افزایش خطر درگیر شدن به بیماریها را رقم خواهد زد.»
به اعتقاد این کارشناس تغذیه یکی از ارکان سلامت جامعه، سلامت تغذیه است؛ یعنی افراد با دانش تغذیهای، مناسبترین ماده غذایی را انتخاب کنند، غذای ایمن و سالم در جامعه وجود داشته باشد و فرد یا خانواده، بتواند آن را تهیه کند: «از دید بهداشت عمومی، پیشگیری بهتر از درمان است اگر مردم توانایی استفاده از غذای سالم و کافی داشته باشند، میزان بروز بیماریها کاهش مییابد. در سالهای گذشته شیوع بیماریهای قلبی-عروقی بیشتر شده است، افراد زیادی نیاز به آنژیوگرافی، استفاده از فنر و عمل قلب باز پیدا کردهاند.
آیا ۵ یا ۶ دهه پیش هم مانند این دهه اخیر تا این میزان سرطان در کشور فراگیر بود؟ درست است که سن امید به زندگی بالا رفته و تشخیصها بهتر شده است، اما تمام متخصصین و آنکولوژیستها که با سرطان سر و کار دارند از نزدیک نظارهگر افزایش شیوع سرطان هستند و تغذیه در کنار عوامل دیگر نقش مهمی در آن دارد. بنابراین اگر سرمایهگذاری در تغذیه سالم و رفاه مردم، خرید غذای سالم یا حتی توزیع غذای سالم انجام شود، مسلما منجر به افزایش سلامت جامعه، افزایش طول عمر و باکیفیت در میان مردم جامعه خواهد شد.»