عصرایران؛ رضا غبیشاوی - تهدید و اخطار آدابی و چهارچوبی دارد که به نظر می رسد در تهدید اخیر رئیسی علیه طالبان افغانستان درباره حق آبه ایران از هیرمند (سیستان و بلوچستان) رعایت نشده است.
سیدابراهیم رئیسی رئیس جمهوری روز پنجشنبه گذشته درباره حقآبه هیرمند خطاب به دولت طالبان افغانستان گفته بود: «میخواهم به حاکمان افغانستان عرض کنم که این سخن بنده را مطلب عادی تلقی نکنند، بسیار جدی بگیرند؛ به مسوولان و حاکمان افغانستان اخطار میکنم که حق مردم و منطقه سیستان و بلوچستان را سریعا بدهند. برخی خبر می دهند سد آب چندانی ندارد یا بخشی از آن را لجن فرا گرفته است، حاکمان افغانستان باید اجازه دهند کارشناسان ما مراجعه و صحت و سقم ماجرا را بررسی کنند، اگر کارشناسان ما کمبود آب را تایید کنند حرفی نداریم وگرنه اجازه نخواهیم داد حق مردم به هیچ عنوان ما تضییع شود» ایرنا
بعد از سخنان رئیسی، حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه هم چند ساعت بعد گفت: "ملاک بود و نبود آب، بازدید فنی و عینی است. در ماههای اخیر مکررا از ملامتقی سرپرست وزارت خارجه افغانستان خواستم طبق عهدنامه هیرمند،به تعهدات خودشان عمل کنند و امکان بازدید هیأتهای فنی و سنجش میزان آب را فراهم کنند، که نکردند".
چند نکته:
1- رئیسی در سخنانش اول تهدید کرد که "حق مردم و منطقه سیستان و بلوچستان را سریعا بدهند" یعنی طالبان باید جریان آب را به سمت ایران باز کند اما چند کلمه بعد و در همان سخن، یک گام به عقب نشست و از وجود آب در پشت سد، اظهار بی اطلاعی کرد. او گفت که طالبان باید قبول کند هیات کارشناسی ایران به افغانستان سفر کند تا وضعیت آب پشت سد را بررسی کند و اگر مشخص شد که سد آب کافی ندارد اشکال ندارد.
این یعنی شخص رئیس جمهوری به عنوان عالی ترین مقام اجرایی کشور هنوز نمی داند پشت سد در افغانستان، آب کافی برای روان سازی به سمت ایران وجود دارد یا نه. وقتی هنوز در این باره مطمئن نیست و نمی داند آب کافی وجود دارد یا نه چگونه طرف افغانستانی را برای روان کردن آب تهدید می کند؟
موضوع اختلافی درباره یک واقعیت است. آب پشت سد در افغانستان وجود دارد یا نه و حالت سومی وجود ندارد. آیا آب کافی پشت سد در افغانستان برای روان شدن به سمت ایران وجود دارد یا نه؟ طالبان می گوید نیست. طرف ایرانی اما نمی گوید آب هست یا نیست و در این زمینه اظهار بی اطلاعی می کند و عجیب اینکه همزمان از طرف افغانستانی می خواهد و تهدید می کند که آب را به سمت ایران باز کنند.
آیا مقامات ایران معتقدند سد آب دارد یا نه؟ اگر آب دارد و حرف مقامات طالبان، نادرست است سند ومدرک سخنشان چیست؟ اگر این سند و مدرک موجود است پس چرا رئیسی و امیرعبداللهیان به این موضوع استناد نمی کنند و با قاطعیت و جدیت حرف خود را نمی زنند؟ چرا صریح نگفتند پشت سد آب کافی وجود دارد و طالبان باید آب را رها کنند. چرا می گویند اگر سد آب نداشت مشکلی نیست. یعنی در ذهن رئیسی و امیرعبداللهیان هنوز دو گزینه وجود دارد یا سد آب دارد یا ندارد. یعنی آنها هم نمی دانند سد آب دارد یا نه.
حالا که رئیسی در این باره مطمئن نیست بهتر بود به جای تهدید برای روان کردن آب به سمت ایران، ابتدا درخواست بازدید هیات ایرانی از سد و دریاچه آن را مطرح و سپس بعد از تایید وجود آب کافی، تهدید برای روان کردن آب را اعلام می کرد.
2- ابتدا رئیسی تهدید کرد و هشدار داد و چند ساعت بعد، امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه ایران هم هشدار داد. در حالی که صحیح این بود ابتدا وزیر و سپس رئیس جمهوری هشدار و تهدید می کرد.
در این ماجرا چون موضوع مربوط به آب و سد است بهتر بود تهدید و هشدار در چند گام مطرح می شد. مثلا ابتدا مدیر مربوطه در زیرمجموعه وزارت نیرو صحبت می کرد. سپس وزیر نیرو و در گام های بعدی به وزیر خارجه و رئیس جمهوری می رسید نه اینکه از همان ابتدا، رئیس جمهوری صحبت کند و سپس وزیر خارجه. خبر جدی و مهمی از وزیر نیرو یا رئیس سازمان مرتبط در زیرمجموعه این وزارتخانه هم شنیده نشد. ضمن اینکه سخنان وزیر خارجه نسبت به رئیس جمهوری آرام تر بود.
3- گفته می شود سیاست مثل شطرنج است همیشه باید چند گام بعدی را برنامه ریزی و درباره آن فکر کرد. گام یا گام های بعدی دولت رئیسی درباره موضوع آب هیرمند چیست؟ آیا برنامه ریزی شده و با تعقل و تدبر، رئیسی اخطار کرد؟ اگر موضوع اخطار، محقق نشد چطور؟ اعتبار و آبروی شخص رئیسی و جایگاه رئیس جمهوری اینگونه آسیب نمی بیند؟
4- برخی دوست دارند بلافاصله بعد از بعد بروز تنش میان ایران با کشور دیگری، اختلاف را به سایر حوزه ها و بخش های مختلف بکشانند. شبکه های اجتماعی و طعنه زدن ها و تحقیرها در شبکه های اجتماعی هم یکی از این بخش هاست. از دو طرف ایران و طالبان، علیه یکدیگر در توییتر، طعنه زنی و تهدید و هشدار و تحقیر ردو بدل شد اما دنیای بی اخلاقی و توهین و تحقیر، بی انتهاست.
ضمن اینکه توییتر در ایران فیلتر و در افغانستان باز است. در نتیجه در حال رویارویی توییتری، دست طالبان بازتر است. حداقل مقامات ایرانی با درس گرفتن از این موضوع، توییتر را از فیلتر خارج کنند.
گسترش دادن تنش با کشور دیگر به همه حوزه ها و تریبون ها، اقدام عاقلانه و دوراندیشانه ای نیست چون دیر یا زود روابط به حالت عادی باز می گردد و رسوایی برای آنانی می ماند که این وضعیت موقتی را باور کردند و به ابزار تنش آفروزی تبدیل شدند. وقتی تنش میان ایران و عربستان سعودی به اوج خود رسید بسیاری در بخش های مختلف، به صف تنش افروزی پیوستند. حالا که دو کشور آشتی کردند آن سخنان یادآوری می شود.
5 - برخی نمایندگان مجلس در مقام تهدید طالبان، تهدید کرده اند ایران چند میلیون نفر از مهاجران و پناهجویان افغانستانی را اخراج کند. برخی هم غیررسمی ایده سخت گیری بر آنها را مطرح کرده اند. این نهایت بی تدبیری و خطاست. این در حالی است که مهاجران افغانستانی در ایران هم اکنون هم در سختی و دشواری به سر می برند.
هر گونه تند کردن فضا علیه مهاجران و پناهجویان افغانستانی مقیم ایران دو سر باخت است و باخت بزرگتر نصیب ایران می شود. نکته اینکه بسیاری از این افراد برای فرار از طالبان به ایران آمده اند. در میان آنها نیز فعالان عادی و برجسته حوزه های مختلف از ارتش و پلیس تا ادبیات و حقوق و رسانه بسیارند. طالبان به دنبال دستگیری بسیای از آنان است و از تحویل گرفتن آنها شادمان خواهد شد.
ضمن اینکه شهروندان افغانستانی فارسی زبان به ایران نگاه برادر بزرگتر یا پدرانه دارند و صحیح نیست با هر اتفاقی، زبان علیه آنها بگشاییم. به لحاظ اخلاقی، انسانی و اسلامی و همسایگانی، صحیح نیست تا اتفاقی در روابط با افغانستان رخ دهد سرریز تنش بر سر مهاجران و پناهجویان افغانستانی در ایران ریخته شود.
هم اکنون حدود 7 میلیون ایرانی در خارج از کشور مهاجرند که برخی از آنها در دسته پناهجویان هم قرار می گیرند . دنیا گرد است و هیچ وضعیتی دوام دائمی ندارد. کودکان و نوجوانان افغانستانی که امروز در ایران زندگی می کنند رشد می کنند و مردان و زنان فردا هستند. کاری کنیم زندگی در ایران با خاطرات خوبی برای آنها همراه باشد. به یاد مهاجران ایرانی در سراسر جهان باشیم. مهاجران، کیک اقتصاد را بزرگتر می کنند به ویژه مهاجران افغانستانی که بخشی از تولید و صنایع و فعالیت های مختلف در ایران، حاصل دسترنج و زحمات آنهاست. ضمن اینکه نمی توان همه مهاجران افغانستانی را در دایره کارگران پرتلاش و زحمتکش خلاصه کرد بلکه در میان آنها فعالان صنعتی اقتصادی و اهالی کسب و کار و تجارت و شعر و ادبیات و علم و فناوری و صاحبان سرمایه کم نیست.
6 - برخی بلافاصله بعد از تهدید رئیسی، سراغ گزینه های نظامی رفتند. به نظر می رسد این افراد نه از مباحث نظامی و جنگ و درگیری نظامی خبر دارند نه از افغانستان و طالبان و امریکا و منطقه. اینکه در پی هر اقدامی به سرعت سراغ گزینه های نظامی برویم شاید احساسات و هیجانات کودکانه و تبلیغات عوامانه را پاسخ دهد اما می تواند افکار عمومی و مسوولان بی تدبیر را وارد بن بست تخریبگر کند.
7- تنش بر رودخانه هایی دو کشوری، موضوع پرسابقه ایی میان ایران و کشورهای هم مرز است. در عراق هم بارها ایران را متهم کرده اند که با بستن راه آب رودخانه ها، مانع یا کاهش ورود آب به عراق شده اند و مقامات ایرانی هم تکذیب کرده اند. در داخل هم همین داستان را داریم. خوزستان بیشترین سدهای ایران را دارد و همزمان مردم خوزستان و کشاورزان استان با کمبود و محرومیت از آب شرب و کشاورزی روبه رو هستند.