۰۳ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۳ دی ۱۴۰۳ - ۰۷:۲۷
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۹۴۹۹۶
تاریخ انتشار: ۱۲:۱۵ - ۰۲-۰۴-۱۴۰۲
کد ۸۹۴۹۹۶
انتشار: ۱۲:۱۵ - ۰۲-۰۴-۱۴۰۲

10 نکته به بهانۀ واکنش بهشتیِ پسر به تابلوهای حجاب/ چرا سخنان او در تشبیه جامعه طبقاتی به لجن را تابلو نمی‌کنید؟!

10 نکته به بهانۀ واکنش بهشتیِ پسر به تابلوهای حجاب/ چرا سخنان او در تشبیه جامعه طبقاتی به لجن را تابلو نمی‌کنید؟!
دکتر علیرضا بهشتی گفته جملات منتسب به آیت‌الله شهید درباره حجاب که در سطح شهر نصب شده همه از او نیست و اگر هم باشند ناظر به حجاب اجباری نیست.

  عصر ایران؛ مهرداد خدیر- واکنش دکتر سید علیرضا بهشتی فرزند آیت‌الله بهشتی به بیلبوردهای تبلیغاتی در تهران با موضوع حجاب زنان به نقل از ایشان به موقع و همان است که انتظار داشتیم.


 او که از جنس اصول‌گرایان رادیکال نیست و مثل برادر (دکتر سید محمد‌رضا بهشتی) نسبتی با اندیشه‌های غیر‌دموکراتیک ندارد (در همایش مؤسسۀ دین و اقتصاد) گفته «برخی از نوشته‌ها بدون استناد منتسب شده ولی برخی هم از اوست اما آنها هم به کارکرد حجاب برای یک زن اشاره دارد و استدلالی برای حجاب اجباری در سخنان شهید بهشتی مشاهده نمی‌شود». 


از نگاه فرزند شهید بهشتی «اعمال حجاب اجباری با اندیشه‌های شهید بهشتی سازگار نیست و نص صریحی نیز ایشان در این باره نداریم».


تا اینجا صحبت دکتر علیرضا بهشتی فرزند آیت‌الله بهشتی بود و زین پس 10 نکته درباره آن:


1. به لحاظ تاریخی هم این مدعا درست است. چون شهادت آیت‌الله بهشتی هفتم تیر 1360 اتفاق افتاد حال آن که اِعمالِ حجابِ اجباری مربوط به ماه‌های بعد است و دو خط تبصره در قانون مجازات اسلامی هم در دو سال بعد از شهادت و در غیاب او وضع شد. آن دو خط تبصره و نه ماده قانونی البته ناگهان به تازگی بسیار توسعه یافته و بسیار فربه و به یک لایحه مفصل بدل شده است.


2. بله، از سال 59 برای کارمندان ادارات و مدارس یونیفورم‌هایی تعریف شد. امام خمینی هم درباره ضرورت مراعات در سواحل دریا سخن گفتند اما بحثی از حجاب اجباری نبود. به عبارت دیگر ناطر به ساحَتِ رسمی و اداری بود و نه عمومی و اگر هم عمومی سواحل نه خیابان‌ها. (‌از حیث تاریخی و زمانی و نه بحث فقهی)


3. گویندۀ تلویزیون بعد از پیروزی انقلاب - نوروز 1358- که مردم را به شنیدن پیام امام خمینی، آیت‌الله شریعتمداری و مهندس بازرگان نخست‌وزیر دعوت می‌کند روسری ندارد. البته پوشیده و بی‌آرایش اضافی است. (گمان می‌کنم خانم کشمیری بود).


4. هر‌سال در هفته اول تیر به مناسبت سال‌روز هفتم تیر یا علیه مجاهدین خلق تبلیغ می‌شد یا درباره قوه قضاییه. این که امسال از بین شهیدان هفتم تیر تنها سراغ بهشتی رفته‌اند و بر خلاف سال های قبل، موضوع حجاب آیا جز این است که به خاطر فضای پسامهساست یا در اقناع عمومی کم آورده‌اند و ناچار به سخنانی در پیش از انقلاب یا دو سال اول متوسل شده‌اند و هر دو هم بیش از 40 سال پیش؟ در حالی که نصف بیشتر مردم ایران متولد سال‌های بعدند.


5. البته همین‌که مردم دریابند ادبیات بهشتی با لحن غالب و در واقع قالب امامان جمعه امروز و روحانیونی که مدام زنان و دخترکان بی‌روسری را تهدید می‌کنند هیچ نسبتی ندارد کاملا مثبت است و سازمان زیباسازی از این حیث ذوق به خرج داده اما چون در این فضا صورت گرفته انگار به قصد توجیه داغ و درفش و جریمه است و از این زاویه توی ذوق می‌زند.

 شاید اگر عمدی نبوده شبیه کاری باشد که به واقع یا به لطیفه به کارمند نخست‌وزیری در دوران مهندس موسوی نسبت می‌دهند که قرار بوده بالای بخشنامه‌های نخست‌وزیر جمله‌ای از امام خمینی را بنویسد و بعد ابلاغ و منتشر کند و یک بار آورده بود: من توی دهن این دولت می‌زنم! بله، جمله از امام بود ولی دربارۀ دولت شاپور بختیار نه دولت جمهوری اسلامی و مورد حمایت خود رهبر فقید انقلاب!


6. احتمالا واکنش فرزند شهید بهشتی را پیش‌بینی نمی‌کردند که به جای آثار شهید مطهری سراغ او رفتند. چون اگر از مطهری نقل می‌شد تبلیغ علی مطهری هم بود. همان که رد صلاحیت شد و با او میانه‌ای ندارند.


7. هم سید علیرضا بهشتی هم سید محمد‌رضا بهشتی پاکیزه و درست و مثل اکثریت جامعه زندگی می‌کنند و غرامت داده اند و غنیمت نگرفته اند و هیچ شباهتی به تلقی‌های عمومی از غالب آقازاده‌ها ندارند. موضع صریح دکتر علیرضا بهشتی که قطعا از جانب خانواده و دیگر اعضا تایید می‌شود هم ناشی از همین نوع زیست و نگاه و پاکیزگی و وارستگی و نه وابستگی است.

 به تعبیر دکتر شریعتی برای آن که بدانی کسی چگونه می‌اندیشد باید بدانی از کجا می‌خورد (‌منبع درآمد و ارتزاق او چیست). اندیشه مستقل از درآمد و زیست سالم آب می‌خورد و به عکس برخی تندروی‌ها با شعارهای سوپر انقلابی برای حفظ منافعی است که از سفره مردم به دست آورده‌اند.


8. هم‌زمانی نشر جملات شهید بهشتی با تهدید به جریمه و شناسایی و محرومیت و پلمب مثل این است که به کسی بگوییم سیگار نکش. برای تو ضرر دارد. طرف هم بگوید. ممنون کمتر می‌کشم. شخص ناصح اما بار دیگر اما آمرانه و با‌پرخاش باز بگوید نکش. ضرر دارد. بعد هم او را به فحش و ناسزا بگیرد و کتک بزند و بگوید: می‌زنم چون من به فکر سلامت تو هستم. چون ضرر دارد. به بدن او آسیب برساند چون نگران است که به بدن خود آسیب برساند!


9. تفاوت بارز نواصول گرایان رادیکال که تبلیغات شهری را در دست گرفته‌اند با اصول‌گرایان سنتی این است که چون خود جوان‌ترند می‌خواهند بر نسل جدید اثر بگذارند و اصلا خود را اصول‌گرا به مفهوم مقابل اصلاح‌طلب یا اعتدال‌گرا نمی‌دانند بلکه وصف انقلابی را بیشتر می‌پسندند. از این رو خود را مدافع گفتمان انقلاب می‌دانند.  چند روز قبل دیدیم در سال‌روز درگذشت دکتر علی شریعتی هم از او یاد کردند. با‌مزه این که حسینیه ارشاد که نمود و نماد و نهاد شریعتی است عملا بسته باشد ولی هم‌چنان از شریعتی دم می‌زنند. منتظر بودم ببینم احسان شریعتی واکنش نشان می‌دهد یا نه و نداد. البته شاید چون انتخاب‌های خوبی از جملات دکتر صورت گرفته بود و مهر تایید بر عملکردهای پس از او نبود.  این بار اما فرزند بهشتی که مدافع تهدید و تحدید  نیست و سال هاست از سیاست‌ها و گفتمان رسمی فاصله گرفته واکنش نشان داده است.


10. اگر بناست از آیت‌الله دکتر سید محمد حسینی بهشتی به مناسبت سال‌روز 7 تیر 1360 جملاتی را پیش چشم مردم بگذارید چرا فقط به حجاب گیر داده‌اید؟ مگر او بلانسبت دبیر ستاد امر به معروف بوده؟ 5 روز مانده و هنوز وقت دارید. پس سزد اگر برای جبران و اثبات صداقت و نه ابزار تهدید و تحدید این جملات را از او بگذارید:


 " بالا بروید یا پایین بیایید، اصلاً قرآن رابر سر جامعه‌ای پهن کنید، مادام که در آن جامعه در یک سو گرسنه بیچاره از سرما لرزان وجود دارد، و از سوی دیگر متنعمان برخوردار از همه چیز، این جامعه لجن است. تمام چهره اش را هم که با قرآن بپوشانید باز لجن است. آیا کسی در دنیا منتظر این می‌شود که ببیند آن جامعه جامعه قرآنی است، یا انجیلی، یا توراتی، یا بودایی، یا اوستایی، یا مائوئیست؟ نگاه می‌کند اگر در جامعه به همۀ انسان‌ها به چشم انسان نگاه می‌شود و ضرورتهای زندگی آنها تأمین می‌شود…

در جامعه‌ای دیگر به انسان‌ها به عنوان انسان نگاه نمی‌شود، احتیاجات آنها بی‌ارزش است، خیابان‌های یک طرف شهر گل‌کاری دارد، اما طرف دیگرش چندین سال است که چاله – چوله‌هایش به دره و ماهور تبدیل شده.

  این جامعه هر برچسبی می‌خواهد داشته باشد، آیا مردم سالم دنیا در رده بندی این دو نوع جامعه و خوب و بد کردنش حالت انتظار پیدا می‌کنند و می‌گویند ببینیم آیات قرآن در این زمینه چه می‌گوید؟ یا انجیل در این‌باره چه گفته؟ نصوص اوستا چه می‌فرماید؟ اوپانیشادهای آیین هندی چه می‌گوید؟ کتاب مائو در این باره چه آورده؟ لنین در این زمینه جه گفته؟ مارکس چه گفته؟ این حرف‌ها نیست. منتظر اینها نیستیم. می‌گوییم این جامعه بد است؛ ناقص است؛ دارای کمبود است. شکی نیست. این قدر بحث نمی‌خواهد."

 

ارسال به دوستان