جمهوری اسلامی نوشت: نظام جمهوری اسلامی، کار خوبی میکند که با حکومت خودخوانده طالبان از درِ خصومت و جنگ و ستیز درنمیآید ولی متأسفانه تعارفات و امتیازدهیهای بیجا در تعامل با این گروه، جایگاه محوری پیدا کرده است.
از امتیاز دادنهای بیجا از قبیل تحویل دادن سفارت افغانستان در تهران به طالبان که بگذریم، کوتاه آمدن در مورد حقابه ایران از هیرمند هیچ توجیهی ندارد. این قبیل تعارفات موجب طمع ورزیهای بیشتر طرف مقابل میشوند بطوری که هر روز امتیاز بیشتری میخواهند و مهمتر اینکه برای پیشبرد اهداف زیاده خواهانه خود به دروغ هم متوسل میشوند.
معاون نخست وزیر حکومت خودخوانده طالبان در سخنانی به مناسبت دومین سالگرد سلطه این گروه بر افغانستان، از رابطه تفاهمآمیزی که طالبان با ایران دارد سوءاستفاده نموده و با توسل به یک دروغ بزرگ، پرونده امتناع از تحویل دادن حقابه ایران از هیرمند را مختومه قلمداد کرد! وی گفت: «مسأله آب با ایران به جای جنگ، با خوشحالی زیاد با تفاهم حل شده است. این، مثال سیاست و تعامل خوبمان با جهان است.»
بکار بردن «مسأله آب» به جای «حقابه ایران» حاوی پیام مهمی است که میتواند مقدمهای برای انکار حق ایران از آب هیرمند باشد. براساس معاهده 1351 میان ایران و افغانستان، سالانه 850 میلیون مترمکعب آب، حق ایران از هیرمند است که دولت افغانستان موظف است آن را تحویل بدهد.
این مقام ارشد طالبان که «مولوی عبدالکبیر» نام دارد، گفته: «مسأله آب با ایران به جای جنگ با خوشحالی حل شده است.» یعنی در نگاه او حقی برای ایران وجود ندارد و ضمناً خوشحال است که بدون توسل به جنگ توانسته مسأله آب را حل کند! و لابد از این پس مطالبهای از جانب ایران در این زمینه وجود نخواهد داشت.
نکته قابل تأمل اینکه این مقام سیاسی طالبان از این دروغی که گفته یک بهرهبرداری بزرگ نیز به نفع حکومت خودخوانده این گروه میکند و میگوید: «این، مثال سیاست و تعامل خوبمان با جهان است.»
او با این جمله، دروغ دیگری میگوید و آن اینست که طالبان با جهان دارای تعامل خوب است در حالی که با گذشت دو سال از سلطه این گروه بر افغانستان هنوز هیچ کشوری حاکمیت آن را به رسمیت نشناخته و این حکومت جعلی در انزوای کامل قرار دارد.
سوءاستفاده دیگر عبدالکبیر اینست که در همین سخنرانی خود گفته حکومت طالبان در 16 کشور سفارتخانه دارد و جهان راهی جز تعامل با طالبان ندارد.
اولاً 16 کشور از مجموع 206 کشور جهان، عددی نیست. ثانیاً همین 16 کشور نیز حکومت خودخوانده طالبان را به رسمیت نشناختهاند و ثالثاً این گروه حتی در داخل افغانستان نیز توسط مردم این کشور به رسمیت شناخته نشده و تا امروز حتی یکبار هم از مردم رأی نگرفته است. تعبیر سوءاستفاده را به این دلیل بکار میبریم که بعضی کشورها که به دلایلی سفارتخانهها را فعال کردهاند حتی همانها هم حاکمیت طالبان را به رسمیت نشناختهاند. بنابراین، بکار بردن کلمه «تعامل» نوعی سوءاستفاده است و واقعیت اینست که این حکومت، منزویترین حکومت در جهان است.
از دروغها و سوءاستفادههای این مقام سیاسی ارشد طالبان که بگذریم، روشی که مسئولان ایرانی در برابر طالبان درپیش گرفتهاند نیز به این گروه برای بالابردن طمع ورزیهای خود کمک میکند. علاوه بر موارد دیگر، اگر فقط به ماجرای حقابه ایران از هیرمند توجه کنیم، به این نتیجه خواهیم رسید که مسئولان ایرانی با این حق کشورمان بطور جدی برخورد نکردهاند. آنها وعده دادند در صورت استنکاف طالبان از تحویل حقابه ایران، به فشار متوسل خواهند شد.
با اینکه طالبان از دادن امکان بازدید از سد کجکی به هیأت فنی ایران خودداری کرد و همین امتناع نشان میدهد این گروه با این موضوع صادقانه برخورد نمیکند، مسئولان کشورمان اقدام مؤثری که بتوان نام آن را فشار سیاسی گذاشت به عمل نیاوردهاند. اهرمهای زیادی وجود دارند که جمهوری اسلامی ایران میتواند حکومت خودخوانده طالبان را با توسل به آنها وادار به دادن حقآبه ایران کند.
با توجه به تصاویر ماهوارهای و اطلاعات موثق و عینی موجود، تردیدی نیست که هیرمند آب کافی دارد و طالبان دروغ میگویند. بنابراین، مسئولان ایرانی باید سیاست تعارف و امتیازدهی را متوقف کند و با توسل به اهرمهای سیاسی که یکی از آنها پس گرفتن سفارت افغانستان در تهران از طالبان است، این گروه را وادار به تمکین در برابر حق قانونی ایران نمایند.