عصر ایران ؛ نهال موسوی - مگه تموم عمر چندتا بهاره؟ سریال جدید سروش صحت است که در ادامه فضا و جهان خاص او در سریالهایی چون ساختمان پزشکان، پژمان و لیسانسهها (3 فصل) است. حتی میتوان در این دسته بندی تنها فیلم سینمایی با کارگردانی صحت یعنی «جهان با من برقص» را هم قرار داد.
جالب است که سروش صحت برنامه کتاب باز یکی از پربیینده ترین برنامههای فرهنگی و هنری تلویزیون را اجرا میکرد که به یکباره تعطیل شد ولی اصلا خم به ابرو نیاورد و با این سریال جدید در شبکه نمایش خانگی به میدان برگشت.
در همین ابتدا اشاره کنم که چون تا به امروز (شنبه 11 شهریور 402) ده قسمت از این سریال پخش شده است سعی بر این است که از لو رفتن داستان و یا اشاره به اتفاقات کلیدی پرهیز کنیم و این نوشتار بیشتر یک یادداشت برای شرح نکات جالب توجه سریال جدید سروش صحت است است تا نقد یا تحلیل و بررسی آن.
خانواده ربانی پدربزرگ، عمو جلال (پدر شاهین و شهرام) و عمو (نیما و آزیتا) محور ماجراهای سریال هستند و اتفاقاتی که هر کدام از این افراد در زندگی با آن درگیرند. هر کدام از این شخصیتها ویژگیهای خاص خود را دارند و بنابر شغل و موقعیت اجتماعی آنها اتفاقات جالب توجهی رقم میخورد.
این نکته بسیار مهم است که سریال مگه تموم عمر چندتا بهاره؟ فضا و حال و هوای خاص خود را دارد و اتفاقا شاید برای بیننده آن چند قسمت ابتدایی (نهایتا 2 یا 3 قسمت) تا حدودی نامانوس و یا غیر جذاب باشد اما برای تماشاگر پیگیری که با آن همراه شود، بعد از چند قسمت در جهانی به روی او باز میشود که کاملا یک فضای جدید و مفرح است.
فیلمنامه سریال مگه تموم عمر چندتا بهاره؟ از یک قاعده کلی جریان آزاد سیال ذهن به خوبی بهره میبرد که توانسته با یک نخ نامرئی مجموعه زیادی موقعیتهای جذاب و بامزه و البته بی ربط را به هم وصل کند که واقعا شاید بتوان به جرات گفت فقط کار سروش صحت و همکار فیلمنامه نویسش ایمان صفایی است.
یک نکته دیگری که چشمگیر است ترکیب بازیگران سریال است که جدای از چند بازیگر فعال و شناخته شده، چند بازیگر جوان هم که بیشتر سابقه تئاتری دارند در این مجموعه وجود دارند که اتفاقا بسیار هم خوب از عهده نقشهایشان بر آمده اند.
از علی مصفا (شاهین ربانی)، کاظم سیاحی (شهرام ربانی)، قدرت الله ایزدی یا آقا رشید (عمو جلال ربانی)، بیژن بنفشه خواه (مِی تریکس)، محمد نادری (رسولی) ، آناهیتا افشار (گلی، نامزد نیما) و اردشیر کاظمی (پدربزرگ) گرفته تا مجید یوسفی (نیما ربانی)، گیلدا ویشکی (آزیتا ربانی) و ... ترکیب بازیگران متنوع و متناسب با نقشهایشان است و دنیایی را به وجود آوردهاند که هر کدام به تنهایی جهانی خاص خود را دارند.
برای مثال شاهین نقاشی از خودراضی است که در یک تصادف باعث مرگ عمویش شده (پدر نیما و آزیتا) ، شهرام موزیسینی است که با ماشینش مسافر جابجا میکند، نیما دوبلوری است که در یک شرکت تبلیغاتی کار میکند که با گلی قرار است ازدواج کند ولی اخراج شده و ... آزیتا با دوستش کافی شاپ سیار دارد و شطرنج بازی میکند ولی همیشه در مقابل حریفش شکست میخورد و ... عمو جلال عتیقه فروشی است که داستان یک رفاقت و عشق و عاشقی در جوانی تا به امروز در دلش مانده است و ...
مگه تموم عمر چندتا بهاره؟ پر از شخصیتهای فرعی جذاب و پرداخته شده است مانند کاظم همکار نیما و همسرش، دوست پدربزرگ که همیشه در خانه آنهاست، مرجان دوست گلی، دکتر دوست عمو جلال و ...
یکی از نکات جالب دیگر سریال استفاده از شخصیتهای شناخته شده مجموعههای قبلی ساخته سروش صحت مانند پژمان، ساختمان پزشکان، لیسانسهها و ... در هر قسمت به عنوان بازیگر مهمان است. در یک سکانس یکی از آن شخصیتها را به بهانهای وارد داستان کرده و در پایان سکانس هم با ذکر اسم واقعی خود از آنها برای این حضور تشکر میکنند!
جدای از فیلمنامه در بخش تصویر (فیلمبرداری، نورپردازی، طراحی صحنه، گریم و ...) و صدا (دیالوگها، موسیقی متن و صحنه، صدای محیط و ...) تدوین و ... هم انصافا در حد استاندارد و قابل قبولی است.
حضور موسیقی در سریال هم باز نوآوریهای خود را دارد، جدای از موسیقی متن، بهزاد عمرانی (خواننده گروه بمرانی) با یک گروه موسیقی که در واقع هم گروهیهای شاهین ربانی هستند در زمانهای حساس و یا احساسی در صحنه حضور دارند و موسیقی زنده اجرا میکنند و یا در قسمتهایی از موسیقی موسوم به کوچه بازاری استفاده شده است که اتفاقا بسیار در جای خود خوش نشسته است. (برای پرهیز از لو رفتن بیشتر اشاره نکردم).
در کل سریال مگه تموم عمر چندتا بهاره؟ یک تجربه دیداری شنیداری جدید است که در فضای سینما، تلویزیون و نمایش خانگی ایران ارزشمند است، طنز آن بر اساس موقعیت و فضایی است که ساخته است و حد خود را میداند، به هر قیمتی حاضر به خنداندن نیست. برای مخاطبی که علاقمند به چنین فضای باشد بسیار خوشایند است.
اگر ببینید و چند قسمت به آن فرصت دهید حتما لذتش را خواهید برد.
مثل بچگیهامون که یکشنبه ها منتظر دیدنیها بودیم
طنز به معنی چیزی که خنده بر لب بیاره من تو این سریال ندیدم ، فقط یک سرخوشی تو سریال هست که حال آدم رو خوب می کنه
توصیه من به بینندگان این است که در هر قسمت ، نیمی از پلان ها را جلو بزنند تا با یک سریال کوتاه بامزه مواجه شوند نه یک آب بندی طولانی بیمزه .
این اپیدمی تطویل دامان همه فیلم و سریال های ایرانی را گرفته است .
اینطور کش دادن صحنه ها و ضبط پلان های بیکارکرد ، هم بی احترامی به وقت بیننده است و هم به دور از منطق فیلم سازی مدرن .
این روزها هر فیلم و سریالی را که می بینید ، نصف صحنه های آن اضافه است .
پاورچین، خانه به دوش، متهم گریخت، ترش و شیرین, مرد هزار و دو هزار چهره، ساختمان پزشکان
دلم عجیب برا اون موقع ها تنگ شده اون زمانها مردم هم بیشتر هوا همدیگه رو داشتن
یک کمدی که حداقل به شعور شما توهین نمیکنه