صابر گل عنبری*
بالاخره بعد از چند دهه تعلل طرف عراقی، شنبه گذشته، سنگ بنای خط ریلی شلمچه ـ بصره گذاشته شد. اما هنوز این مراسم پایان نیافته بود که اختلافات درباره کاربری این پروژه آغاز شد که آن هم تا حدود زیادی تحت تاثیر دوگانگی اهداف و فضای رسانهای و سیاسی در عراق در مخالفت با این پروژه و دستکم کارکرد ایرانی آن است.
همین فضا و اختلافنظرها درباره کاربری این پروژه در صورت استمرار در کنار برخی پارامترهای منطقهای و بینالمللی عمده میتواند در نقش موانع و چالشهای جدی فراروی اجرا و تکمیل این طرح در بازه زمانی مدنظر ظاهر شود و بیم تکرار تعلل در اجرای این طرح میرود.
واقعیت این است که اهداف دو طرف ایرانی و عراقی در احداث خط ریلی شلمچه - بصره همپوشانی ندارد. در حالی که طرف ایرانی آن را گذرگاهی برای توسعه تجارت و پیش درآمدی برای اتصال به سوریه، دریای مدیترانه و لبنان میداند، طرف عراقی این کریدور را در حد جابجایی مسافر و زائران تنزل داده و تعریف میکند و این را میتوان هم در اظهارات مقامات عراقی هم در متن بنر مراسم کلنگزنی مشاهده کرد.
در کنار آن هم، برخی اظهارات ایرانی پس و پیش از مراسم که بعضا از سر ناآشنایی با فضای داخلی عراق است و تعریف اهداف کلان دور از دسترس در شرایط فعلی، دولت عراق را در تنگنای شدیدی قرار داد و همین باعث شد که سخنگوی دولت، وزارت حمل و نقل و ارگانهای دیگری طی اظهارنظرها و بیانیههای متعددی بر "مسافری بودن" خط ریلی شلمچه ـ بصره تاکید کنند.
یکی از مشکلات سیاست خارجی ایران همین نوع مواجهههای جنجالی با برخی مسائل حساس است که با در تنگنا قرار دادن طرفهای همکاری و فراهم کردن خوراک تبلیغاتی برای طرفهای رقیب و مخالف، عملا فضای همکاری و اجرای پروژههای مشترک را تحت الشعاع قرار میدهند.
حالا جدا از مساله پیشگفته، کاربری تجاری عمده پروژه شلمچه بصره بر اهمیت موقعیت ایران در تجارت میان شرق و غرب و شمال و جنوب میافزاید؛ اما این چیزی نیست که عراق میخواهد و آن را تهدیدی بزرگ برای ابرپروژه توسعه فاو میداند.
برنامه عراق شیفت تجارت عمده با ایران و از طریق آن به کانال فاو است که این کشور را به کانون تجارت در منطقه میان خلیج فارس و اروپا تبدیل میکند و میخواهد بار تجاری موقعیت کانونی ایران در کریدورهای شرق و غرب و شمال و جنوب به سمت مسیرهای تجاری منتهی به فاو هدایت و سرریز شود. عراق ابرپروژه توسعه فاو را اخیرا با بودجه 17 میلیارد دلاری استارت زده است.
از نظر عراق کاربری تجاری خط ریلی شلمچه بصره، ایران را به هاب تجاری به زیان کانال فاو تبدیل میکند و تاکید آن بر مسافری بودن این کریدور از این خاستگاه است.
کما این که این کریدور را نیز با این کارکرد مورد نظر ایران تهدیدی برای پروژه منطقهای تحت حمایت آمریکا بنام "شرق جدید" یا "شام جدید" با محوریت مثلث عراق، اردن و مصر میداند. از این منظر هم به احتمال زیاد دیگر ارکان این طرح هم روی خوشی به آن نشان ندهند.
حالا جدا از موانع عراقی پیشگفته که سد راهی فراروی کاربرد تجاری عمده خط ریلی شلمچه بصره و همچنین تکمیل خطوط ریلی عراق تا سوریه در ادامه این مسیر است، در وضعیت فعلی یک سری موانع فنی، سیاسی و ژئوپلیتیکی منطقهای و بین المللی دیگر نیز فراروی تکمیل اتصال ریلی ایران به دریای مدیترانه وجود دارد که تداوم این موانع، آن را در صورت افتتاح پس از دو سال در حد خطی ریلی میان عراق و ایران با کاربری مشخص و لو با تجارتی محدود نگه میدارد.
اولا مرحله دوم این طرح ریلی تا رسیدن به مقصد مدیترانه علی رغم وجود برخی زیرساختها اما بار مالی سنگینی به ویژه برای سوریه دارد که نه عراق حتی در صورت موافقت با کاربری تجاری آن با توجه به اولویتهای اقتصادی دیگر تمایلی به تامین آن دارد و نه سوریه در این بحران اقتصادی گسترده و نه ایران در این وضعیت میتوانند اعتبار آن را تامین کند.
ثانیا، اتصال ایران به مدیترانه با توجه به تبعات ژئوپلیتیک آن با مخالفت جدی منطقهای و بینالمللی به ویژه آمریکا و اسرائیل به خاطر نگرانی از کاربری نظامی آن مواجه است و احتمالا یکی از اهداف عمده حضور ایران و متحدان آن در سالهای اخیر در منطقه مرزی عراق و سوریه معطوف به تحقق این هدف است، اما در مقابل هم یکی از اهداف عمده حضور فزاینده آمریکا در این منطقه و التنف ممانعت از اتصال جغرافیایی ایران با سوریه و لبنان است. از این رو، حضور آمریکا در این منطقه از موانع جدی تکمیل این پروژه است.
ثالثاَ، برخی مسیرهای این خط ریلی در داخل عراق و سوریه بسیار ناامن است و در مناطقی هستههای داعش حضوری فعال دارند که این هم یک چالش امنیتی عمده است که عبور از آن فعلا در نتیجه تداخل عوامل دیگری چندان ممکن نیست.
*منبع: کانال تلگرامی نویسنده