روزهای ابتدایی شهریورماه سال ۱۳۶۹ مردم ایران به سوگ یکی از مراجع عظیم الشان تقلید نشست. آیت الله سید شهابالدین مرعشی نجفی، زاده ۳۱ تیرماه ۱۲۷۶ در نجف اشرف بود. آیت الله مرعشی نجفی از سادات مرعشی است که پس از سی و سه واسطه به امام سجاد(ع) میرسند.
به گزارش «مبلغ» روزهای ابتدایی شهریورماه سال ۱۳۶۹ مردم ایران به سوگ یکی از مراجع عظیم الشان تقلید نشست. آیت الله سید شهابالدین مرعشی نجفی، زاده ۳۱ تیرماه ۱۲۷۶ در نجف اشرف بود. آیت الله مرعشی نجفی از سادات مرعشی است که پس از سی و سه واسطه به امام سجاد (ع) میرسد. پدر وی، سید محمود مرعشی بود.
این عالم وارسته، از شاگردان آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی و آیت الله آقا ضیا عراقی بود و نیز از درس آیات سید علی قاضی طباطبایی، سید احمد کربلایی و میرزا جواد ملکی تبریزی بهره برد.
او در ۲۷ سالگی به درجه اجتهاد نائل آمد. آیت الله مرعشی نجفی در نجف، کاظمین، کربلا، سامرا، قم، تهران و کرمانشاه تحصیل کرد و در درس استادانی چون آیات میرزا ابوالحسن طباطبایی بروجردی، میرزا حسین فقیه سبزواری، مرتضی طالقانی، عبدالکریم حائری یزدی، میرزا حسین علوی سبزواری، سید محمدعلی شهرستانی و محمدعلی شاه آبادی و سید محمد کاظم موسوی خرمآبادی حضور یافت.
مراجع تقلید که به او اجازه اجتهاد دادند عبارتند از: آیات آقا ضیا عراقی، سید ابوالحسن اصفهانی، شیخ عبدالکریم حائری یزدی و حسن علامی کرمانشاهی (از شاگردان آخوند خراسانی).تأسیس مدارس علمیه یکی از فعالیتهای وی بوده که مدرسه مهدیه، مدرسه شهابیه از جمله آنهاست. آیت الله مرعشی نجفی هرگز نتوانست به زیارت کعبه برود زیرا به گفته خودش استطاعت و تمکن مالی سفر حج را نداشتهاست چون درآمد خود را صرف خرید کتاب میکرد.
کتابخانه و کتابشناسی
کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی از بزرگترین کتابخانههای کشور و در ردیف کتابخانه مجلس شورای اسلامی و کتابخانه آستان قدس رضوی است. این کتابخانه هماکنون بیش از ۲۵۰۰۰۰ جلد کتاب چاپی و ۲۵۰۰۰ جلد کتاب خطی دارد. او در طول عمرش بیش از یکصد و چهل و هشت کتاب رساله و مقاله به رشته تحریر درآورد که شمار بسیاری از آنها هنوز به چاپ نرسیدهاند.
حجت الاسلام سیدمحمود مرعشی نجفی، فرزند ارشد آیت الله مرعشی در ارتباط با جایگاه علمی پدر بزرگوارش میگوید: در بین مراجع عظام، مرجعی را سراغ نداریم که به اندازه ایشان استاد دیده باشند. ایشان اولاً، غیر از علوم حوزوی در علوم دیگر نیز صاحب اثر بود. به خصوص در علم انساب و مشجرات سادات از زمان صفویه تا عصر حاضر ما کسی را اینگونه سرآمد نداریم.
تبحر بی نظیر در علم انساب
حجت الاسلام دکتر احمد احمدی، از شاگردان آیت الله مرعشی، با اشاره به تبحر آیت الله مرعشی در علم انساب عنوان کرد: زمان که شخصی از سادات نزد ایشان میآمد و پدر و جد خود را معرفی میکرد، ایشان به راحتی میتوانست بگوید که آن شخص به کدام تیره از سادات و به کدام یک از معصومین (ع) منتهی میشود، یعنی قدرت رجالی ایشان در این حد بود. آیت الله مرعشی ۵۰ سال از عمر خود را صرف علم انساب کرده و کتابهای بسیاری را در این زمینه نوشتهاند که در حال حاضر در کتابخانه ایشان موجود است.
حجت الاسلام محمد سر درودی از شاگردان مکتب آن مرجع عالیقدر، در این خصوص عنوان کرد: برای درک درست تاریخ اسلام و مسلمین مخصوصاً در سدههای نخستین و صدر اسلام، باید قبایل آن روز را شناخت.
حجت الاسلام عبدالحسین طالعی در ادامه نقل میکند: قسمت عمده مکاتبات علمای اهل سنت با آیت الله مرعشی در خصوص همین موضوع است و علیرغم اینکه آنها سنی بودند، در محبت اهل بیت و به تبع آن محبت خاندان اهل بیت (ع) با جدیت وارد میشدند و آقای مرعشی از این خصلت آنها برای به سرانجام رساندن روند مطالعات و تحقیقات خود در علم انساب استفاده میکرد.
حسین رفیعی؛ ایشان به اندازهای به علم انساب مسلط بودند که به عنوان مثال میدانستند، سادات موسوی خوی ازچه تیره ای هستند و همچنین شهرهای دیگر.
وی در ادامه عنوان کرد: آقای مرعشی انسانی جامع بودند، مانند کسی که یک پازلی درست کرده و در آن نیازهای طبقات مختلف مردم را ببیند، ایشان یک پازل ایجاد کرد و در این پازل نیازهای گروههای مختلف مردم را دید و تا حد توان در رفع هر کدام از این نیازها وارد شد.
ساده زیستی و بی اعتنایی به مال دنیا
فرزند آیت الله مرعشی در ادامه به ساده زیستی و عدم استفاده ایشان از کالای خارجی اشاره کرد و گفت: ایشان هیچگاه درطول عمر خود لباس خارجی نپوشیدند و معتقد بودند یکی از راههای مبارزه با ستمگران و استعمار خارجی، همین راه هست، اینکه مردم دنبال لباس خارجی هستند صحیح نیست، البته باید به این نکته توجه داشت که کیفیت لباس ایرانی اندکی پایینتر است اما اگر مردم تحریم کنند و لباس خارجی نخرند، به مرور کیفیت هم رشد میکند.
در ادامه آیت الله محمدعلی گرامی خاطرنشان کرد: آقای مرعشی به جز خانهای که در آن زندگی میکرد، هیچ ملکی در هیچ جای دنیا به نامش نیست، ما کسانی را داریم که املاک فراوانی را در استانهای مختلف، قم، مشهد، اصفهان اراک و… دارند و حتی شنیده شده در خارج از کشور هم برخی املاکی دارند که البته در مورد شنیدهها نمیتوانم نظر بدهم، اما محققا میتوانم عرض کنم، آیت الله مرعشی، غیر از این منزل کوچک، هیچ ملک و دارایی به نامش نبود.
خود ایشان چندین بار به من میفرمود من آماده آماده هستم، و تاکید کرد، این منزلی که من در آن زندگی میکنم نصفش مهریه همسرم هست و نصف دیگر ان هم به نام فرزندم که هنوز ازدواج نکرده تا در ابتدای زندگی چیزی داشته باشد، و بعد میماند کتابهایم که همه وقف هستند. ایشان از مال دنیا هیچ چیز برای خود نمیخواست، هرچه میخواست برای دیگران بود و برای رضا خدا، در مقام کسب رضایت دیگران بود، برای همین هیچگاه خودش را مستطیع نکرد.
حجت الاسلام سید محمد اصفیایی در توصیف فروتنی و تواضع این بزرگمرد عنوان کرد: بارها و بارها با منزل ایشان تماس میگرفتیم ایشان خودشان تلفن را پاسخ میداد و اگر سوال یا مسئلهای در مورد کتب، و… وجود داشت به راحتی پاسخ میداد و به مفهوم امروزی خاکی بود.
فرازی از وصیت نامه آیت الله مرعشی
نصیحتی از پدری پیر به فرزندانم، دوستان و مؤمنین؛ عزیزان اکنون که از این دنیا رخت بربستهام بسیار خیالم راحت است، تا میتوانید بارتان را سبک کنید تا فردای قیامت از سوال و جواب آن در امان باشید.
حجت الاسلام عبدالله موسیانی میگوید: روزی شخص مقداری پول به آقای مرعشی دادند که ایشان به مکه مشرف شوند. چند ماهی گذشت، آیت الله مرعشی، یک شخصی به نام حاج معمار یزدی را صدا کرد و گفت، حاج معمار، محله پشت بیمارستان نکویی پایین شهر است و مردم همه فقیر هستند، شما با این پول و با زمینی که قبلاً به ما دادند. مشغول شو و یک بیمارستان یا درمانگاه اینجا بساز.
مدتی گذشت و شخصی که پولی را بابت حج به ایشان داده بود، گفت شما باید با آن پول به مکه میرفتید، آقای مرعشی فرمود: من میترسم بروم مکه و در مسجد شجره محرم بشوم و بگویم» احرام می بندم برای عمره تمتع قربه الی الله، اللهم لبیک»، کسی کنار گوشم بگوید «لا لبیک و لا سعدک»، در پشت بیمارستان نکویی، دیشب زنی میخواسته وضع حمل کند، اما جان داده، برو و پاسخ او را بده.
مردمداری و ارتباط قلبی مردم با آیت الله مرعشی
حجت الاسلام سید محمود مرعشی نجفی نقل میکند، آیت الله مرعشی نجفی به واسطه ارتباط نزدیکی که با مردم داشتند، در قلوب مردم جای داشتند. کسی نبود که ایشان را دوست نداشته باشد، ایشان شبها را اختصاص داده بودند به حضور در مجالس ختم مؤمنین، من خاطرم هست که نوجوان بودم و با ایشان، در مسیر میدیدم که از مسجدی در مسیر صدای قران میآید، پدر به درشکه چی میگفت نگه دارو منم پرسیدم آقا میشناسید این متوفی را؟ پدر میفرمود خیر، اما این هم بنده خدایی بوده، اگر بازماندگانش ما را ببینند دلشان خوش میشود که فلانی به مجلس عزیز ما آمده. پدر اینگونه مردمدار بود.
حجت الاسلام سید عادل علوی: یک روزی در معیت ایشان بودیم، مردی آمد که شغلش کیسه کش حمام بود، گفت حاج آقا یک چیزی از زندگی و ایام جوانی شما میخواهم برایتان تعریف کنم که شما یادت نیست، شما یک روز با آقا سید محمود و سید جواد (فرزندان آِیت الله مرعشی) که کوچک بودند به حمام آمدی، وارد که شدید ۳ تا کودک را دیدید که در حمام بودند، از من پرسیدی اینها که هستند؟، من عرض کردم اینها یتیم هستند و تنها آمدند، شما رو کردی به فرزندانت و گفتی اینجا من رو بابا صدا نکنید و این کار شما بسیار زیبا بود. شما آنقدر لطیف و حساس بودی که گفتی اینجا مرا بابا صدا نکنید که یک زمان این بچه یتیمها متأثر نشوند، بعد هم مقداری پول به من دادید تا برای آنها لباس یا هر نیازی که دارند برایشان تهیه کنم.
تواضع و فروتنی
فرزند آیت الله مرعشی میگوید: ایشان هیچگاه ماشین سواری نداشتند، چون معتقد بودند که من روزی ۲ ساعت به ماشین نیاز دارم تا به نماز و درس و بحث برسم، برای چه یک ماشین و یا راننده اینجا معطل بمانند.
حجت الاسلام محمدعلی کوشا در این خصوص نقل میکند: بعضی از مریدهای ایشان پیشنهاد دادند که ما بهترین ماشینها را در اختیار شما میگذاریم، ایشان میگفت که نه یک راننده تاکسی معمولی و ناشناس برای رساندن من به حرم و کلاس درس کافی است.
فرزند آیت الله مرعشی میگوید: یک روز مستخدم ایشان یک کیلو خیار خریده بود، آقا گفت این چیست، خیار هنوز نیامده، مستخدم گفت خیار نوبرانه است، پدر گفت سریع ببر و پس بده، و سپس گفت «خدا مرا لعنت کند، روزی که من خیار نوبر بخورم در حالی که مردم بیچاره حتی در فصل ارزانی و فراوانی هم نمیتوانند خیار بخورند.
مرجع تقلیدی که هیچگاه برای حج تمتع مستطیع نشد
حجت الاسلام سیدمحمود مرعشی میگوید: مردم خیلی با ایشان احساس راحتی میکردند.، به اندازهای که حتی مسائل خصوصی شأن را با ایشان در میان میگذاشتند و راه حل میخواستند. ایشان بارها پیش آمد که ما را از اتاق بیرون کردند تا مشکل مردم را بشنوند، ایشان میفرمود، سینه من صندوقچه اسرار مردم است. این ارتباط بین مردم و روحانیت است، روحانی باید به فکر مردم، به فکر هدایت مردم و دعاگوی مردم باشد.
حجت الاسلام سیدعادل علوی، نقل میکند: آیت الله مرعشی از وقت خودش، از زندگی خودش، از عمر خودش میزد برای مردم. او تا آخر عمر هیچوقت مستطیع نشد و به حج نرفت. یعنی همیشه فقیر بود و غنی نشد. او هیچوقت قوت یک سال کامل خود و خانواده را نداشت. ایشان معتقد بود که تا زمانی که با مردم زندگی نکنی؛ آنها را درک نمیکنی و نمیتوانی مرهم درد مردم باشی. روحانی باید صدای درد مردم باشد.
حجت الاسلام کوشا در ادامه عنوان کرد: زمانی که کسی لباس روحانیت را پوشید، در هر سن و سالی که باشد، باید نشان بدهد که یک روحانی است و برای مردم یک الگوی اخلاقی است. مردم قبل از اینکه معارف دین و علوم و دانش دین را از روحانیون بپذیرند، به اخلاق و رفتار و کردار و سکنات روحانیون توجه میکنند. این امر امروز یک خلاء بزرگ در حوزه است و این خلاء را باید علما و بزرگان حوزه پر کنند، این میراث سلوک و اخلاقی امثال آیت الله مرعشی و طباطبایی است که باید در حوزه خلاء میراث اخلاقی امثال آیت الله مرعشی و یا طباطبایی پر شود.
ارتباط تنگاتنگ با علمای اهل سنت برای به سرانجام رساندن تحقیقات و تالیفات
حجت الاسلام کوشا؛ ایشان شرح صدر داشت، تنگ نظر نبود، وسیع المشرب بودند و نه تنها با علمای شیعه. بلکه با علمای اهل سنت چه در داخل و چه در خارج از ایران به طور مداوم در تماس بودند. ایشان باتوجه به روحیه که داشتند، علما و سران مذاهب دیگر را به حضور میپذیرفتند، و برای تهیه منابعشان در کشورهای مختلف اسلامی با ناشران و مؤلفین مکاتبه میکردند.
در یکی از نامههایی که برای ایشان ارسال شده؛ یکی از علمای اهل سنت میگوید، این نهجالبلاغه ای که برای من فرستادید، برای اولین بار خواندم، این حرف برای سال ۱۹۷۵ میلادی یعنی ۴۰ سال پیش بوده بعد از این همه پیشرفت و گسترش چاپ و نشر کتاب در دنیا، در واقع وقتی یک بزرگی به نام آقای مرعشی با آن جایگاه علمی، چنین کتابی با شرح و تفصیلی بلیغ برای آن شخص ارسال کرده، او هم احساس نیاز کرده و انگیزهای برای مطالعه آن منبع پیدا کرده است.
ابوالفضل حافظیان میگوید: برای برخی از مسئولین سنگین بود که چرا مرحوم آیت الله مرعشی با آن روحیه ولایی و ذوب در اهل بیت (ع) بودند، چگونه علمای سنی را به حضور پذیرفته و حتی در آغوش گرفته. است
آیت الله رضا استادی با اشاره به کتاب احقاق الحق، تألیف قاضی نورالله شوشتری، عنوان کرد: کتاب احقاق الحق در نسخههای دو و چهار جلدی منتشر شده و بر آن شرح، ترجمه و تکلمههایی نیز نوشته شده است. این کتاب با تعلیقات و ملحقاتی که زیر نظر سید شهابالدین مرعشی نجفی به آن اضافه شده تاکنون ۳۶ جلد از آن به چاپ رسیده است. آیت الله مرعشی برای اقدامات بی نظیری که روی این کتاب انجام شد، تیمی متشکل از محققین مصر، هند و.... تشکیل داد و تحقیقات خود را به پایان رساند.
حجت الاسلام کوشا در ادامه بیان کرد: امروزه در عالم بحث و درس و مباحثه و تقریب مذاهب اسلامی، به چنین کتابهایی نیاز مبرم داریم و باید این کار و سویه را در پیش بگیریم وگرنه از دور تیر را به تاریکی زدن، فقط عامل ایجاد نفرات و نفاق بین مذاهب و خلاف شرع خواهد بود.
تقید به نماز اول وقت
حجت الاسلام سید محمود مرعشی بیان کرد: پایبندی ایشان به اقامه جماعت در حرم مطهر حضرت معصومه (ع) بسیار برای ایشان مهم بود. از همان زمان قدیم، نزدیک به ۶۰ سال پیش ایشان مرتب سه وعده مشرف میشدند به حرم مطهر و در آنجا اقامه جماعت میفرمودند. صبحها نخستین زائر حضرت معصومه - سلام الله علیها - ایشان بودند، گاهی یک ساعت قبل از اذان تشریف میبردند پشت درب صحن و آنجا مینشستند تا فراش حرم بیاید درب را باز کند و ایشان نخستین زائر حرم باشند. در زمستانهای خیلی سرد، تا آن زمان میگفتند برف زیادی میبارید که گاهی ارتفاع برف به ۸۰، ۹۰ سانتی متر میرسید، ایشان قبل از اذان صبح، پارویی به دست میگرفتند و از منزل تا حرم مطهر مسیر را برای مردم باز میکردند و هرگاه هم کسی میگفت آقا شما این کار را نکنید، میفرمود: من میخواهم ثواب کنم.
محبت و ارادت خالصانه به اهل بیت (ع)
فرزند آیت الله مرعشی در ادامه عنوان کرد: علاقه و اظهار ارادت و توسل ایشان نسبت به ائمه معصومین (ع) بسیار شدید بود، ایشان میفرمودند از روزی که خودم روی پای خودم ایستادم، هرگاه لباس نویی میدوختم، نخستین بار میبردم در حرم های ائمه (ع) و با مالیدن به ضریح، آن را متبرک نموده، بعد از آن استفاده میکردم، ساختمان کتابخانه، مدرسه، حسینیه و یا هر ساختمانی که مستقیم زیر نظر ایشان ساخته میشد، وقتی گودبرداری میکردند، ایشان مقداری از تربت سید الشهدا - علیه السلام - را در پیهای آن میریختند و میفرمودند با این تربت من اینجا را بیمه میکنم.
و به خصوص هر وقت مشرف میشدند به حرم، در آستانه حرم هنگام ورود خودشان را روی زمین میانداختند و محاسنشان را روی خاکهای درب ورودی حرم میمالیدند و به ما میگفتند شماها مثل اینکه خجالت میکشید این کار را انجام دهید، این خجالت باعث میشود شما از در خانه اینها دور شوید و شما باید کاری کنید که دیگران هم تاسی کنند، علاوه بر این در مجالس روضه خوانی هر کجا نام مبارک ائمه معصومین - علیهم السلام - برده میشد، ایشان واقعاً بی اختیار اشک میریختند و آن زمان که حالشان مساعد بود، به طور ناشناس شبهای عاشورا کرارا در میان جمعیتهای عزادار میرفتند و به سینه زنی میپرداختند و میفرمودند من با این سینه زنی خودم را در طول سال بیمه میکنم.
به گفته فرزند ارشد مرحوم آیت الله مرعشی نجفی، ایشان با وجود کسالتهایی که داشتند و با وجود کهولت سن، در سن ۹۶ سالگی هیچ گاه از خدمت به مردم غفلت نمینمودند و در اواخر عمر و حتی در همین سال آخر، روزی یک مرتبه میرفتند در حرم مطهر و آنجا درس میدادند.
هر چه ما خواهش میکردیم آقا شما این درس را در منزل برگزار کنید، قبول میکردند، حتی تمام وعدههای نماز را در حرم مطهر حاضر میشدند و اعتقاد داشتند تنها مرگ میتواند مانع حضور ایشان در نماز جماعت حرم شود. ایشان توصیه کرده بودند، که پس از وفاتشان، قبل از خاکسپاری پیکر ایشان را به حسینیه خودشان منتقل کنیم و نزدیک منبر امام حسین (ع) تا شب اول مرگ دخیل سیدالشهدا (ع) باشند.