عصر ایران ؛ نهال موسوی - 11 آبان سالروز درگذشت داوود پیرنیا است، کسی که یک راه جدید و یک گنجینه بزرگ را در موسیقی ایران بنیاد گذاشت و شاید بتوان گفت یکی از بزرگترین خدمات به موسیقی ایرانی را او انجام داد، کسی که موسیقی ایرانی را به یک استاندارد جدید و بالاتر سوق داد و از طریق برنامههای رادیویی به اقصی نقاط این مرز و بوم رساند.
خیلیها میگویند، پیرنیا یکی از خدمتگزاران بزرگ موسیقی و ادب ایران در دورهی معاصر است و ارزش والای خدمات او از آن جهت است که پیرنیا مبدع و مبتکر روشی بود که قبل از او کسی به آن توجهی نداشت. این روش همان تلفیق شعر و موسیقی و کمک گرفتن از یکی برای تفهیم و تاثیر ارزش دیگری بود.
داوود پیرنیا تحصیلات ابتدایی را در خانه فراگرفت. سپس برای ادامه تحصیل و فراگیری زبان فرانسه وارد مدرسه سن لویی تهران شد. بعدها برای ادامه تحصیلات در رشته حقوق به سوئیس رفت.
پیرنیا در دوره زندگی در اروپا با موسیقی کلاسیک آشنا شد حتی به فراگیری پیانو پرداخته بود. اما در بازگشت به ایران بیشتر به گسترش و نوسازی موسیقی سنتی ایرانی پرداخت. او دریافته بود که اگر پیوند درستی میان شعر و موسیقی سنتی انجام بگیرد آثار درخشانی پدید خواهد آمد.
برنامه گلها در آغاز با نام گلهای جاویدان به ابتکار داوود پیرنیا در رادیو تهران آغاز شد. برنامههای دیگری نیز به نامهای گلهای رنگارنگ، یک شاخه گل، برگ سبز، گلهای صحرایی (بر مبنای ترانههای محلی) بعد از ۱۳۳۴ به این مجموعه افزوده شد.
اولین برنامه، با عنوان «گلهای جاویدان»، با همکاری ابوالحسن صبا و مرتضی محجوبی ضبط شد که دربرگیرنده قطعاتی برای ساز تنها، آواز همراهِ ساز (بدون قطعات ضربی) و اشعار متنوعی بود که یک یا دو گوینده آنها را قرائت می کردند.
در بعضی برنامه ها، شرح حال شاعر و اظهار عقیده ای درباره سبک و سیاق شعر او بیان می شد و در واقع، موسیقی محملی برای معرفی شعر کلاسیک فارسی و شاعران بزرگ ایران بود. پیرنیا در تهیه این برنامه ها از وجود بهترین تکنوازان و آهنگسازان و خوانندگان آن زمان بهره می گرفت.
سپس برنامه با جملهی «این هم گلی بود جاویدان از گلزار بیهمتای ادب ایران – همیشه شاد و همیشه خوش باشید» پایان مییافت.
پخش «گلهای جاویدان» از رادیو در سال ۱۳۳۵ آغاز شد و بهتدریج این اندیشه به ذهن پیرنیا راه یافت که «موسیقی ضربی» ایران هم باید در برنامهی «گلها» جایی داشته باشد، بخصوص که ترانهها و تصنیفهایی که در رادیو ساخته و پخش میشد، غالبا تحت تأثیر و نفوذ موسیقی بیگانه و فاقد اصالت کافی بود.
از طرفی تشکیل ارکستری از هنرمندان صاحبنام که بتوانند نظر او را اجرا کنند، به تأمین بودجه نیاز داشت که از توانایی «اداره کل انتشارات و رادیو» آن زمان خارج بود. پیرنیا با تلاش بسیار زیاد موفق شد، نظر مقامات «سازمان برنامه و بودجه» را به اهمیت موضوع جلب و اعتباری برای این کار دریافت کند و به این ترتیب ارکستر«گلها» تشکیل شد و برنامهی «گلهای رنگارنگ» حاصل این تلاش بود.
برنامه با موسیقی ضربی و آهنگ بیکلام آغاز میشد. سپس گوینده بر روی این آهنگ چند شعر میخواند. در پایان هم آهنگ با کلام به وسیلهی خواننده همراه با ارکستر اجرا میشد.
در این زمان ارکستر «گلها» بزرگ و بزرگتر شد و از حالت «تکصدایی» بیرون آمد. جواد معروفی آهنگ را بهتدریج و تا حدی که گوش شنوندهی ایرانی آمادگی داشت بهصورت چند صدایی مینوشت و قطعات به رهبری روحالله خالقی اجرا میشد. در واقع «برگ سبز»، «شاخه گل» و «گلهای صحرایی» برنامههای دیگری بودند که به بخش«گلها» تنوع و جاذبه میبخشیدند.
«برگ سبز» برنامهای با اشعاری عرفانی بود که با صدای خواننده در شبهای جمعه اجرا میشد. برنامه در شب های جمعه در حدود ۳۰ دقیقه پخش می شد و اولین برنامه با صدای سید جواد ذبیحی و نی کسایی و تار شهناز بود. در آغاز برنامه گوینده این دو بیت را میخواند:
چشم بگشا که جلوه دلدار / به تجلی است از در و دیوار
این تماشا چون بنگری گویی / لیس فیالدارغیره دیار
پیرنیا که یکی از ارادتمندان مولا علی(ع) بود، در پایان برنامه این جمله را منظور کرده بود: «این هم برگ سبزی بود، هدیه درویش، علی نگهدارتان».
«یک شاخه گل» ، عنوان برنامه ای ۱۵دقیقه ای بود که به معرفی یک شاعر و خواندن چند بیت از همان شاعر و سپس اجرای یکی از ترانه های گل های رنگارنگ می پرداخت . زمان برنامه معمولا حدود ۱۵ دقیقه بود و اولین برنامه با خانم آذر (حنانه) با سنتور پایور و ویلن صبا بود.
«گلهای صحرایی» هم برنامهای ویژهی معرفی آهنگهای محلی ایران بود.
در طول یازدهسال ریاست و نظارت پیرنیا بر تولید مجموعهٔ گلها ۵ دسته برنامه در این مجموعه تهیه شد: گلهای جاویدان (۱۵۷ برنامه)؛ گلهای رنگارنگ (۴۸۱ برنامه / این برنامه از شماره ۱۰۰ شروع شده و تعدادی از برنامه ها دارای شماره الف و ب هستند ) ؛ برگ سبز (۴۸۱ برنامه)؛ یک شاخه گل (۴۶۵ برنامه)؛ و گلهای صحرایی (۶۴ برنامه) هر یک از این مجموعهها شامل آثار برگزیدهٔ شاعران کهن و معاصر زبان پارسی و دکلمهٔ شعر در آنها با موسیقی و اجرای آهنگ و تفسیر جامع و کامل استادانِ فن همراه بود و دکلمه کنندگان مشهور و وارد به فن دکلمهٔ اشعار در آن حضور داشتند.
ارکستر گلها از آهنگسازان، خوانندگان و نوازندگان مشهور آن دوره تشکیلشده بود و بعدها با شرکت عدهی بیشتری از هنرمندان تکاملیافت. هسته اولیه ارکستر گلها را نوازندگانی همچون ابوالحسن صبا، علی تجویدی، مهدی خالدی، احمد عبادی (سه تار)، مرتضی محجوبی (پیانو)، عبدالله جهانپناه (ویولن)، لطفالله مجد (تار)، رضا ورزنده (سنتور)، عباس شیرخدایی (قرهنی)، ایزدی (ویولن سل)، مستان (کنترباس) و حسین تهرانی (ضرب) تشکیل میدادند
که بعدها تحت رهبری روحالله خالقی افراد سرشناس دیگری مانند همایون خرّم، پرویز یاحقی (ویولن)، حسن کسایی (نی و سهتار)، جواد معروفی (پیانو)، جلیل شهناز، فرهنگ شریف (تار) ناصر افتتاح (تنبک)، علی اصغر بهاری (کمانچه)، منصور صارمی (سنتور) و… در آن به نوازندگی پرداختند.
این سوال همواره مطرح بود که در برنامههای «گلها» چه رمز و رازی است که تا این حد در اعماق قلب و روح مردم نفوذ میکند؟ در حالی که از همان هنرمندان، شاعران و ترانهسرایان، برنامههای دیگری نیز در رادیو ساخته شد، اما نه تأثیر برنامههای «گلها» را داشت و نه به آن حد مورد استقبال عامهی شنوندگان و تمام طبقات مردم بود.
حبیبالله نصیریفر در پاسخ به این پرسش در کتاب «مردان موسیقی سنتی و نوین ایران» نوشته است: «علت واقعی این امر در حقیقت شناخت کامل و دقیقی بود که پیرنیا از شعر و ادب و موسیقی ایران داشت و دیگر دقت و وسواس عجیبی بود که او در انتخاب قطعات موسیقی و اشعار به خرج میداد. به دفعات یک قطعهی موسیقی را میشنید و قسمتهایی از آن را انتخاب و قسمتهایی را حذف میکرد. سپس برای شعری که روی آن قطعه باید قرائت شود، دیوانهای اشعار و تذکرههای متعدد را مطالعه میکرد.
در سالهای آخر، مرحوم «رهی معیری» را به کمک گرفت و برای کسانی که به دیدنش میآمدند هم قطعات را پخش میکرد تا تأثیر آن را روی آنان بخصوص افراد صاحبنظر امتحان کند. او گاهی یک برنامه را بیش از ۳۰ بار میشنید و به همین دلایل کار کردن با پیرنیا مشکل بود و فقط افراد پرحوصله میتوانستند، خواستههای او را به مرحلهی اجرا و عمل درآورند.»
روحش شاد و یادش گرامی
مدرنیزم رابه هم آمیختندوکارشان ماندگارشدمبتکربودندوموسیقی ایران
رادوام وبقابخشیدندروحشان شاد.
به چکار آیدت زگل طبقی
از گلستان من ببر ورقی
گل همین پنج روز شش باشد
زین گلستان همیشه خوش باشد.
همیشه شادو خوش باشید
برنامه گلها حتی تو خارج از کشور هم طرفدار داشته و هنوز بعد چهل سال داره
تعجب می کنم که چرا در این متن از نابغه بزرگ موسیقی اصیل ایرانی یعنی روانشاد استاد حبیب الله بدیعی یاد نشده است. استاد حبیب الله بدیعی یکی از فاخرترین موسیقی دانان بزرگ ایرانی است، که نویسنده گرامی در ذکر نامشان غفلت ورزیده است.
برنامه گلها. ونام داودپیرنیا همیشه جاودان است.
ویولن جادویی حبیب الله بدیعی و صدای مخملین گلپایگانی