مقامات اسراییلی اعلام کرده اند که می خواهند "یحیی سنوار" یکی از رهبران ارشد حماس در غزه را ترور کنند.
به گزارش عصرایران، "یحیی ابراهیم سنوار" 61 ساله دیرسالی است که کابوس مقامات امنیتی اسراییل است. او از سال 2017 رییس دفتر سیاسی حماس در غزه است اما این همه ابعاد ماجرای این مرد مرموز مقاومت ضدصهیونیستی فلسطین نیست.
سنوار از سال 1988 تا 2011 در زندان اسراییل بوده است. او در ماجرای آزادی اسرای فلسطینی همراه بیش از هزار اسیر فلسطینی دیگر با گیلعاد شالیت سرباز اسراییلی در اختیار مقاومت مبادله شد.
بسیاری در اسراییل این روزها آرزو می کنند که ای کاش یحیی سنوار را آزاد نکرده بودند؛ چون گفته می شود او مغز متفکر ساختار امنیتی – اطلاعاتی حماس و یکی از طراحان اصلی عملیات طوفان الاقصی بوده است.
سنوار به واسطه حضور بیش از 20 سال در زندان اسراییل زبان عبری را به غایت خوب فرا گرفته است. او همچنین مطالعه کاملی روی زندگی نامه بسیاری از رهبران اسراییلی داشته است و آشنایی بسیار عمیقی از ساختار جامعه اسراییلی دارد.
او پس از آزادی و ورود به نوار غزه تلاش کرد ساختار اطلاعاتی و امنیتی حماس و نیز نیروی دفاعی و رزمی آن را بازسازی کند و بسیاری از ناظران می گویند ساختاری که سنوار برای دستگاه اطلاعاتی و امنیتی حماس در نوار غزه چیده، طی سال های اخیر امکان نفوذ اسراییل را در آن به حداقل خود رسانیده است و به همین خاطر است که یحیی سنوار موفق شده موزانه برتری اطلاعاتی اسراییل را معکوس کرده و از این برتری سکویی برای عملیات غافلگیرانه طوفان الاقصی مهیا کند که ضربه ای کاری و جدی بر پیکره رژیم اسراییل وارد کرده است.
علاوه بر پاکسازی جاسوس ها و خبرچین های اسراییل از غزه، یحیی سنوار موفق شده دست اطلاعاتی برتری نسبت به سازمان های اطلاعاتی اسراییل (موساد، شاباک و امان) داشته باشد و اطلاعات ذی قیمتی از دستگاه های امنیتی اسراییل به دست آورد که همین اطلاعات یکی از دلایل موفقیت عملیات طوفان الاقصی در 15 مهرماه امسال بوده است.
یحیی سنوار معتقد است اسراییل را بیش و پیش از آنکه باید در میدان نبرد نظامی شکست داد، باید ابزار برتری اطلاعاتی آن را گرفت. به بیان دیگر این چهره مقاومت فلسطینی بر این اعتقاد بوده است که راز برتری اسراییل در تمامی معادله های نظامی 7 دهه گذشته بر کشورها و ارتش های عربی مجاورش، همین برتری اطلاعاتی بوده است؛ بنابراین برای ضربه زدن به این رژیم اشغالگر باید معادله برتری اطلاعاتی را معکوس کرده و دست برتر اطلاعاتی را از آن خود کرد.
به همین خاطر یحیی سنوار علاوه بر اینکه مطالعه کاملی بر ساختارهای اطلاعاتی و امنیتی اسراییل داشته و دارد و در پی آن اقدام به پاکسازی درون حماس از جاسوس های اسراییل کرد، توانست در نهایت با برتری اطلاعاتی بر اسراییل، عملیات غافلگیرانه طوفان الاقصی و نفوذ به عمق سرزمین های اشغالی فلسطین را رقم بزند؛ عملیاتی که بنا به اذعان خود صهیونیست ها، بدترین ضربه کاری به اسراییل از تاریخ تشکیل آن بوده است.
اسراییلی ها پس از بیش از 1 ماه از حملات خود به غزه روز گذشته اعلام کردند که یکی از اصلی ترین اهداف آنها در غزه از بین بردن یحیی سنوار است. البته اهداف اعلام شده اسراییل در یک ماه گذشته از نابودی کامل حماس به از بین بردن توان رزمی آن و حالا به دستگیری یا حذف یحیی سنوار رسیده است.
مردی که معلوم نیست که حتی امروز و حتی در حین عملیات طوفان الاقصی در درون غزه بوده باشد؛ چون طوفان الاقصی ثابت کرد که مبارزان فلسطینی راه های زیادی برای ورود و خروج از غزه داشته اند و هیچ بعید نیست که سنوار طی روزهای قبل از عملیات و یا بعد از آن از غزه خارج شده باشد؛ شاید هم در داخل باشد و در تونل های تودرتوی غزه عملیات گردان های القسام علیه نظامیان اشغالگر اسراییلی را هدایت و مدیریت می کند.
البته پرواضح است که مقاومت فلسطینی ریشه در خواسته و آرمان تاریخی ملت فلسطین دارد و متوقف بر یک نام و یا فرد نیست، چه اینکه اگر روی فرد متمرکز بود باید تا حالا بارها از بین رفته بود، و حذف افراد درد اسراییل را از ادامه راه مقاومت فلسطینی درمان نخواهد کرد. چه آنکه ترور و حذف فیزیکی و زندانی کردن دهها و صدها رهبر مقاومت فلسطین طی دهه های گذشته هیچ گاه نتوانست علاج اسراییل باشد و مقاومت فلسطین را از میان بردارد، سهل است که حتی نسل های جدیدتر رهبران مقاومت از نسل قبلی کارآزموده تر و مصمم تر شده اند.
اسراییلی ها این روزها احتمالا به هیچ اطلاعات خود اطمینان ندارند و معلوم نیست که ادعای محاصره یحیی سنوار در تونل های زیرزمینی غزه تا چه حد می تواند صحت داشته باشد، چون عملیات طوفان الاقصی نشان داد حماس تا چه میزان در ساختارهای اطلاعاتی و امنیتی اسراییل نفوذ داشته است و از این رو اسراییلی ها احتمالا خود را نیازمند یک بازبینی و خانه تکانی اساسی بدانند.
داستان دیگر مغز متفکر گردان های القسام یعنی "محمد ضیف" خود ماجرای مفصل دیگری است که پیشتر در مطلبی تا حدودی به آن پرداخته شده است.