کسانی که داوطلب کمک به افراد نیازمند هستند، خوشحال هستند چون احساس میکنند کار ارزندهای دارند.
به گزارش فارس نوجوان، در این مطلب، ۱۰ گام عملی برای شادتر بودن را معرفی میکنیم.
اگرچه شما شاید به صورت ذهنی، این باور را که معتقد است خوشحالی را میتوان خرید یا به دست آورد، رد کنید اما باید دائماً گوش به زنگ صدای درونیتان که نجوا میکند: « اما من ذرهای خوشحالتر میشوم اگر فقط ...» باشید.
یکی از تدابیری که میتوان از آن استفاده کرد، این است که زمانهایی را به خاطر آورید که متقاعد شده بودید یک پیشرفت یا تملک چیزی به شما شادی بیشتری خواهد بخشید؛ با این حال بعد از آنکه به اهدافتان رسیدید، تفاوت چندانی (معنیداری) را در زندگی احساس نکردید. چند بار تا حال چنین موقعیتهایی را تجربه کردهاید؟ چند بار دیگر نیاز است تا بالاخره متقاعد شوید که این کار (خوشحالتر شدن) به این طریق میسر نیست؟
افرادی که داوطلب کمک به افراد نیازمند هستند، شادترند و احتمالاً این به خاطر کار کردن با افرادی است که آنها را وادار میکند به خاطر آنچه که دارند، شکرگزار باشند. بنابراین داوطلب شدن، شما را خشنود و معتمد به نفس میکند، چون احساس میکنید که کار ارزندهای دارید و قدردان آنچه که به دست آوردهاید نیز هستید. خودتان را با دیگرانی که به نظر میرسد که از شما بهتر هستند، مقایسه نکنید زیرا معمولاً به نارضایتی شما میانجامد.
اگر شما به کارهای لذتآور خیلی عادت کنید، این کارهای مفرح، شما را برای مدت طولانی خوشحال نخواهند کرد. برای مثال احتمالاً شما از ۲ یا ۳ تفریح کوتاه، بیشتر از یک مسافرت طولانی لذت خواهید برد یا اگر غذایی را که به آن علاقهمند هستید در یک مناسبت خاص میل کنید، بیشتر از آن لذت خواهید برد.
باورهایتان را در مورد ریشه خوشحالی بازنگری کنید. تجربه یک لذت بزرگ یا خاطره مسرتبخش را که در ذهنتان است، برجسته کنید و این بدین معناست که همیشه یا اغلب اوقات در آن موقعیت بمانید. خیلی ساده متوجه میشوید که خوشحالی حقیقی همان است.
اغلب اوقات یا همیشه را در همان حالت سپری کنید به جای اینکه خوشحالی را با تجربههای فوق العاده همسان بگیرید، بهتر این است که خوشحالی را به عنوان حالتی از رضایت و فقدان نسبی اضطراب و پشیمانی در نظر بگیرید.
این کار را با کمی تمرکز روی تجربههای حسیتان، هنگامی که مشغول کارهای روزمره و معمولتان هستید، آغاز کنید. همینطور که پیش میروید، وقت و انرژی کمتری را برای فکر کردن در مورد گذشته یا آینده صرف کنید.
برای یک هفته هیچ روزنامهای را نخوانید، به هیچ اخباری گوش نکنید و به عناوین آنها هم اهمیت ندهید. در عوض، از دنیای پر از تنشی که این خبرها برای ما ساختهاند، دور شوید و زمانی را برای پیادهروی یا عبادت و نیایش اختصاص دهید.
با وجود اینکه بهترین پادزهر برای درمان نگرانی، ارتباط با دیگران است اما گاهی اوقات تنهایی برای واکنش بهتر نسبت به مسائل مفیدتر است.
شما میتوانید به تنهایی به سینما بروید یا به تماشای یک فیلم خوب بنشینید و یا سادهتر این است که به کتاب داستانهای مورد علاقه یا به لوازم قدیمی نگاهی بیندازید.
اعتقاد و ایمان به زندگی بسیاری از افراد معنا میبخشد و قدرت پذیرش آنها را زیاد میکند و آنها را به عالم معنویت و دنیای غیر از دنیای مادی سوق میدهد.
افرادی که روزانه زمانی را به تفکر در مورد نعمتهایی که خداوند به آنها عطا کرده (مثل سلامتی، دوستان، خانواده، آزادی، آموزش و ...) اختصاص میدهند و شکر نعمتها را به جا میآورند، بسیار شاد و سرحالند.
دفتر یادداشتی را به ثبت وقایع روزانه اختصاص دهید. در پایان هر روز، درباره ۵ رویداد مثبتی که در طول روز برایتان پیش آمده است، بنویسید و از تمام دردها، ضعفهای جسمی و تجربههای منفی یا تلخ دیگر فاکتور بگیرید. این کار به شما یادآور میشود زمانی که تصور میکنید وضعیت شما مصیبت بار است، چقدر خوشبخت هستید!