عصر ایران؛ مهرداد خدیر- این روزها هشتادمین سالگرد حضور سران سه قدرت جهانی در تهران در گرماگرم جنگ جهانگیر دوم است؛ اتفاقی که نه سابقه داشت و نه تکرار شد.
آرزوی شاه این بود که در جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی و نزدیک به 30 سال بعد از آن هم رهبران درجه اول جهان شرکت کنند اما این اتفاق نیفتاد و هیچ یک در اندازه و آوازۀ سه رهبر فاتح جنگ جهانگیر دوم- وینستون چرچیل، ژوزف استالین و فرانکلین روزولت- نبودند.
کنفرانس تهران البته یگانه نشست سران متفقین دربارۀ جنگ نبود و در جریان جنگ جهانی در قاهره، کازابلانکا و یالتا هم جلسه برگزار کردند اما کنفرانس تهران نه تنها نزد ایرانیان بلکه در تاریخ جنگ دوم از اهمیت ویژه برخوردار است. هر چند حضور سران متفقین در تهران تنها ۶ روز قبل به مقامات ایران اطلاع داده شد بی آن که سطح سیاسی را یادآور شوند.
کنفرانس ۸۰ سال قبل در چنین روزهایی از 6 تا 9 آذر 1322 خورشیدی در ساختمان سفارت شوروی تهران رگزار و اعلامیه نهایی 10 آذر صادر شد اما تنها ۶ روز قبل سر ریدر بولارد وزیر مختار بریتانیا در تهران به هرمز پیرنیا رییس تشریفات دربار اطلاع داد اشخاص بسیار مهمی از طریق جنوب وارد ایران خواهند شد و خواست قطار ویژه برای انتقال به پایتخت اختصاص یابد.
بعدتر البته با هواپیما در تهران نشستند و کل امنیت و حفاظت را هم خود بر عهده گرفتند و دستگاه امنتی و انتظامی ایران را دخالت ندادند. یک بار هم میان محافظان رییس جمهوری آمریکا و گارد سفارت اتحاد شوروی تنش پیش آمد زیرا ابتدا زیر بار حضور افراد مسلح روس در حضور روزولت نرفتند اما امنیت محل در اختیار روسها بود و شوروی و آمریکا بالاجبار و در کنار انگلیس بر سر دشمن مشترک - آلمان نازی- متفق شده بودند.
درباره کنفرانس تهران ۸ نکته جالب به لحاظ تاریخی از این قرار است:
1. پادشاه 24 ساله ایران قصد ملاقات با هر سه رهبر را داشت اما برخورد احترامآمیزی با او نشد. سید حسن تقیزاده نوشته بیرون اتاق روی صندلی منتظر نشست و امکان دیدار نیافت. احمد علی سپهر (مورخ الدوله) اما از روابط خود با سفیر شوروی استفاده کرد و استالین پذیرفت در سعدآباد به دیدار شاه جوان ایران برود. بعدتر روشن شد او میخواسته شاه ایران را در محظور قرار دهد تا موقعیت حامیان شوروی در ایران را تثبیت کند. حسین فردوست در خاطرات خود نوشته شاه از این دیدار به عنوان مهمترین ملاقات دوران سلطنت خود یاد می کرد. خاصه این که رفتار مشابه از چرچیل و روزولت سرنزد.
2. با این که حضور سه رهبر متفقین بیاطلاع دولت ایران در وضعیت اشغال افتخارآمیز نبود اما با تدبیر محمد علی فروغی که از دنیا رفته بود ایران دیگر در ژست متحد آنان و نه اشغالشده درآمده بود. از این رو در اردیبهشت سال بعد (1323) در مراسمی در شهرداری تهران از سه پلاک طلا و خیابان هایی به نام روزولت، استالین و چرچیل رونمایی شد و تا پیروزی انقلاب 1357 نام خیابان ها همین بود و شهردار گلشاییان جشن گرفت و سفیران شوروی و بریتانیا و کاردار آمریکا هم بودند. ایران دیگر نه اشغالی که پل پیروزی بود و نه متحد آلمان که هم پیمان دشمنان هیتلر.
در این مراسم خیابان 17 دی به نام روزولت شد. (بعد از انقلاب: مبارزان و در حال حاضر: دکتر مفتح). خیابان قوام هم به نام استالین. البته بعدتر تنهابخشی از خیابان به نام استالین باقی ماند و بعد از انقلاب میرزا کوچک خان شد. خیابان امینالسلطان هم به نام چرچیل که بعد از انقلاب به خاطر واقع شدن سفارت فرانسه به نوفل لوشاتو ( دهکده محل اقامت امام خمینی در 118 روز اقامت در پاریس و حومه) تغییر کرد.
3. استالین با هواپیما سفر نمیکرد خصوصا در سال های جنگ و این تنها مورد دست کم در دوران جنگ بود. این یادآوری هم خالی از لطف نیست که امام خمینی در دیدار با خانواده مرحوم طالقانی در شهریور 1358 و در انتقاد از کمونیستهایی که از آقای طالقانی تجلیل میکردند گفتند شعار مردم این بود که ای نایب پیغمبر ما جای تو خالی. یعنی طالقانی ربطی به دوست داران لنین و استالین ندارد. آن گاه خاطره نقل کردند و از آن به عنوان «معروف ِ معروف» سه بار گفتند: استالین وقتی به تهران آمد گاو خود را هم آورده بود -یا جداگانه آورده بودند- تا بتواند شیر تازه بنوشد. این روایت را نویسنده جای دیگر ندیده و نمیداند رهبر فقید انقلاب از که شنیده بودند اما بسیار منحصر به فرد است. (در زمان کنفرانس تهران ۴۱ ساله بودند).
عین عبارات مرحوم امام از این قرار است:
«یک مطلب هم آن وقت معروفِ معروف شد؛ اما آن مطلبی که معروف شد: آن وقتی که متفقین آمدند؛ یعنی رؤسای متفقین «استالین و روزولت و چرچیل» اینها آمدند به ایران، استالین، آن آدمی که این آقایان میگویند که خیر، آن آدم کمونیست بود، آن آدم تودهای بود، آن با مردم چطور بود، به او «قارداش» میگفتند، برادر بود؛ همه اینها، وقتی خودش آمد به ایران، باید حتی گاو شیرده برایش میآوردند که مبادا این آقا از شیر گاو ایران بخورد! این آقای کرملیننشین که قارداشش عبارت از این ارتشش و تودههای مردم بود، این وقتی که آمد، در همان جنگ عمومی برای یک مشورت آمد به ایران، آن وقت معروف بود در اینکه ایشان با یک گاو خاصی که عرض میکنم، همراهش آوردند که شیر آن گاو را بخورد، مبادا خدای نخواسته این شیر گاو نباشد و مبتلا بشود به شیر گاو ایران! این زندگی اشرافی او بود.
و من خودم این را دیگر دیدم که ما از تهران میرفتیم به مشهد با اتوبوس، برخوردیم به این لشکرهایی که از روسیه بودند، که عقیده شان این بود که ما و استالین هر دو برادریم و همه با هم مثل هم میمانیم!
اینها میآمدند برای گدایی سیگار یا چیز دیگر؛ وقتی یک سیگار به آنها دادند، گرفت آن سیگار را، و آن قدر خوشحال شد که بنا کرد سوت زدن و راه رفتن! برای یک سیگار گدایی میکرد! او وقتی که آمد، با طیاره آمد و با چه وضعی و با چه اشخاصی و با کذا؛ گاو شیرده هم آوردند که آقا شیر بخورد از آن گاو!» - صحیفه نور/ جلد ۴/ صفحه ۲۱۸
4. سالگرد تولد وینستون چرچیل نخستوزیر بریتانیا هم با همین روزهای کنفرانس تهران مصادف شد. گفته میشود کیک 69 سالگی او را به قنادی نوشین در چهارراه مخبرالدوله سفارش دادند. ابتدا مأموران روس و سپس محافظان خود او تست کردند و بعد بریدند. با این حال نخستوزیر از این کیک نخورد و بیشتر جنبه نمادین داشت.
5. شایعاتی درباره نقشه ترور هر سه رهبر یا یکی از آنها به دست جاسوسان آلمان در ایران هم شنیده شده اما بیشتر در حد حدس و گمان است هر چند راویان با اطمینان سخن میگویند. مشهورترین داستان درباره یک نقش یک زوج ارمنی است به نام های گوهر و گئورک وارتانیان که در تهران زندگی میکردند. انگلیسیها این داستانها را تایید نمیکنند و معتقدند ساخته و پرداخته روسهاست تا بر بریتانیا و آمریکا منت بگذارند.
6. سران متفقین برای این که ایران از بیاطلاعی احساس تحقیر نکند در پایان اعلامیهای صادر و در آن تصریح کردند به خاطر حضور نیروهای متفقین خسارات اقتصادی به ایران وارد شده و در عین حال تاکید شد به تمامیت ارضی ایران احترام میگذارند. این یعنی حضور آنان موقت خواهد بود و به خاطر همین وقتی اتحاد شوروی بعد از اتمام جنگ از خروج امتناع کرد دکتر مصدق در نطق مشهور خود در مجلس شورای ملی به همین اعلامیه استناد کرد و مبنای شکایت ایران به جامعه ملل نیز قرار گرفت و در نهایت با تدبیر قوام و وعده نفت شمال شرّ روسها کم شد. اهمیت موضوع را هنگامی بیشتر درمییابیم که بدانیم از جاهای دیگر بیرون نرفتند!
7. نخست وزیر ایران در زمان کنفرانس علی سهیلی بود و وزیر خارجه هم محمد ساعد مراغهای. این دو اما به بازی گرفته نشدند و سه رهبر، اساسا خود را میهمان دولت ایران نمیدانستند. دیدار استالین با شاه هم چنان که اشاره شد نه با تلاش این دو که به لطف روابط شخصی مورخ الدوله سپهر صورت پذیرفت.
8. دوسال قبل انتشار عکس مشترک لوان جاگاریان، سفیر روسیه و سایمون شرکلیف همتای بریتانیایی او بر روی ایوان سفارت با قرار دادن صندلی خالی در وسط (اشاره به سفیر آمریکا) برای یادآوری کنفرانس تهران واکنشهای منفی گستردهای به دنبال داشت تا جایی که محمد باقر قالیباف، رییس مجلس خواستار عذرخواهی هر دو سفیر شد و آنها توضیح دادند: نیت سوء نداشتهاند.
هزاران درود. همین نکته ی کوچک رو اکثریت توی مخشون فرو نمیره.