عصرایران؛ مازیار آقازاده- عادت کردهایم به یک روند ثابت بیش از 3 دههای.عادت کردهایم به اینکه هر سال دو یا سه نوبت در بیانیه نشست های داخلی و یا خارجی (با شرکای خارجی) شورای همکاری خلیج فارس، بندی مربوط به ادعای امارات متحده عربی بر جزایر سه گانه ایرانی در خلیج فارس (تنب بزرگ و کوچک و بوموسا) به میان آید؛ وزارت خارجه ما اعتراض کند و مطبوعات و رسانهها و چهرههای سیاسی و مقامات کشورمان هم واکنش نشان دهند و محکوم کنند تا نشستی دیگر و بیانیهای دیگر و باز این چرخه معیوب همچنان طی 3 دهه گذشته ادامه پیدا کرده و ما جز محکومیت این بیانیهها که به طور مستقیم حاکمیت ملی ما بر تمامیت ارضیمان را هدف گرفته، کار دیگری نمیکنیم.
امارات در میان 15 کشور همسایه و همجوار ما تنها کشوری است که علیه بخشی از خاک کشور ما ادعا و چشم طمع دارد و این در حالی است که همین کشور بزرگترین شریک تجاری ما در میان 15 کشور همسایه و همجوار ماست!
ما عادت کردهایم به اینکه بر سر ادعای امارات بر جزایر سهگانهمان، با طرفهای ثالث مناقشه داشته باشیم. اتحادیه اروپا را محکوم کنیم چرا پای بیانیه را امضا کرده، بر چین خرده بگیریم چرا با امضای خود از ادعای امارات اعلام حمایت کرده و روسیه را نکوهش کنیم چرا چنین کرده و یا آمریکا و... اما برای یک بار هم که شده از خودمان نپرسیم چرا به ریشه این فتنه که دولت امارات متحده عربی است، نمی پردازیم و چرا همین امارات باید بزرگترین شریک تجاری ما در منطقه باشد؟
از زمانی که دولت امارات سیاست گنجاندن بندی مربوط به ادعای خود بر جزایر ایرانی خلیج فارس را در بیانیههای شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب و... در پیش گرفته بیش از 3 دهه میگذرد و ما به جای اینکه تنها کشور دارای ادعا بر تمامیت ارضیمان را به عقب برانیم و با سیاستها و گامهایی این ادعا و چشم طمع را کور کنیم، بخش عمدهای از تجارت دریایی کشورمان را به آن کشور گره زده و از درهم امارات برای تبادلات تجاری خارجیمان استفاده و دیگران را سرزنش می کنیم!
آیا 30 سال زمان کمی بوده تا ما در این سیاست بازنگری کنیم و اقتصادمان را به تنها کشوری که رسما و علنا روی تمامیت ارضی ما ادعای زیادهخواهانه دارد، گره نزنیم؟
ما تنها مشغول صدور بیانیههای تکراری و محکوم کردن کشورهای ثالث ایم بابت امضای بیانیههایی که دولت ابوظبی مینویسد که هرچند در جای خود باید انجام شود اما آیا همین محکومیت طرف های ثالث کافی است؟ وقتی که ما تنها به محکومیت لفظی طرفهای ثالث و بیانیه امضا شده اکتفا و در عوض روابط تجاری خود را با امارات روز به روز پرحجمتر کردهایم، در واقع هزینه این زیاده طلبی را برای ابوظبی یه صفر نرسانده ایم؟!
آیا این درست است که بزرگ ترین شریک تجاری ما پس از چین با حجم تجارت بیش از 24 میلیارد دلار دولتی باشد که روی سرزمین ما چشم طمع دارد؟
آیا طی 3 دهه گذشته نمیتوانستیم درهم امارات را با ارز دیگری از همین منطقه که با دولت آن پیوندهای تاریخی و روابط حسنه ای داشته ایم، جایگزین کنیم و آیا طول سواحل ما در کرانه خلیج فارس و دریای عمان و مکران کم است که باید 30 درصد از حجم تجارت دریایی ما ابتدا به دوبی برود و از آنجا صادرات مجدد به ایران صورت پذیرد؟
شاید برخی بگویند ضرورت دور زدن تحریمها باعث آن شده، اما مگر 3 دهه زمان کمی بوده تا ما ظرفیت بنادر تجاری مان را افزایش دهیم و یا بنادر کشورهای دیگری را در منطقه جایگزین دوبی کنیم؟
در این شلختگی و پریشانی سیاستی دولتها با گرایشهای گوناگون در 3 دهه گذشته سهیم بودهاند؛ وگرنه نباید و نمیبایست امروز "تنها کشور همجوار دارای ادعا روی تمامیت ارضیمان " بزرگ ترین شریک تجاری ما هم باشد! این عجیبتر است یا موضع دیگران؟