۲۹ آذر ۱۴۰۴
به روز شده در: ۲۹ آذر ۱۴۰۴ - ۱۵:۵۹
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۹۳۵۲۶
تاریخ انتشار: ۱۹:۲۴ - ۲۱-۰۹-۱۳۸۸
کد ۹۳۵۲۶
انتشار: ۱۹:۲۴ - ۲۱-۰۹-۱۳۸۸

اتهام به کليت نظام شايسته مجازات است

گفتگو با رسول منتجب نیا
رسول منتجب‎نيا يکي از فعالان سياسي اصلاح‎طلب است که از ابتداي تشکيل حزب اعتماد ملي توسط آقاي مهدي کروبي، قايم‎مقامي اين‎ حزب را بر عهده داشته. او معتقد است نظام جمهوري اسلامي مقدس‎تر از آن است که با اتهام‎زني‎‎هاي برخي زير سئوال برود. او مي‎گويد اگر کسي اتهام تقلب را متوجه کليت نظام کند، بايد بازخواست و مجازات شود. در عين حال به نظر آقاي منتجب‎نيا اتهام به افراد مرتبط با نظام نبايد با اتهام به نظام اشتباه گرفته شود.

در جايگاه قايم‎مقام آقاي کروبي در حزب اعتماد ملي، بفرماييد که انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري را چطور ديديد؟

انتخابات دهم رياست جمهوري از نظر ميزان مشارکت مردم اتفاق بسيار نادر و مبارکي براي کشور، ارکان نظام، علما، روحانيت، مراجع، در رأس همه مقام معظم رهبري بود. اگر از اين‎ فرصت خوب استفاده مي‎شد يک جهش قابل توجهي درانقلاب و نظاممان به وجود مي‎آمد و ارتباط تنگاتنگي بين مردم و مسئولان نظام بيش از گذشته برقرار و تقويت مي‎شد و فضا براي فعاليت و تلاش بسيار مهياتر از گذشته فراهم مي‎شد.

 حضور مردم در صحنه انتخابات، قبل از روز اخذ رأي به‎صورت فوق‎العاده‎ چشمگير و بي‎نظير بود و همين حضور گسترده و چشمگير را ما پاي صندوق‎‎هاي رأي هم شاهد بوديم.

اين‎ فرصت را مي‎شد مديريت، کنترل و هدايت کرد و بهترين بهره‎برداري را از آن مي‎شد انجام داد. اما متأسفانه ما نتوانستيم اين‎ فرصت را مديريت کنيم تا جايي‎که تبديل به يک تهديد شد و اين‎ رخداد که مي‎توانست عامل وحدت و انسجام و عظمت کشور باشد، به يک مخاطره بدل گشت و هنوز بعد از گذشت چند ماه، آثار اين‎ فرصت‎سوزي را مشاهده مي‎کنيم.

روشن هم نيست که عوارض و آثار اين‎ مخاطره تا کي قرار است در کشور ما ديده شود. همه کساني که در استفاده نکردن از اين‎ فرصت دخيل بودند، در پيشگاه خداي متعال و مردم بايد پاسخگو باشند. مردم به وظيفه خودشان خوب عمل کردند و اين‎ ما بوديم که به تکليف خودمان خوب عمل نکرديم و اين‎ يک نوع کفران نعمت و ناسپاسي است.

شما با آن‎که قايم ‎مقام حزب آقاي کروبي هستيد و کانديداي مورد نظر شما در انتخابات پيروز نشد، اما برخلاف آقايان موسوي و کروبي و ساير اصلاح‎طلب‎ها که مشي تند و تيزي را در واکنش به اين‎ عدم پيروزي در پيش گرفتند، مشي متعادل و معقولي را اتخاذ کرديد و از اظهارنظر‎هاي تند فاصله گرفتيد. دليل اين‎ کار شما چه بود؟

من معتقدم که برتر از هر منفعت و مصلحتي، «وظيفه ديني و الهي» ما قرار دارد و بعد «وظيفه ملي و تاريخي» انسان که منتهي مي‎شود به حفظ وحدت و انسجام مردم و خدمت به خلق‎ا... . از نظر من «منافع حزبي و جناحي» در مرتبه سوم و «منافع شخصي» در مرتبه چهارم و بعد از «وظيفه الهي» و «وظيفه ملي» قرار دارند. اين‎ منافع و مصالح در عرض هم نيستند، بلکه رابطه آن‎ها طولي است.

ما نبايد به‎خاطر منفعت شخصي، منافع حزبي و جناحي را ناديده بگيريم و يا به خاطر منافع حزبي و جناحي، منفعت‎‎هاي ملي را زير پا بگذاريم و يا بالاتر از همه اين‎‎ها به خاطر منافع ملي، بخواهيم مصالح الهي و ديني را پايمال کنيم. اين‎‎ها سلسله مراتبي است که بايد مورد توجه قرار‎گيرد.

من علي‎رغم اين‎‎که جزو منتقدين انتخابات بوده و هستم، ولي هميشه معتقدم که بايد به‎گونه‎اي عمل کنيم که مسايل به شيوه منطقي و عاقلانه‎اي حل شود و خداي نکرده با رفتار نسنجيده خودمان حوادث تلخ و تلخ‎تري را ايجاد نکنيم.

 لذا اين‎ مشي را انتخاب کردم و به دوستان اصلاح‎طلب هم سفارش داده و مي‎دهم که با مشي منطقي و اصولي با مسايل برخورد کنند.

رهبر انقلاب بعد از انتخابات چندين سخنراني در جمع‎‎هاي مختلف مردمي داشتند؛ يکي در نماز جمعه بيست‎ونهم خرداد، يکي در نماز عيد فطر و يک سخنراني ديگر در جمع نخبگان. ايشان به‎شدت از روند در پيش گرفته شده از سوي اصلاح‎طلبان انتقاد کردند و اتهام تقلب و ساير اتهامات طيف اصلاحات را سبب هتک حرمت و حيثيت نظام دانستند. ايشان در جمع نخبگان اعلام کردند که مخدوش دانستن نتيجه انتخابات يک جرم بزرگ است. تحليل شما از فرمايشات رهبري و تداوم اعتراض‎‎هاي ساختارشکنانه اصلاح‎طلبان چيست؟

به هر حال فرمايشات رهبري براي همه ما واجب‎الاتباع است. منتهي صحبت‎‎هاي رهبري در هر زمينه‎اي بايد به‎صورت جامع تحليل شود نه گزينشي. ايشان ضمن اين‎که بعضي از حرکت‎‎هاي جناح اصلاحات را محکوم کردند در مقابل، در مورد ماجراي اعترافات که از تلويزيون پخش مي‎شد بحث‎هايي را مطرح کردند. قضيه اعترافات تا پيش از صحبت‎‎هاي رهبري در يک مسير افراطي افتاده بود و به‎صورت يک پرونده‎سازي، توهين و اختلاف افکني پيش مي‎رفت، اما ايشان به اين‎ قضايا خاتمه داد. بنابراين صحبت‎‎هاي رهبري را بايد همه‎جانبه در نظر بگيريم تا بتوانيم مسير صحيح را انتخاب کنيم.

 ولي متأسفانه روش همه ما اين‎ بوده که هر جمعي يا گروهي يک بعد از صحبت‎‎هاي رهبر را که به نفعشان است انتخاب مي‎کنند و ابعاد ديگر را کنار مي‎گذارند. البته اين‎ مسئله تنها در مورد رهبري صدق ندارد، بلکه درباره پيشوايان، بزرگان دين و آيات قرآن هم همين‎گونه عمل مي‎شود؛ يعني برداشت شخصي، محدود و گزينشي از رهنمودها صورت مي‎گيرد.

مقام معظم رهبري تصريح کردند که تقلب در اين‎ سطح و در حد 11 ميليون امکان‎پذير نيست و جمهوري اسلامي به آراي مردم خيانت نمي‎کند و از طيف معترض خواستند که به اين‎ اتهام‎ها پايان بدهند، چرا اصلاح‎طلب‎ها و در رأس آن‎ها آقايان موسوي و کروبي هنوز هم بر بحث مخدوش بودن انتخابات اصرار دارند و حرف خودشان را مي‎زنند؟

حرمت فرمايشات رهبري را همه بايد حفظ کنند. بعد از اعلام نتايج انتخابات و اتفاقات و اعتراضاتي که صورت گرفت، مقام رهبري گروهي را دعوت کردند که بنده هم جزو آن‎ها بودم.

در جلسه‎اي که با رهبري داشتيم بنا به درخواست ايشان بحث‎ها و صحبت‎هايمان را بي‎پرده گفتيم. دوستاني که حاضر بودند پيشنهاد‎هاي مختلفي را براي برون‎رفت از اين‎ مسايل ارايه دادند و آخرين پيشنهاد را هم بنده خدمت ايشان عرض كردم. مقام معظم رهبري فرمودند که پيشنهاد بنده را مي‎پسندد.

 پيشنهاد من اين‎ بود که کميته‎اي مرکب از شوراي نگهبان، وزارت کشور و نمايندگان کانديدا‎هاي معترض به‎صورت متعادل نه اين‎‎که کفه ترازو به نفع يک طرف خاص سنگين باشد تشکيل شود تا حرف‎ها و اعتراض‎ها را بشنوند و در نهايت حکميت کنند. پيشنهاد را که مطرح کردم، رهبري اسم بنده را در جمع بردند و گفتند پيشنهاد فلاني پيشنهاد خوبي است. اما اين‎‎که چرا اين‎ پيشنهاد عملي نشد در جريان نيستم. من فکر مي‎کنم اگر به اين‎ پيشنهاد که مورد تأکيد برخي از مراجع هم بود عمل مي‎شد، تمام اين‎ قضايا خاتمه پيدا مي‎کرد.
 
برخي معتقدند که طرح مسئله تقلب، مدت‎ها پيش در محافل اصلاح‎طلبان برنامه‎ريزي شده بود و تشکيل کميته صيانت از آرا هم در راستاي همين برنامه‎ريزي بوده. چقدر با اين‎ تحليل موافقيد؟

ببينيد؛ تشکيل کميته صيانت از آرا يک عمل ستادي بود که هيچ مشکل قانوني هم نداشت و هر گروهي مي‎تواند در هر انتخاباتي اين‎ کميته را در ستاد خودش تشکيل بدهد.

من نمي‎دانم چرا دولت اين‎ همه نسبت به تشکيل اين‎ کميته در ستاد اصلاح‎طلبان واکنش منفي نشان داد و اعتراض کرد. در حالي‎که در بعضي انتخابات ديگر هم ما چنين کميته‎اي را داشته‎ايم. شما هم اگر کانديدا باشيد مي‎توانيد در ستاد خودتان هر کميته‎اي تشکيل بدهيد، حتي کميته «تسخير کره ماه» را هم مي‎توانيد در ستاد خودتان داشته باشيد! اين‎ موضوع به‎جايي لطمه نمي‎زند.

اعتراض دولت به کميته صيانت از آراي اصلاح‎طلبان آن‎چنان شديد شد که کميته صيانت از آرا را به عکس‎العمل وادار کرد و در نهايت هم نتوانست آن‎گونه که بايسته و شايسته بود شکل بگيرد و فعاليت کند. به نظر من اگر مي‎گذاشتند اين‎ کميته روال طبيعي خودش را طي کند، مي‎توانست يک بازوي کمکي براي شوراي نگهبان و وزارت کشور باشد و وقتي اين‎ کميته در کنار شوراي نگهبان و وزارت کشور اعلام مي‎کرد انتخابات سالم است، راه انتقاد و اعتراض کانديدا‎هاي معترض اصلاح‎طلب هم بسته مي‎شد.

آقاي سيد مرتضي نبوي مديرمسئول روزنامه رسالت اخيرا در مصاحبه‎اي که با ايشان داشتم گفتند که اصلاح‎طلب‎ها پيش از هر انتخاباتي يک بازي «ننه من غريبم» راه مي‎اندازند و با طرح اين مسئله که «اگر انتخابات سالم باشد اصلاح‎طلب‎ها پيروز مي‎شوند» به‎نوعي پيش‎دستي مي‎کنند که اگر شکست خوردند شکستشان قابل توجيه باشد. عموم سياسيون اصول‎گرا معتقدند اصلاح‎طلب‎ها از چند ماه قبل از انتخابات، با شبهه‎افکني در سلامت برگزاري انتخابات در جاده‎اي قدم گذاشتند که اگر نتيجه به نفعشان نبود، بازي را به هم بزنند. به‎عنوان يک فعال سياسي اصلاح‎طلب اظهارنظر آقاي نبوي و اين‎ دسته از اصولگراها را قبول داريد؟

من واقعا از بعضي دوستان انقلابي و با سابقه مثل آقاي نبوي که فرهنگي هم هستند تعجب مي‎کنم كه چنين تعابيري را به کار مي‎برند که با ادبيات فرهنگي و اخلاقي اسلام تضاد دارد. اين‎ کار شايسته‎اي نيست که ما کليت يک جريان را که در بدنه جامعه پايگاه‎‎هاي اجتماعي دارد، با چنين تعابيري متهم کنيم و زير سئوال ببريم. اين‎ يک «غيبت جمعي» است و گناهش به‎مراتب از تهمت و غيبت فردي بيشتر است.

 اما اين‎‎که چرا بعضي از فعالان سياسي اصلاح‎طلب و حتي غير اصلاح‎طلب مسئله تقلب در انتخابات را مطرح کردند، بايد به پيشينه و پيش‎فرض‎‎هاي اين‎ موضوع مراجعه کنيم.

 وقتي که ما مي‎بينيم از دوازده نفر عضو شوراي نگهبان هفت نفر به نفع يک کانديدا در سخنراني‎ها و نوشته‎هايشان موضع‎گيري مي‎کنند، نشان مي‎دهد که اکثريت اين‎ شورا داراي يک موضع خاص است. وقتي مي‎بينيم وزير کشور، معاونين وزير کشور و حتي معاونين رييس جمهور و ساير وزرا به شهر‎هاي مختلف سفر مي‎کنند و ضمن تبليغ براي رييس جمهور، رقباي سياسي را به انواع اتهام‎ها متهم مي‎کنند، اين‎ نشان مي‎دهد که يک عزم هماهنگ براي ماندن در قدرت شکل گرفته است و اين‎ ايجاد شايبه مي‎کند. اين‎ رفتار‎هاي خود اطرافيان دولت بود که سبب ايجاد اين‎ شايبه در ذهن اصلاح‎طلب‎ها و غير اصلاح‎طلب‎ها شد.

البته اين‎‎که اعضاي شوراي نگهبان نسبت به يک کانديدا نظر خاص داشته باشند، دليل و سند براي اين‎‎که به آن‎ها تهمت دست بردن در آراي مردم زده شود نيست.

بله حق با شماست اين‎ دليل نمي‎شود که آن‎ها مرتکب اين‎ عمل شده باشند، اما بر اساس اصول اسلامي، قاضي و داور بايد کاملا بي‎طرف باشد و حتي در نگاه کردنش به شاکي و متشاکي بايد عدالت و مساوات را رعايت کند. شوراي نگهبان قاضي انتخابات و آخرين پناهگاه همه کانديداهاست؛ بنابراين بايد کاملا بي‎طرف باشد. اين‎ جزو بديهيات است.

بله، من هم قبول دارم که دوستان شوراي نگهبان نبايد تمايلات قلبي‎شان را در حمايت از يک کانديداي خاص اظهار مي‎کردند، اما باز هم تأکيد مي‎کنم که اين‎ اشتباه آن‎ها دال بر دستکاري آرا از سوي آنان نمي‎شود و خود حضرت‎عالي هم اين‎ موضوع را‎پذيرفتيد.

قصد دفاع از شخص خاصي را ندارم، اما اين‎ هم که فرموديد معاونان رييس جمهور و وزراي دولت نهم براي آقاي احمدي‎نژاد تبليغ مي‎کرده‎اند، به نظر من کاملا طبيعي است. مگر وزرا و معاونين آقاي خاتمي در دوره دوم کانديداتوري ايشان برايش تبليغ نمي‎کردند؟ مگر وزرا و معاونين آقاي‎هاشمي در دوره دوم نامزدي ايشان در انتخابات رياست جمهوري سال 1372 برايش تبليغ نمي‎کردند؟

بله قبول دارم که اين‎ مسئله در کشور ما امري طبيعي شده، اما کاملا خلاف شرع و قانون است.

در قانون اساسي و ‎انديشه حضرت امام(ره) براي نظام جمهوري اسلامي جايگاه بسيار رفيعي ترسيم شده و از آحاد مردم به‎ويژه نخبگان و سياسيون خواسته شده که در راستاي تحکيم پايه‎‎هاي قدرت و اعتبار نظام قدم بردارند.

با اين‎ وصف، اگر گروهي از سياسيون يک اتهام بزرگ را به نظام وارد کنند که در حد هتک حرمت و حيثيت نظام باشد، اما سند و مدرکي براي اثبات آن نداشته باشند و اين‎ مسئله دستاويزي براي کشور‎هاي مخالف شود و از آن به‎عنوان اهرمي براي بازي با اعتبار نظام استفاده کنند، تکليف چيست؟ نفس «اتهام به نظام» را چگونه مي‎بينيد؟

ببينيد يک وقتي کسي مي‎گويد که نظام جمهوري اسلامي اين‎ کار را کرده، اما يک وقتي کسي مي‎گويد که يک کارمند نظام اين‎ عمل را انجام داده و مثلا يک سيلي توي گوش من زده. بين اين‎ دو مورد تفاوت اساسي وجود دارد. اگر کسي بگويد يک کارمند، يک پليس، يک بسيجي يا يک‎طلبه به من ظلم کرده، اين‎ اتهام به اصل نظام نيست. ما نبايد همه انتقادها و اعتراض‎هايي را که به افراد مي‎شود را به‎سمت نظام برگردانيم.

اين‎ دقيقا مثل اين‎ مي‎ماند که شما به بنده انتقاد يا توهين کنيد و من فرياد بزنم که به خدا و پيغمبر انتقاد و توهين شد! من از اول هم با اين‎ موضوع مخالف بودم و هستم که انتقادها و اعتراض‎ها به افراد يا مسئولين را متوجه نظام بکنيم.

به نظر من اين‎ يک فرافکني است. نظام جمهوري اسلامي به‎مراتب شأنش بالاتر و مقدس‎تر از اين‎ حرف‎هاست که با اشتباه يک‎طلبه، کارمند يا پليس زير سئوال برود. نظام جمهوري اسلامي چکيده انقلاب اسلامي است. اشکال از نظام و قانون اساسي نيست، بلکه اشکال از عملکرد ماست. به‎گفته شاعر: «اسلام به ذات خود ندارد عيبي؛ هر عيب که هست ز مسلماني ماست.»
 
اما رهبر انقلاب، اتهام تقلب را متوجه شخص يا اشخاص ندانستند، بلکه آن را متوجه کليت نظام دانسته و فرمودند که اين‎ اتهام بزرگ سبب هتک حيثيت نظام شد.

روي صحبت مقام رهبري با کساني است که با طرح مسئله تقلب در انتخابات، اين‎ اتهام را به کليت نظام وارد کردند. ما نبايد اين‎ واقعيت را ناديده بگيريم که رسانه‎ها و کشور‎هاي بيگانه از اين‎ موضوع عليه جمهوري اسلامي سوء استفاده کرده و اين‎ اتهام را متوجه کليت نظام دانستند.

رسانه‎ها و شبکه‎‎هاي ماهواره‎اي بيگانه با بزرگ‎نمايي مسايل پس از انتخابات به‎گونه‎اي القا کردند که ماهيت جمهوري اسلامي همين است و سي سال است که در انتخابات تقلب مي‎کند! من کاملا با اين‎ قضيه موافقم که اگر کسي اين‎ اتهام را به کليت نظام زد بايد بازخواست و مجازات شود.

تعدادي از اصلاح‎طلبان در طرح اين‎ اتهام و بزرگ‎نمايي آن کاملا با رسانه‎‎هاي بيگانه هم‎نوا بودند.

مثلا آقاي مهاجراني با حضور در بي‎بي‎سي فارسي رسما به اين‎ مسئله دامن زد. خانم زهرا رهنورد در مصاحبه با بي‎بي‎سي نتيجه انتخابات را غير واقعي خواند و مدعي شد که تقلب صورت گرفته، اين‎‎ها چگونه قابل توجيه است؟

ببينيد؛ اگر مسئله انتخابات به‎خوبي تدبير و مديريت مي‎شد، ميدان دست مخالفان نظام و مخالفان اسلام نمي‎افتاد. اشکال در مديريت قضيه بود.

با خيلي از دو‎آتشه‎‎هاي عضو جنبش سبز گفت‎وگو داشته‎ام. حقيقت اين‎ است که اين‎ افراد عموما به حاکميت ديني اعتقادي ندارند. براي اين‎ افراد، مسئله مهندس موسوي يا آقاي کروبي و خاتمي و احمدي‎نژاد مطرح نيست. اين‎ افراد به نقطه‎اي رسيده‎اند که در تقابل ‎آشکار با دکترين حاکميت ديني قرار گرفته‎اند و از اين‎ منظر، مخالف استمرار نظام جمهوري اسلامي هستند.

از شعار‎هاي آن‎ها هم اين‎ مسئله هويداست. مثلا شعار «نه شرقي، نه غربي، جمهوري ايراني» در روز قدس. به نظر شما با اين‎ افراد و ديدگاه‎هايشان که زير لوا و نام اصلاحات و آقاي موسوي، خاتمي و کروبي ساختارشکني مي‎کنند، چه‎ بايد کرد؟

من قبول دارم که يک موجي راه افتاده که ديگر آقاي موسوي و خاتمي و کروبي بر آن کنترلي ندارند و حتي اگر خود اين‎ آقايان هم توقف کنند اين‎ موج آن‎ها را کنار زده و مسير خودش را پي مي‎گيرد.

البته اين‎ کاملا طبيعي است که در يک جرياني، گروهي هم وارد بشوند که افراطي‎گري کنند. به اعتقاد من بايد اين‎ موج را هدايت و کنترل کرد.

کنترل اين‎ موج با سرکوب و قوه قهريه امکان‎پذير نيست. هرچه ما بيشتر فشار بياوريم، اين‎ شکاف عميق‎تر مي‎شود و راه برگشت دشوارتر خواهد شد. اگر ما در مواجهه با اين‎ موج، عقل و تدبير را جايگزين زور، احساس و تهديد کنيم بهتر مي‎توانيم تدبير کنيم. آقايان خاتمي، موسوي و کروبي از آن‎‎جا که شخصيت‎‎هاي تأثيرگذاري در جريان اصلاحات هستند، مي‎توانند با تدبير و عقلانيت، موج سبز را هدايت کنند.

جريان اصولگرايي بايد از اين‎ سه شخصيت بخواهد که موج سبز را کنترل کنند و اين‎ موج را رها نکنند. اگر آقايان موسوي و خاتمي و کروبي، موج سبز را رها کنند، نه تنها خودشان به حاشيه مي‎روند، بلکه اين‎ موج به‎صورت افسارگسيخته عمل خواهد کرد و مشکلات بيشتري را ايجاد مي‎کند.

افرادي که در درون موج سبز، شعارهايي مثل «جمهوري ايراني» سر مي‎دهند، اين‎‎ها جزو جريان‎‎هاي انحرافي هستند.

ما در جريان انقلاب اسلامي هم از اين‎ گروه‎ها داشته‎ايم که وقتي مردم شعار مي‎دادند «استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي»، آن‎ها شعار‎هاي انحرافي ديگري سر مي‎دادند. به‎طور طبيعي، اين‎ گروه‎ها که هميشه در اقليت هم هستند به حاشيه رانده مي‎شوند و موج جمعيت مردمي و مسلمان آن‎ها را کنار مي‎زند. از طرف ديگر، عقلاي اصولگرا هم بايد وارد صحنه بشوند و از تندروي‎‎هاي برخي اصولگرايان جلوگيري کنند. جريان دولتي هم که نه اصول‎گراست نه اصلاح‎طلب بايد به اصل وحدت ملي تن بدهد و از حاشيه‎سازي پرهيز کند.

شما سابقه و تجربه کانديدا شدن در انتخابات مختلفي را داريد. هيچ‎وقت تا حالا اتفاق افتاده که در انتخاباتي نامزد باشيد و پيش از آن که رأي‎گيري تمام شده و آرا شمارش بشود اعلام کنيد که پيروز انتخابات هستيد؟!

نه، هيچ‎وقت تا پيش از اعلام نتايج، نگفته‎ام که پيروزم. اما گاهي شواهد و ميزان استقبال مردم گواهي مي‎داده که من پيروزم.

اما با اين‎‎که شواهد هم دال بر پيروزي شما بود باز هم تا اعلام رسمي نتايج، خودتان را برنده اعلام نکرديد.

نه، تا زماني‎ که نتيجه رسمي اعلام نشده، خودم را برنده ندانسته‎ام.

با اين‎ حال، به نظر شما چرا در شرايطي که عرف انتخابات و معيار‎هاي قانوني انتخابات در سراسر دنيا به‎گونه‎اي است که تا نتيجه رسمي اعلام نشود، هيچ کانديدايي حق ندارد خودش را پيروز اعلام کند، آقاي موسوي پيش از اعلام رسمي نتايج و حتي پيش از شروع شمارش آرا خودش را برنده قطعي انتخابات اعلام کرد؟!

ببينيد؛ من کاري به اشخاص ندارم. انتخابات به‎طور کلي يک چارچوب و قواعدي دارد که لازم‎الاجراست. اما کانديداها مي‎توانند پيش‎بيني کنند که مثلا پيروز مي‎شوند يا شکست مي‎خورند.

البته بعد از اتمام رأي‎گيري بايد تمام کانديداها دم فرو مي‎بستند تا آرا شمارش شود و نتيجه قطعي اعلام بشود. اما متأسفانه پيش از برگزاري انتخابات، پيشگويي‎هايي انجام شد که به‎نظر من کار درستي نبود.

منبع: هفته نامه پنجره
ارسال به دوستان
نظرسنجی
طنز «مهران مدیری» را بیشتر دوست دارید یا طنز «رضا عطاران» را؟