محمد رضايي پژوهشگر حوزه غرب آسيا در روزنامه اعتماد نوشت: نشست «ابتكار همكاري منطقهاي با افغانستان» يا به عبارتي ديگر، گروه تماس منطقهاي براي تعامل با حكومت طالبان، اواسط بهمن ماه در كابل برگزار شد. اين ابتكار توسط جمهوري اسلامي ايران به عنوان رقيب ابتكارهاي سازمان ملل متحد و در حقيقت امريكا و متحدان آن ارايه و پيگيري شد تا بلكه كليد افغانستان در دستان ايران، چين، روسيه و پاكستان باقي بماند و از اين مسير، مانع بازگشت امريكا به صحنه افغانستان شوند.
بر اين اساس و باتوجه به برگزاري نشست دوم سازمان ملل درخصوص افغانستان در اواخر بهمن ماه در دوحه ميتوان به اين سوال كليدي پاسخ داد كه آيا چهار كشور مذكور به هدفهاي خود از نشست كابل دست يافتهاند؟ كمترين دستاورد يك نشست چندجانبه، صدور يك بيانيه پاياني يا در پايينترين سطح، تعيين تاريخ و ميزبان جديد براي نشست بعدي است.
عدم دستيابي به اين دو هدف تشريفاتي، بيانگر ناكامي نشست كابل حتي در سطح حفظ ظاهر است.
در سطح محتوايي هم باتوجه به موارد زير به نظر ميرسد كشورهاي فوق به هدفهاي خود از نشست كابل دست نيافتهاند:
1- اين نشست در ابتدا قرار بود تنها با حضور ايران، روسيه، چين و پاكستان برگزار شود تا اين كشورها درخصوص شيوه تعامل با حكومت موقت افغانستان گفتوگو نمايند، اما طالبان با يك فرصتطلبي حرفهاي، با دعوت از كشورهاي ديگر براي حضور در نشست كابل، اين پيام را به اين چهار كشور ارسال كرد كه روابط اين گروه فراتر از چند كشور محدود است و اين طالبان است كه تشخيص ميدهد به عنوان يك حكومت مستقل با چه كساني ارتباط داشته باشد.
2- عدم حضور نماينده ويژه پاكستان در امور افغانستان در نشست كابل، هر چند با بهانه بيماري وي توجيه شد، اما از سويي بيانگر شامه قوي اسلامآباد است كه حاضر نشد اعتبارش را فداي يك نشست بيفايده كند و از سوي ديگر، اين ظن را به وجود آورد كه پاكستان مانند گذشته در حال تغيير مسير در صحنه افغانستان است و ميخواهد از اين آب گلآلود ماهي خودش را صيد كند.
در اين راستا، روزنامه اكسپرس تريبيون، از رسانههاي نزديك به ارتش پاكستان، پس از برگزاري نشست كابل مدعي شد چهار كشور فوقالاشاره، در حاشيه نشست كابل و به پيشنهاد پاكستان نسبت به اقدامات ناكافي طالبان براي مهار گروههاي تروريستي فعال در افغانستان اعتراض و نگراني شديد خود در اين خصوص را به حكومت كنوني آن كشور منتقل كردهاند. در صورت صحت اين ادعا، يعني جمهوري اسلامي ايران نتوانسته حتي محوريت خود در بين چهار كشور را آنهم در موضوع مهم مبارزه با تروريسم حفظ كند.
3-نگاهي دقيقتر به ساير كشورهاي حاضر در نشست كابل نيز بيانگر تيزهوشي طالبان است. اين گروه با دعوت از هند به عنوان رقيب ديرينه پاكستان و تركيه به عنوان رقيب سنتي ايران در صحنه افغانستان، نشان داد كه استاد ماهري در بازي «رقابت بنداز و منافعت را به صورت حداكثري تامين كن» است.
شايان ذكر است طالبان در پاييز امسال از سفر ملابرادر، معاون اقتصادي خود به تهران نيز براي حل مشكلاتش با اسلامآباد استفاده كرد. اينبار هم به نظر ميرسد هدف اصلي طالبان از برگزاري نشست كابل، جمعآوري امتيازهاي كافي براي برنده بيرون آمدن از بازي اصلي در دوحه و كسب شناسايي و مشروعيت بينالمللي بوده است.
4- بعد از برگزاري نشست كابل، علامتهاي جديدي ازسوي امريكا براي شناسايي حكومت طالبان ارسال شد. سخنگوي طالبان مانند هميشه با استقبال از اين علامتدهي واشنگتن، اعلام كرد: «تصميم بازگشايي سفارت امريكا در افغانستان به سود شهروندان هر دو كشور است.» اين معاشقه رسانهاي بين طالبان و امريكا نيز نشان ميدهد گروه مذكور توانسته به هدف اصلي خود از نشست كابل دست يابد.
5- مروري بر محتواي سخنان نماينده رييسجمهور در امور افغانستان در نشست كابل و مقايسه آن با سخنان سرپرست وزارت امور خارجه افغانستان نيز نشانگر اختلافات حائز اهميت ميان طرفين است. كاظمي قمي در نشست كابل با لحني تشويقگونه تلاش ميكند طالبان را مجاب به تامين منافع جمهوري اسلامي ايران كند، آنجا كه ميگويد: «همسايگي دريچه خروج از بحرانهاي سخت، گذرگاه عبور از خاطرات جانكاه نيم قرن رنج و محنت مردم افغانستان و پنجرهاي براي حضور اين كشور در صحنه جهاني است.» اين سخن را ميتوان نوعي هشدار به طالبان مبني بر بازگشت آن خاطرات تلخ در صورت عدم توجه به منافع همسايگان و پذيرش ضمني بازگشت جامعه بينالمللي ازجمله امريكا، به صحنه افغانستان دانست.
6- در مقابل، سرپرست وزارت امور خارجه افغانستان در سخنان خود در نشست كابل، حضور طالبان در قدرت را فرصتي براي كشورهاي همسايه توصيف ميكند و از آنها ميخواهد واقعيتهاي افغانستان را در نشست دوحه بازگو و براي ترغيب جامعه بينالمللي جهت همكاري با حكومت طالبان تلاش كنند. اين سخنان بار ديگر نشان ميدهد هدف اصلي طالبان از نشست كابل، استفاده از آن براي تنظيم روابط خود با جهان است، نه شنيدن نظرات و نگرانيهاي همسايگان افغانستان.
7- اين تحليل زماني به واقعيت نزديكتر ميشود كه سرپرست وزارت امور خارجه افغانستان در پاسخ به درخواست مكرر همسايگان افغانستان براي تشكيل حكومت فراگير، در نشست كابل ميگويد: «ميخواهم به شما يك پيام واضح بدهم. طالبان به مدل حكومتداري همسايگان افغانستان احترام ميگذارد و توقع دارد آنها هم به مدل حكومتداري ما احترام بگذارند.» اين سخنان به صورت كاملا شفاف نشان ميدهد كه طالبان حاضر به شنيدن ايدههاي همسايگان نيست، حتي اگر ايشان تلاش نمايند ابتكارهايشان را از سر خيرخواهي بيان كنند.
8- در ساير بندهاي سخنراني نماينده ويژه رييسجمهور در امور افغانستان نيز تضاد با نظرات طالبان به وضوح قابل مشاهده است. كاظمي قمي در سخنان خود در نشست كابل، هدف از اين ابتكار عمل را اينگونه توضيح ميدهد: گفتوگو درباره مواد مخدر؛ قاچاق انسان؛ افراطگرايي؛ تامين حقوق برابر براي مردم افغانستان و مديريت مسائل زيست محيطي.
9- در مقابل، طالبان اصرار دارد با كشت مواد مخدر به صورت قاطعانهاي مبارزه كرده؛ افزايش حضور مهاجرين افغانستاني نه تنها مشكل كشورهاي همسايه است، بلكه اين كشورها بايد در قبال رفتارشان با اتباع افغانستاني پاسخگو باشند؛ طالبان با تمام گروههاي تروريستي به ويژه داعش مبارزه و آنها را ريشهكن كرده است و حكومت كنوني طالبان، يك حكومت فراگير و مردمي است كه همه اقوام و مذاهب فرصتهاي برابر در آن دارند.
10- در اين ميان، موضوع مسائل زيست محيطي، و در حقيقت، حقابه كشورمان از رودخانههاي مشترك با افغانستان به يك طنز تلخ تبديل شده، زيرا در كنار تنزل اين موضوع مهم به يك مفهوم كلي و ناملموس به نام «مديريت مسائل زيست محيطي»، يكي از مشاوران نماينده ويژه رييسجمهور در امور افغانستان كه اتفاقا در نشست كابل نيز حضور داشته، با ارسال پيامي در شبكههاي اجتماعي، برخلاف مستندات سازمانهاي مربوطه ازجمله وزارت نيرو، شهادت ميدهد كه كوههاي افغانستان خالي از برف هستند و بهانه كافي را دراختيار طالبان قرار ميدهد تا عدم همكاري در «مديريت مسائل زيست محيطي» را توجيه كند. اگر اين يك گل به خودي بزرگ نيست، پس چيست؟
در جمعبندي ميتوان گفت چهار كشور پيشنهاددهنده نشست كابل، نه تنها به هدفهايشان دست نيافتند، بلكه زمينه براي مذاكره طالبان از موضع قدرت با جامعه بينالملل در دوحه را فراهم آوردند.