درک منظومه شمسی به عنوان منظومهای خورشیدمرکز چیزی است که ما امروز آن را بدیهی میدانیم، اما علم نجوم مدتزمانی حدود ۱۵۰۰ سال آن را به اشتباه درک کرده بود و مهمترین مروج این اشتباه مردی به نام کلودیوس بطلمیوس بود.
به گزارش فرادید، حوالی سال ۱۵۰، این محقق رومی-اسکندریهای، خلاصهای از ریاضیات باستانی نوشت که بعدها به المجسطی معروف شد. این دستاورد خیرهکننده، مبنای ریاضیاتی یک منظومۀ «زمینمحور» شد همه دانشمندان بعدی را در مسیر اشتباه قرار داد.
سردرآوردن از اشتباهات این کتاب به اندازهی سقوط امپراتوری بیزانس به طول انجامید و نهایتا به دست یک لهستانی ریزبین به نام نیکلاس کوپرنیک انجام شد.
سفر در تاریخ، ریاضیات و فیزیک پیچیده است، اما ارزشش را دارد، پس آمادهی خواندن داستان یکی از قدیمیترین و بزرگترین اشتباهات علم باشید.
نخست، یک واقعیت روشن را در نظر بگیرید: ماه دور زمین میچرخد. چرخههای ماه در طول یک ماه را که بنگرید میتوانید بگویید توسط خورشید روشن شده است و ظاهر آن با گردش در اطراف جهان ما تغییر میکند.
این موضوع میتواند یکی از دلایل اعتقاد بشریت به نظریه زمینمرکزی باشد. اگر روشن است که ماه به دور زمین میچرخد، پس منطقی است که تصور کنیم همه چیزهای دیگر نیز به دور زمین میچرخند. چرا جهان باید به گونهی دیگری جز این باشد؟ افزون بر این، اگر خورشید و ماه مسیر مشابهی را اطراف سیاره ما طی نکنند، خورشیدگرفتگی چگونه عمل میکند؟
بیشتر مردم در دوران باستان اطمینان داشتند خورشید به دور زمین میچرخد؛ اعتقادی که کاملا هم منطقی به نظر میرسید. کلودیوس بطلمیوس نخستین کسی بود که برای توضیح چگونگی کارکرد این نظم و ترتیب، رساله فیزیکی پیچیدهای ارائه کرد.
او با در اختیار داشتن کتابخانه بزرگ اسکندریه، دانش گردآوریشده از یونان، مصر، بابل و روم را در رسالهای پر از جداول عددی، مجموعه دادهها و تفاسیر خود خلاصه کرد. او این رساله را «ترتیب ریاضی» نامید. نام Almagest (المجسطی) از یک ترجمه عربی گرفته شده که آن را «بزرگترین گردآوری» مینامد.
بطلمیوس با استفاده از سوابق نجومی، برای نشان دادن چگونگی چرخش خورشید، سایر سیارات و ماه به دور زمین، طرحی ابداع کرد. این طرح شامل فلک تدویر میشد که دایرههای پیچیده درون دایرهها هستند.
نسخهای از نمودار قرن پانزدهمی، منسوب به رگیومنتانوس، برای ترسیم حرکت ماه با استفاده از یک رشته متصل به مرکز نمودار
با این حال، ماه ما کاملاً با مدل او مطابقت نداشت. بطلمیوس پیشنهاد کرد مسیر مداری آن باید نسبت به سایر اجرام آسمانی کج شود، اما مشکلات همچنان باقی ماندند. ریاضیات او نشان میدهد اندازه ماه در طول یک ماه به شکل چشمگیری تغییر میکند. با این حال، سیستم پیچیده و عجیب بطلمیوس به مدت ۱۵ قرن به عنوان کتاب درسی برای کیهانشناسی باقی ماند چون به نظر میرسید موثر است یا حداقل به قدر کافی موثر است.
بطلمیوس به زبان یونانی مینوشت، اما قرنها پس از انتشار این رساله، المجسطی به عربی ترجمه شد. برخی از دانشمندان مسلمان، آشکارا نسبت به نتیجهگیریهای بطلمیوس تردید داشتند، اما هیچکس در عمل برهانهای پیچیده ریاضی او را به چالش نکشید و بیشتر مردم دنیای غرب و مسیحیت با این باور آسوده بودند که ما انسانها مرکز جهان هستیم.
حدود اواسط قرن دوازدهم، محققی که در دربار اسلامی تولِدو در اسپانیا کار میکرد، نخستین ترجمه عربی به لاتین المجسطی را انجام داد. نام او جرارد کرمونا بود، یکی از مهمترین مترجمان متون باستانی در جهان. طبق مقالهای که سال ۲۰۲۳ در مجله تاریخ نجوم منتشر شد، احتمال دارد جرارد سعی کرده باشد برخی از ریاضیات بطلمیوس را اصلاح کرده باشد. به نظر میرسد او با انجام این کار حداقل برای چند قرن دیگر به تداوم خطای بزرگ دوران باستان کمک کرده است: اینکه خورشید به دور زمین میچرخد.
نویسنده مقاله، استفان زیمه از دانشگاه هومبولت در برلین، برخی از متونی را که جرارد برای ترجمههایش از آنها استفاده کرده بود بررسی کرد و دریافت برخی اعداد با نسخههای لاتین، یونانی و عربی مطابقت ندارند. اصلاحات هم جزئی و هم عمده بودند و با مقادیر انحرافی که موقعیت ستارگان و سیارات در آسمان را توصیف میکنند تا زمان طلوع که برای تهیه طالعبینی دقیق حیاتی هستند، متغیر بودند.
اصلاحات جرارد ممکن است پذیرش اعداد غیرمعمول، منفرجه و گاهاً نامتناسب بطلمیوس را برای خوانندگان آسانتر کرده باشد. شاید پذیرش نظریه زمینمرکزی را هم آسانتر کرده باشد.
ترجمه جرارد در دوره قرون وسطی در اروپا چرخید و چندین بار کپی شد. سپس قسطنطنیه سقوط کرد و پایان کیهانشناسی پیچیده زمینمحور بطلمیوس آغاز شد.
تصویری از بطلمیوس و رگیومونتانوس از صفحه اول نسخه قرن پانزدهمی مظهر آلماجست
پس از اشغال قسطنطنیه توسط ارتش مسلمانان در ماه مه ۱۴۵۳، جهان یونانیزبان از بقایای امپراتوری بیزانس تخلیه شد. محققان پناهنده، متون و ترجمه آثارشان را همراه خود بردند. سال ۱۴۶۰، یکی از این افراد، کاردینالی به نام باسیلیوس بساریون، وارد وین شد که نسخهای از کتاب بطلمیوس به زبان یونانی اصلی را به همراه داشت.
در وین، بساریون محققی به نام رگیومنتانوس را ملاقات کرد که ترجمه لاتین تازهای از آثار اصلی بطلمیوس کرده بود که برای تدریس به کار برده شود. این نخستین نسخهای بود که با دستگاه چاپ تولید شد. مانند بسیاری از کتابهای درسی دانشآموزان، این نسخه جدید شامل راهنمای خواننده با تفاسیر مترجمان میشد. میان نقدهایی که رگیومنتانوس در راهنما آورده است، میتوان به «بطلمیوس در مورد ماه اشتباه میکرد» اشاره کرد.
سال ۱۴۹۱، یک دانشجوی دانشگاه به نام نیکلاس کوپرنیک نسخهای از این کتاب را خواند و در مورد برخی توضیحات مفصل بطلمیوس دچار تردید شد. احتمالاً اتفاق بعدش را میتوانید حدس بزنید.
کوپرنیک خورشید گرفتگیها را اندازهگیری کرد و برای توسعه جهانبینی جدید و دقیق خود بر مشاهدات ماه تکیه کرد: ماه به دور زمین میچرخد، بله، اما زمین به دور خورشید میچرخد و همه سیارات دیگر نیز همینطور.
ما اکنون بدون نیاز به فلک تدویر میدانیم ماه، خورشید را در طول خسوفهای کامل، به دلیل یک تطابق کیهانی حیرتانگیز مسدود میکند. به لطف یک تطابق ریاضیاتی، اگرچه خورشید بسیار بزرگتر از ماه است، اما چون بسیار دورتر از آن است به نظر هماندازه ماه میرسد و به همین خاطر وقتی این دو جسم بالای سر ما در یک مسیر قرار میگیرند، خورشید به طور کامل در پشت ماه پنهان میشود.