هر چه به ۱۱ اسفند نزدیکتر میشدیم؛ حواشی مختلف نسبت به آن بیشتر شد؛ از رد و تائید صلاحیتها گرفته تا دادن لیست های متعدد؛ و تا به امروز، جدل بر سر ریاست مجلس.
در خصوص این موضوعات جماران با مسعود پزشکیان نماینده فعلی تبریز و منتخب مجلس آینده به گفت و گو نشست.
مشروج این گفت و گو در پی می آید:
انتخابات مجلس دوازدهم را با وجود حواشی بسیاری که داشت، پشت سر گذاشتیم؛ اما نکته حائز اهمیت آرای باطله بود، حال تحلیل شما در این باره چیست؟
بارها گفتم؛ مشکل اصلی این بوده که عدهای با وجود سلایق، عقاید و قومیتهای مختلف باید میآمدند، از سویی عدهای به خاطر جّوی که وجود داشت، احتمال می دادند تائید صلاحیت نشوند و به این خاطر نیامدند؛ تعدادی نیز آمدند، اما تائید صلاحیت نشدند.
طبیعتا وقتی از یک جناح، دسته و یک طرز تفکر هرکسی را که میخواهند به صحنه بیایند، اجازه دهیم؛ و به طرف مقابل اجازه ندهیم که حضور پیدا کنند، بلکه این اجازه به رده سوم و چهارم آنها داده میشود، طبیعتا مشارکت کاهش مییابد. یک عده دلشان میخواهد در انتخابات شرکت کنند، اما فردی را ندارند که به آن رأی بدهند و آنهایی که حضور دارند را هم نمیخواهند و طبیعتا رأی باطله میدهند. اما آن فرد دلش با انقلاب و کشور است و در چهارچوب باورهایش، مملکت، انقلاب و سیستم را قبول دارد، ولی با این روند کاری کرده اند که او رأی باطله بدهند.
یک تعدادی هم به اجبار آمدند و رأی دادند، علیرغم اینکه دل آنها هم نمیخواست ولی چارهای نداشتند و باید انتخاب میکردند.
من بارها گفتهام، در جلسهای که رئیسی ریاست محترم جمهور دعوت کرده بودند، به ایشان عرض کردم؛ اگر من جای شما بودم قبل از اینکه هیئتهای اجرایی شروع به قلع و قمع کنند جلسه را میگذاشتم. دوم، خودم میرفتم از یک دسته افراد شاخص، سرشناس، مورد اعتماد مردم خواهش میکردم که خودشان بیایند ثبت نام کنند؛ از آن طرف با شورای نگهبان صحبت میکردم که اجازه دهند که برای افراد پروندهسازی نکنند که اینها بدون مشکل بتوانند حضور داشته باشند. مقام معظم رهبری نیز از ابتدای سال میگفتند که کاری کنید مردم پشت صندوقهای رأی بیایند.
این نتیجه به تصور من باعث میشد که مردم به خاطر آنها به پای صندوقهای رأی آمده و رأی میدادند و از طرفی حتی اگر 10-20 نفر از کسانی که آنها را نمیخواهند به مجلس میآمدند؛ حتی اگر اتفاق خاصی نمیافتاد، ولی مشارکت افزایش پیدا میکرد. اما اینها نه تنها این کار را نکردند، حتی آنهایی که آمده بودند را رد صلاحیت کردند. در دور اول نیز هیئتهای اجرایی صلاحیت ما را ندادند، به تصور آنها ما صلاحیت نداشتیم! چرا باید مقام معظم رهبری در این امر دخالت کند و از اینها سوال کند که چرا این کارها را میکنید؟! و امروز بعد از انتخابهایی که در تهران صورت گرفت شروع کردند علیه همدیگر به بیادبی، بد اخلاقی کردن که به نظر من کاری درستی نیست و در نتیجه رهبری بگوید که هنوز نرسیده دعوا راه نندازید! کشور به وحدت، انسجام، منطق و علم نیاز دارد و ما اگر میخواهیم که مملکت درست شود؛ ابتدا باید همه را بازی دهیم و دوم، به آنهایی که عالم و کارشناس هستند و زحمت کشیدهاند احترام بگذاریم و در آخر، به هرکسی اجازه ندهیم که علیه آنهایی که در این مملکت زحمت کشیدند، پرونده سازی و هو کنند.
نظر شما در مورد رأی ندادن سید محمد خاتمی چه بود؟
من نمیدانم؛ بالاخره تحلیلی است که آقای خاتمی ریاست محترم جمهور قبلی ما داشتند و به نظر من ایشان خیلی آدم شریفی هستند. به هر حال بنده اعتقاد داشتم که باید بیایند، اما آنها را حذف کردند، در عین حال مقام معظم رهبری مداخله کرد، چرا که با آمدن امثال ما یک عده افراد میآیند و اگر ما نمیآمدیم قطعا نمیآمدند. اینها اگر میخواستند که مشارکت افزایش پیدا کند باید افرادی مانند ما را و البته خیلی از افرادی هستند که در این انقلاب ممکن است، اعتقاد و باور ما را نداشته باشند ولی مال این مملکت هستند، را اجازه حضور می دادند. چرا که یک عده هم طرفدار آنها هستند؛ چرا نباید اینها کرسی در مجلس داشته باشند؟ اگر قانونی مصوب شد که خلاف شرع است شورای نگهبان آن طرف ایستاده و میگوید که آن چیزی که شما مصوب کردید خلاف شرع است.
ولی اجازه بدهند که صدای همه مردم در مجلس شنیده، دغدغهها و دردهای آنها گفته شود. ولی نهایتا یک تصمیم میگیرند که عقل جمعی این صدا را قبول دارد ولی اجازه دهند که آن صدا شنیده شود، ما اجازه نمیدهیم که تنها صدای یک گروهی از مردم شنیده شود فقط یک دسته میخواهند که صدای خودشان شنیده شود بعد خیال میکنند که مردم همانهایی هستند که اینها از آن میگویند، وقتی مردم از یک دسته و جناحی حرف میزنند تنها یک قسمتی از کل هستند. یک قسمتی از مردم اصلا آنها را قبول ندارند، یک قسمتی اصلا من را قبول ندارند، قرار نیست که اگر من را قبول نداشته باشند بگویم مردم نیستند و این کاملا غیر منطقی است.
به بعد از انتخابات بپردازیم و در کمال ناباوری شاهد بودیم محمد باقر قالیباف چهارم میشود! تحلیل شما در این باره چیست؟
وقتی بداخلاقیها در سیستم رشد میکند، تهمت و انگ زدن را شاهد هستیم، در این مملکت که سهل است در کل دنیا آدم بیعیب پیدا نمیکنید. «باد خزان در چمن دهر مرنج/ فکر معقول بفرما گل بی خار کجاست؟»
اگر به دنبال آدم بینقص میگردند پیدا نمیکنند، اصلا وجود ندارد. ما باید مجموع این ناتوانیها و توانمندیها را کنار هم قرار دهیم، از توانمندی همه افراد استفاده کنیم، سعی کنیم آن نقصها و ناتوانیها را نادیده بگیریم تا به جایی برسیم. وگرنه بگردیم از افراد نواقص پیدا کنیم و حذف کنیم، اصلا کسی در این مملکت نمیماند. یک ضربالمثل انگلیسی بود که میگفت، «ما آدمی را پیدا کردیم که عیب نداشت و ۴۰۰ سال بود که هیچ عیبی مرتکب نشده بود و آن هم یک مجسمه بود.» مگر میشود که آدم کار کند و عیبی نداشته باشد. فردی که در حال حرکت است حتما یک مشکل پیدا میکند.
زمانی قصد دارم این خلافها را انجام دهم یک وقت هم نه، آدم اشتباه میکند، براساس اشتباه که آدمها را حذف نمیکنند! یک آقایی میآید و حداد عادل را زیر سوال میبرد! حداد عادل قطعا عیب دارد، اما در این مملکت برای خود یک شخصیتی است. اول آمدند خاتمی و موسوی و... را زدند، از آنها گذشتند و امروز خودیها را میزنند! حال دیگر کسی نمیماند. آقای ثابتی و افرادی که آمدند، چه پشتوانه و فعالیت علمی، کارکردی در این کشور دارند؟! اگر بخواهند کار کنند، عیب پیدا خواهند کرد و وقتی که عیب پیدا کنند برای آنها هم پروندهسازی خواهد شد. مدیریت کردن و اداره کردن سیستم با اداره کردن مملکت متفاوت است، با این روند علی میماند و حوضش و هیچکس نمیماند.
پیشبینی شما از این دو قطبی پیش آمده چیست، دو قطبی که امروز در جامعه به وضوح دیده میشود؟
خیلی خوب است، به نظر من این روند دارد ذات قضیه را نشان میدهد. چون اینها ادعا میکردند که گذشتهها بد و فاسد هستند و ما این کار و آن کار را میکنیم. به قولی «چون محک تجربه آید به میان/ خود سیهروی شود هر که در او غش باشد» اینها ادعا میکردند ۸۰ درصد مشکل مربوط به مدیریت است و فقط ۲۰ درصد برای تحریمها است؟! خب چرا آن را درست نمیکنند. الان که تورم چندین برابر شده، دلار ۲۰ هزار تومانی به ۶۰/۷۰ هزار تومان میرسد و بدتر هم خواهد شد. گوشت ۱۰۰ هزار تومانی ۷۰۰ هزار تومان و مرغ ۲۵ هزار تومانی ۱۲۰ هزار تومان رسیده است، حال چرا آن را درست نمیکنند؟ حرف و تهمت زدن و ادعا کردن ساده است، اینکه بتوانی در عمل راه را بروی و اجرا کردن آن به سادگی نیست. مگر نمیگفتند که ۱ میلیون مسکن می سازیم، ۴ سال تمام شد. اگر ۸ سال دیگر هم تمام شود باز هم در سال یک میلیون نمیشود.
اگر در ۸ سال ۱ میلیون مسکن بسازند من اسم خود را عوض میکنم! بین تئوری و حرف فاصلهای نیست! وقتی حرف میزنی با اینکه بله من اله میکنم و بله میکنم و من اصلا هواپیما درست میکنم که چنان برود هوا که فلان بشود، اصلا من را بگذارند هواپیما سهل است من دوچرخه هم نمیتوانم درست کنم، ولی ادعا میکنم که هواپیما میسازم!
یکی ادعا میکند که با یک میلیون تومان اشتغال درست میکند، بعد یک عده هم گول این آدم را میخورند و میگویند که این فرد چقدر توانایی دارد که با یک میلیون میخواهد یک خانه درست کند. مسخره نیست؟ و او را باور میکنند. یکی مار را میکشد و یکی هم مار را مینویسد، میگویند آره این راست گفته است.
در این میان جدلها بر سر ریاست مجلس را چطور تلقی میکنید؟
نظر خاصی ندارم ولی تصور نمیکنم که این آقایانی که با تندروی و این حرفها میآیند بتوانند کرسی در مجلس داشته باشند. در عوام شاید بتوانند کارهایی را پیش ببرند که آنها تصور کنند، راست میگویند، ولی حرف خوب زدن که هزینه ندارد. میخواهید تا دلتان بخواهد ما حرف خوب بزنیم، ۴۵ سال ما به مردم حرفهای خوب خوب میزنیم، روز به روز وضعیت زندگی مردم را بدتر و بدتر میکنیم، حرف که میزنیم خیلی خوب است، ولی وقتی که میآییم عمل کنیم نتیجه آن این است که در جامعه همه مشکل پیدا کردند و همه نسبت به ما مسألهدار شدهاند. اینها هم اینطوری است؛ فکر نمیکنم بالاخره وقتی محک تجربه آید اینها معلوم خواهد شد که اینها اصلا قانونگذاری هم نخواهند توانست انجام دهند.
قانونگذاری خودش یک مهارت میخواهد یک علم و پشتوانه و تجربه میخواهد، آدمی که هیچکدام از اینها را ندارد، اصلا فردا به دست گرفت چگونه میخواهد قانونگذاری کند؟ با چه تجربه و پشتوانهای؟ کجا از این کارها کردهاند که اینجا میتوانند این کارها را بکنند؟
اینکه گفته می شود در برخی شهرها، رأی خرید و فروش شده تا چه اندازه صحیح است؟
وقتی سیستم ما سیستم ناکارآمدی است از این کارها تا دل شما بخواهد وجود دارد. نشان میدادند طرف لیست کدهای ملی را وارد کرده و به اسم آنها پشت سر هم رای میدهد. طرف میگوید که اصلا من رای ندادم اما به او گفتند که تو رای دادی و فلان جا هم رای دادهای! حالا بیا و ثابت کن آقا من رای ندادهام.
اگر بخواهیم به موضوهات روز بپردازیم، چند روز پیش در قم شاهد عکسبرداری فردی روحانی از یک خانم بودیم. آیا اینگونه تنش ها را به صلاح میدانید؟
اگر فردی بدون اجازه دیگری از رفتار و گفتار او عکس و فیلم بگیرد، کاملا خلاف شرع عمل میکند؛ حالا بقیهاش بماند.
این اجازه را وزیر کشور داد
وزیر کشور مگر شرع است؟ مگر هرچه که اینها گفتند شرع و قانون است؟ وزیر کشور که زمین و زمان را با دوربین چک میکند. با چک کردن نمیشود رفتار را عوض کرد. یکی از آن کارها نظارت است، ولی اخلاق و رفتار انسانها را با تغییر ذهنیت میشود درست کرد. شما با دستور نمیتوانید به بچه، خواهر و برادر خودتان بگویید این برادر و بچه آدم است ولی من نمیتوانم به بچه خود به زور امر کنم که این کار را نکن و این کار را بکن، قبول نمیکند. چکار کنم اگر قبول نکرد؟ او را بزنم؟ بیرون کنم؟ جریمه کنم؟ میشود؟
آنچه که در خانواده خود نمیتوانیم انجام دهیم در جامعه انجام میدهیم و آنها قبول نمیکنند؛ در نتیجه بدتر میشود. اگر اینها با ما عناد کردند، چه کنیم؟ بزنیم؟ زندان کنیم؟ اخراج کنیم؟ جریمه کنیم؟ روز به روز اینها را نسبت به خودمان و باورهایمان متنفرتر میکنیم.
اتفاقا برخی نگاهها این موضوع به اسلام چسباندند
میگویم روز به روز این رفتار باعث میشود که مردم نسبت به باورهای ما موضع گرفته و تنفر پیدا کنند. میخواهند چکار کنند؟ اگر اعتقاد ما خوب است در رفتار نشان دهیم که خوب هستیم، نگاه، عملکرد ما خوب است. در این صورت مردم وقتی بیایند پیش ما راضی برمیگردند.
راهکار شما در این خصوص چیست که وضعیت سال گذشته تکرار نشود؟
راهکار خیلی ساده است. حضرت علی میگوید که کُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ، مردم را به غیر زبان، ادعُ إِلى سَبیلِ رَبِّکَ بِالحِکمَةِ وَالمَوعِظَةِ الحَسَنَةِ وَ جادِلهُم بِالَّتی هِیَ أَحسَنُ، مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً، هر که خواست جلو بگوید که دنبال من راه بیفتید، فَلْیَبْدَأْ بِتَعْلِیمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِیمِ غَیْرِهِ، اگر قرار است من به شما بگویم که نباید این کار با بکنید اول باید خودم را اصلاح کنم، وَ لْیَکُنْ تَأْدِیبُهُ بِسِیرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِیبِهِ بِلِسَانِهِ، باید قبل از اینکه با زبان به شما بگویم با رفتارم به شما درستی و خوبی و خوش اخلاقی و ادب و نزاکت را به شما نشان دهم که در رفتار چگونه است، وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِمْ، اینکه خودت را تعلیم بدهی و با رفتارت مردم را دعوت کنی بهتر از این است که زبانا به مردم بگویید.
این آقایان به جای اینکه فحش داده و بد و بیراه بگویند اول اخلاق خود را درست کنند که من بگویم عجب آدمهای خوش اخلاق و مهربانی هستند. بعد وقتی نگاه کنی ببینی عجب آدمهای توانمند، خلاق، گره بازکنی هستند. من وقتی ببینم که این چه آدمی است بخواهم یا نخواهم عاشق او میشوم و به طرف او میروم و اصلا لازم نیست که او کاری کند. ما عاشق آن رفتار میشویم و دنبال راه می افتیم ولی وقتی دارد بد و بیراه میگوید و حرفهای مفت میزند از این فرد متنفر میشویم.
مثل آقای بانکی پور که از جریمه سه میلیونی صحبت کرده است
در نتیجه مردم نسبت به بانکی پور و تفکر او مسألهدار میشوند. ممکن است که حرف او راست باشد، ولی نوع گفتن و راهحل او غیر ممکن و شدنی نیست. ۴۵ سال از این کارها میکنیم، اما چرا به نتیجه نرسیده است؟ بچهای که دست ما بوده در مهد کودک، مدرسه، دبیرستان بودند و البته روحانیت و این آقایان نیز آنجا بودهاند و حاصل آن همین است. آن موقع که میتوانستیم آن را اصلاح کنیم، نکردیم حالا میخواهیم آن را درست کنیم؟ به همین خیال باشند.