ایرنا:محسن مخملباف حَمّالة الحطبِ سينماهاي هر جايي غرب

دبير انجمن نويسندگان و شاعران سراسر کشور در اعتراض به نامه محسن مخلباف در هتاکي به مقدسات نظام جوابيه ايي را با عنوان "عروسي بدان" نوشته است.
   
به گزارش ايرنا، ناصر عزيز خاني دبير انحمن نويسندگان و شاعران سراسر کشور در اعتراض به نامه محسن مخبلباف و هتک خرمت به مقدسات ايران اسلامي نوشت: نامه‌ات را با انشاي بسيار بد و با صداي خودت که بدتر از نوشته‌ات بود از حلقوم آمريکاي وحشي شنيدم.

فکر مي‌کردم به قول خودت مبارزي چون تو که با شاه جنگيده است و دم از شناخت يزيد و خولي و شمر و ... مي‌زند بايد فحش نامه‌اي عليه آمريکا در محکوميت کشتار شيعيان يمن مي‌نوشت و از حنجرة مظلومان فلسطين و غزه براي جهانيان مي‌خواند اما نامه‌ات را عليه ايران اسلامي شنيدم.
من تو را مي‌شناسم تو را قبل از توبه نصوح و باغ بلور و عروسي خوبان و دستفروش و سفرقندهار و ... تو را حتي قبل از اينکه خودت، خودت را به عنوان تخم عرق معرفي کرده باشي من تو را خوب مي‌شناسم تو حتي تخم عرق نيستي زيرا در اين طايفه از قديم گفته‌اند مستي و راستي تو با آبروي مستان و راستان بازي نکن.

نامه ات را خواندم و شنيدم. همسرم با شنيدن صداي تو و نامه‌ات گريست. مي‌خواستم جوابي ننويسم اما به پاس عاشورا و گريه همسرم و خيلي گريه هاي ديگر چند کلمه از من بشنو.
کارآگاه شده‌اي دنبال قاتل منتظري مي‌گردي؟ پليس مخفي غربي؟ يک جاني دالر بساز؟ کوجکي فراهم کن؟ آريون سايدي فيلم کن؟ از تو بر مي‌آيد؟ تو خودت هم مي‌تواني لي مي‌ جرز شوي و از بلندترين ساختمان غرب بپري در قم و قاتلش را پيدا کني مي‌تواني در اين پرواز سگي به نام جو هم به همراه داشته باشي تو پر ازحقه‌هاي سينمايي هستي جايزه‌هاي بي‌ريشة‌غرب به فحشاي تو به مبارک باد يزيديان مي‌رسد. چرا نتواني؟ از شاه مي‌گويي و مبارزه با آن دمت گرم و سرت خوش‌باد.
لاف در غريبي تيز در بازار مسگرهاست. تيغت تيز باد! هر که نداند فکر مي‌کند زندانها کشيده‌اي، گلوله ها خورده‌اي و نداند که شاه چه حال هاي به تو داده است و نداند که آبروي انقلابي‌ات را از کجا آورده‌اي، ايران اسلامي هنوز آنقدر بي‌حافظه نشده‌است که زنداني کشيده‌هاي ستم شاهي را نشناسد. غيب گو شده‌اي اين تحفه را از کدام هند آورده‌اي پيش بيني مي‌کني چراغ قوه به دست دانشجو مي‌دهي؟

تخم عرق و شيشه بازي! تو چه زود بزرگ شدي و چه زودتر کوچک و عاشوراي امسال چقدر ناچيز و بي همه چيز و ... چيزهاي ديگر! آيا اين آخرين رنگ توست يا هنوز هم رنگ هاي ديگري در حقهّ‌ات هست؟ هست يا نيست، براي من آخرين رنگ بود که بالاتر از سياهي لباس‌هاي عزاداران عاشوراي حسيني رنگي نيست رنگي که تو آن را به بازي خواستي بگيري!

مي‌داني که عرق خوران درست ماه محرم تعطيل بودند. دم شما گرم عاشوراي امسال شرابخواري در کاخ يزيد و پيمانه به پيمانه ابن زياد زدن و اين بدمستي ها ... نه! تو تخم عرق نيستي تو بي تخمه و ترکه‌اي.

اين را عاشوراي امسال خودت جار زدي تو با همه مبارزه کرده‌اي غير از خودت و اين در طول تاريخ ويژگي همة هنربندان بي تخم و ترکه بوده است آنها که با همه و در هر زمان مبارزه مي‌کنند الّا با نفس خود اصلاً جهان را همين جماعت به هم ريخته است.

شايد تو از آن عجين کرده‌هايي هستي که هرجا هرکس با هرکس درگير است تو هم آنجايي به زبان ساده‌تر هرکجا آش است مخملباف فراش است.

حرف آخر اينکه از خودت ناراضي هستي حرف درستي است ما هم از تو ناراضي بوديم و امروز آن طرف ناراضي بودن تو را نمي‌بينيم که راضي باشيم يا راضي نباشيم.

جل و پلاست را جمع کن، خجالت بکش، آمريکا کشوري نيست که تو آن را نشناسي با توسل به راديوهاي بيگانه به هيچ جا نمي‌رسي که نرسيده‌اي... و تو ... تو حتي لياقت فحش را هم نداري.