تنها شکلی از حیات در زمین که تقریباً همهی ما با قتلعامش موافق هستیم، پشه است. حتی انسانهای حساسی که حشرات را خیلی آرام به سمت پنجره یا در هدایت میکنند تا آنها را بدون اعمال خشونت از محل خارج کنند، در صورت مواجهه با پشهها و گزیدگی پوستشان، ممکن است به شدت عصبانی شوند و به اعمال خشونت روی آورند.
به گزارش زومیت، ما حتی گاهی با خشم به پشهها ضربه میزنیم و شترق! هورا! از عذاب مزاحمت راحت میشویم. دستکم، شاید اگر این آفت ناپاک وجود نداشت، همهی ما خارش پوستی کمتری را تجربه میکردیم و کمی شادتر میبودیم، اینطور نیست؟ این امر بهطور ویژه دربارهی بیشتر ساکنان (انسان و غیرانسان) زمین صدق میکند.
برای بسیاری از مردم در سراسر جهان، مسئلهی حضور پشهها بسیار وخیمتر از مزاحمت صرف است. پشهها اغلب حامل انگلها و ویروسهای وحشتناکی هستند. بیماریهایی از جمله مالاریا، تب دنگی، تب زرد، ویروس زیکا، چیکونگونیا و انواع مختلف التهاب مغز یا انسفالیت، همه از طریق پشهها به انسان منتقل میشوند.
با این حال، از آنجایی که حضور تمامی جنبههای زیستی و تمامی اشکال حیات در کرهی زمین هدف خاصی را دنبال میکند، سؤال پیش میآید که اگر همهی این موجودات کوچک و وحشتناک را از روی زمین محو کنیم، چه اتفاقی میافتد؟
پشهها حدود ۲۰۰ میلیون سال پیش تکامل یافتند و در زمین پخش شدند. پشهها نیز مانند زنبورها گردهافشان هستند. خون در واقع دومین منبع غذایی آنهاست و تغذیه از خون، فقط برای مادهها در زمان تخمگذاری ضروری است. برخی حیوانات مانند خفاشها، پرندگان و قورباغهها، از پشهها تغذیه میکنند. اما این حیوانات نیز برای تغذیه تنها به پشهها متکی نیستند.
بنابراین، آیا نسلکشی یکباره و ناگهانی همهی پشهها در سراسر جهان، فاجعهای از پیامدهای زیستمحیطی وحشتناک را به دنبال خواهد داشت؟ در حقیقت، پیامدها آنقدر هم وحشتناک نخواهند بود.
با توجه به اینکه ۳۵۰۰ گونه پشه در جهان وجود دارد و بر اساس تخمینها، امروزه حدود ۱۱۰ تریلیون عدد از آنها در زمین زندگی میکنند، نسلکشی پشهها ممکن است خیلی هم آسان نباشد. اما قبل از فکرکردن به اینکه «آیا میتوانیم این کار را انجام دهیم؟» باید بگوییم: «آیا اصلاً نیازی به انجام این کار است؟»
گذشته از خرطوم مکندهی پشهها که در پوست ما فرو میرود و بزاقشان که باعث ایجاد حساسیت، تحریک و خارش پوست میشود، دلیل دیگری برای کشتن همهی پشههای دنیا وجود دارد؟ پاسخ مثبت است. پشهها در سراسر جهان، ناقل و حامل عوامل ابتلا به ۱۷ درصد از بیماریهای مهلک و کشنده هستند.
حضور پشهها، سالانه بیشاز ۷۰۰ هزار مورد مرگومیر را به دنبال دارد. پشهبندهای محافظ در برخی نقاط جهان بسیار رایج و حیاتی هستند. از سال ۲۰۰۴ تاکنون، سازمانهای بسیاری برای پایاندادن به مالاریا، حدود دو میلیارد پشهبند به آفریقا فرستادهاند و بدین صورت، موارد ابتلا به مالاریا حدود ۶۸ درصد کاهش یافته است.
مالاریا، فقط یکی از بیماریهایی است که از طریق پشههای آلوده به انسان منتقل میشوند. تب دنگی، یکی دیگر از عفونتهای ویروسی است که پشهها حامل آن هستند. هر سال حدود ۳۹۰ میلیون مورد ابتلا به تب دنگی گزارش داده میشود.
این بیماری در بدترین حالت میتواند باعث سردردهای شدید، درد مفاصل و شکم، استفراغ و علائم دیگر شود. تب زرد نیز دلیل ابتلا به بیماری یرقان یا زردی است و ویروس مرگبار نیل غربی، باعث التهاب مغز یا انسفالیت میشود.
در همین حال، ویروس زیکا نیز دلیل ایجاد نقصهای مادرزادی مانند میکروسفالی (اختلال رشد عصبی که باعث کوچکشدن سر و مغز بیمار میشود) در برخی مبتلایان است. لیست بیماریهایی که توسط پشهها به انسان منتقل میشوند، باز هم ادامه دارد.
اساساً، پشهها در بسیاری از نقاط جهان به عنوان خطرناکترین آفتها شناخته میشوند. پشهها ناقل بسیاری از بیماریهای تهدیدکنندهی حیات هستند، چرا همهی آنها را از روی زمین محو نکنیم؟
اگر واقعاً قصد داشته باشیم که پشهها را از بین ببریم، باید در ابتدا چرخهی زندگی آنها را درک و سپس، محدود کنیم. چرخهی زندگی پشهها از چهار روز تا یک ماه طول میکشد، اما این زمان برای تولیدمثل کافی است. هر پشهی ماده، در هر بار تخمگذاری تا ۲۵۰ تخم میگذارد.
تخمها در عرض ۲۴ تا ۴۸ ساعت به لارو و لاروها نیز به شفیرههایی تبدیل میشوند که پرواز میکنند، تولیدمثل میکنند و این چرخه باز هم تکرار میشود. همه چیز به وجود زیستگاه مناسب بستگی دارد: آب راکد و رطوبت حاصل از آن در سطوح کثیفی مانند ناودانها، سینیهای چکهگیر در کولرها، لاستیکهای آویزان در حیاط، کندههای پوسیدهی درختها و غیره.
به عبارت دیگر، پشهها در دو وضعیت مختلف زندگی میکنند: محدود به آب و محدود به هوا. انواع موجود در هوا، همان بزرگسالان گونهای هستند که همهی ما میشناسیم و از آنها متنفریم، یا حداقل از پشههای ماده متنفریم. مادهها در مکانهایی تخمگذاری میکنند که مواد مغذی برای بچههایشان فراهم باشد، اما همچنان برای تخمگذاری به تغذیهی مکمل خون نیاز دارند.
هر نوعی از خون، حتی خون خزندگان نیز برای پشهها مناسب است، اما ما انسانها موجوداتی مطمئن، بزرگ، آسیبپذیر و نسبتاً کند هستیم و بدون اینکه خز زیادی داشته باشیم، به راحتی در دسترس پشهها قرار داریم.
پشهها مقاومترین حشرات نیستند و به راحتی میمیرند، اما همانطور که میدانیم، کشتن آنها نیز آسان نیست. آنها روی پوست ما فرود میآیند، خرطوم مکنده را تزریق میکنند و بزاق آنها بر اثر مکیدن خون به درون پوست ما فرو میرود. در نتیجه، دشمنانی سریع و لایق انتقام هستند.
چندین راه برای کاهش تعداد پشههای محل زندگی وجود دارد، مانند تمیز نگهداشتن خانه و وسایل، خشککردن و خالیکردن آبهای راکد، استفاده از آفتکشها، دورریختن زبالههای قدیمی، قرارندادن زبالههای باز در فضای بیرون از خانه و بسیاری از موارد دیگری که به عقل سلیم میرسد.
این اقدامات را میتوان در مقیاس محلهای یا شهری نیز انجام داد، مانند تمیز نگهداشتن سطلهای زبالهها در خیابانها. با این حال، هیچکدام از این اقدامات پشهها را از بین نمیبرند، فقط تعداد مکانهای خاصی را که مناسب تولیدمثل هستند، کاهش میدهند.
اما در مقیاس جهانی چطور؟ یکی از روشهای امیدوارکننده برای انقراض پشهها، رهاسازی پشههای نر اصلاحشده ژنتیکی و عقیم در محیطزیست است. رهاسازی نرهای عقیم در محیط به معنای تلاش ناموفق برای تولیدمثل و در نتیجه، کاهش جمعیت پشهها است.
بهنقل از دانشگاه کیل، اقدام در راستای ناباروری پشهها باعث میشود که نرها تحرک کمتری داشته باشند و طول عمر آنها نیز کاهش یابد. این اقدام قبلاً در مناطق آسیبپذیر به مالاریا انجام شده است و توسط مردم محلی، به عنوان پیروزی بزرگی در نظر گرفته میشود.
افزونبر روشهای نابودسازی پیشرفته، ما در محیطهای خاص به شکارچیهای طبیعی نیز دسترسی داریم. به عنوان مثال، خفاش گرسنه میتواند در یک ساعت ۱۲۰۰ پشه را بخورد.
البته، به شرطی که همهی ما با زندگی در جوار خفاشها مشکلی نداشته باشیم و خفاشها نیز غذاهای دیگر را به پشهها ترجیح ندهند و پشهها نیز رفتار هوشمندانهی فرار از دست خفاشها و صدها راه کنترلناپذیر دیگر را در پیش نگیرند، ممکن است بتوانیم تغییر خاصی ایجاد کنیم. برای کشتن پشهها با استفاده از شکارچیهای طبیعت، باید تمامی این موارد را در نظر داشته باشیم.
در نهایت، به بزرگترین پرسش مطرحشده میرسیم: اگر بتوانیم تمام پشههای زمین را از هستی ساقط کنیم، آنها را از نقشهی تکاملی خارج کرده و به دست فراموشی بسپاریم؛ آیا باید این کار را انجام دهیم؟ اگر واقعاً بخواهیم رفتاری اخلاقی را در قبال انواع اشکال حیات اتخاذ کنیم و حتی برای ناخوشایندترین موجودات نیز حق زندگی قائل شویم، مهم است که به خاطر داشته باشیم اساساً در مورد موضوعی صحبت میکنیم که زیستشناسان از آن به عنوان «حذف کامل حیات گونه» یاد میکنند. به عبارت دیگر، اگر پشهها پستاندارانی بامزه و دوستداشتنی بودند، همچنان این بحثها را داشتیم؟
پشهها تهدیدکنندهی زندگی هستند و راهحل واضح است: همهی پشهها را بکشید. در غیر این صورت، تعداد آنها را کاهش دهید. برای مثال، زمانی که پشههای نر عقیم در محیطزیست جزایر آسیبپذیر کیمن رها شدند، جمعیت پشهها تا ۹۶ درصد کاهش یافت.
به هر حال، تعداد گونههایی که حضور آنها از نظر زیستمحیطی حیاتی است و ازبینرفتن آنها به پیامدهای زیستمحیطی جبرانناپذیر میانجامد، بسیار اندک است. همانطور که اولیویا جادسون زیستشناس میگوید، «ازبینرفتن یک گونه، ما را با زمینی بایر و بیحاصل تنها نخواهد گذاشت.»
از سوی دیگر، ما تمام بحثهای موجود دربارهی شبکههای غذایی، ارتباط گونهها با یکدیگر، پیامدهای پیشبینینشده و برنامهریزینشده در صورت دستکاری طبیعت و غیره را پیشرو داریم. اما محققان میگویند این موضوع دارای اهمیت چندان بالایی نیست.
وقتی نوبت به ریشهکنی پشهها میرسد، نباید نگران بیومهای کلانسطح باشیم، بلکه باید به میکروبیومها بپردازیم. میکروبیومها، زیستبوم و محل همزیستی و تعامل میان لاروی پشه و موجودات تکسلولی در مکانهای تولیدمثل پشهها هستند. همچنان این امکان وجود دارد که پشهها، نقشی را ایفا کنند که ما از آن بیاطلاع هستیم.
بنابراین، بر اساس تمام موارد ذکرشده، آیا میتوانیم دنیایی بدون پشه را تصور کنیم؟ برای افرادی که در مناطق آسیبپذیر نسبتبه بیماریهای ناشی از پشه، مانند تب دنگی یا تب زرد زندگی میکنند، زندگی بدون پشهها بسیار شادتر و سالمتر خواهد بود.
تولید پشهبند نیز متوقف خواهد شد. برای دیگر افراد، استعمال پماد و لوسیون کالامین روی پوستهای سوراخشده از نیش پشه کاهش مییابد. در مجموع، به نظر میرسد که کیفیت زندگی انسانها افزایش مییابد و زمین بدون پشه قطعاً جای بهتر خواهد بود.
یا دستکم، اینگونه به نظر میرسد. با وجود موارد بیشمار دیگری که ما از آنها بیاطلاع هستیم، این امر به طور کلی برای هر زیستبومی صدق میکند. به طور معمول، حضور دیگر اشکال حیات، مانند شکارچیهای بزرگ، بیشتر از موجوداتی مانند کرمخاکی فروتن و پشه به چشم میآید.
با وجود چنین استدلالهایی، در حال حاضر هیچ نشانهای وجود ندارد که ثابت کند وجود پشهها در زمین واقعاً حیاتی است. پشهها نیز مانند زنبورها گردهافشانی میکنند، اما نه به اندازهی آنها. پشهها غذای موجودات خاصی هستند، اما تنها منبع غذا نیستند. آنها با میکروبیومها تعامل دارند، اما روشهای تعامل نیز کاملاً شناختهشده نیستند.