۲ پیام حمید نوری پس از بازگشت به ایران

حمید نوری، شهروند ایرانی که پس از ۱۶۸۰ روز از زندان سوئد آزاد شد، در بدو ورود به ایران از از خانواده خود، مردم ایران و دست‌اندرکاران این امر تشکر کرد.

به گزارش ایسنا، حمید نوری شهروند ایرانی روز شنبه بعد از پنج سال حبس در زندان‌های سوئد با وساطت عمان و در جریان تبادل زندانیان بین ایران و سوئد به کشور بازگشت و در فرودگاه مهرآباد مورد استقبال خانواده خود و تعدادی از مقامات وزارت خارجه و قوت قضائیه قرار گرفت.

حمید نوری در فرودگاه مهرآباد و پس از بازگشت به ایران از خانواده، مردم ایران و دست اندرکاران تشکر کرد و گفت: پرونده بسیار سخت و پیچیده و مهم و حساس و پراضطراب و پردلهره‌ای بود و زحمات فرانوانی کشیده شد و با دعاهایی که خانواده‌ام و مردم عزیز و دوستانم و همکاران کردند، یقین دارم که دعاها موثر بوده و خدا کمک کرد.

او گفت: پیام اول من تشکر است. خدا از شما قبول کند و اگر کاری کردید، به خاطر خدا انجام دادید و خدا از شما قبول کند. 

حمید نوری در ادامه گفت: یک پیام کوتاه هم برای تروریست‌ها، منافقین و در رأس آن‌ها اسرائیل کودک‌کش دارم که به این پرونده خیلی دلخوش کرده بود.

او در ادامه با اشاره به آوارگی منافقین در کشورهای دیگر از جمله آلبانی گفت: من حمید نوری و در آستانه عید قربان، عید غدیر و روز عرفه در تهران هستم. شما دل‌خوش کرده بودید، اما شما کجا هستید و من کجا هستم؟! شما می‌گفتید که خداوند هم نمی‌تواند حمید نوری را آزاد کرد ولی دیدید که خداوند من را در روز عرفه آزاد کرد.

نوری با بیان این‌که «بار دیگر از تمام افرادی که برای آزادی من زحمت کشیدند، تشکر و قدردانی می‌کنم» در بخشی از صحبت‌های خود در مورد شهید رئیسی نیز گفت: آقای رئیسی خیلی زحمت کشیدند، پیگیر پرونده بودند و من به ایشان علاقه و وابستگی شدیدی داشتم. 

او در ادامه گفت: من در سلول انفرادی بسیار تلاش کردم که در انتخابات ریاست‌جمهوری گذشته شرکت کنم و به حاج آقا رئیسی رای بدهم، حتی سفارت در این زمینه با من همکاری می‌کرد و من به آن‌ها گفتم اگر صندوق رای نیاورید تا من رای بدهم دیگر با شما ملاقات نمی‌کنم. من در انتخابات شرکت کردم و به آقای رئیسی رای دادم.

نوری در پایان گفت: ان‌شاءالله که لیاقت داشته باشیم ادامه‌دهنده راه شهدا از جمله شهیدان رئیسی و سلیمانی باشیم.

سقوط شیاطین سرخ در قلعه ویلاپارک؛ استون‌ویلا مچ منچستریونایتد را خواباند

تماشاخانه

یلدا و قصه‌ی یکی شدن ما..! (فیلم)

آن روزها کنار هم بودن، خودش یک آیین بود / در ارتباط رودررو، چشم‌ها راست و دروغ را لو می‌دهند؛ چیزی که ابزارها از ما پنهان می‌کنند / ما قرار بود از ابزارها استفاده کنیم، اما حالا خودمان را در اختیارشان قراردادیم (فیلم)

فیلم های دیگر