مسعود سالاری در یادداشتی نوشت: از دکتر پزشکیان انتظار نداشته باشیم که نقش یک سردار در مقابل لشکر دشمن را بازی کند. او یک کنشگر مرزی است که هم پایی در حاکمیت دارد و هم جایی در مردم. او میتواند یک میانجی عالی باشد؛ نه لزوما منجی!
او هم معترض و منتقد بسیاری از کارگزاران نظام بوده و هست و هم همسوی اعتراضات بحق مردم نسبت به سوء عملکردهای مدیران؛ تا پلی باشد بین آرزوها و امکانات ما.
این جمله و توصیه بسیار جدی و عقلانی است از سوی دلسوزان و بسیاری از عقلا که این روزها به کرار گفته و نوشته شده است: «بگذارید دکتر پزشکیان خودش باشد».
پزشکیان خودش باشد یعنی همان رویکرد همیشگی که در سبقه سیاسی آن وجود دارد؛ همان رویکرد تعامل و گفتوگو با هر دو سوی حاکمیت و مردم.
نخبهگرایی که درعینحال، منتقد و تغییرخواه هم هست. حقوق ملت را به رسمیت میشناسد و همیشه #برای_ایران در جبهه، در مجلس و در دانشگاه بوده و اکنون آماده است #برای_ایران در راس قوه مجریه باشد؛ با همان صداقت عمل و سلامت نفس و ذهن و شخصیت.
در هر گروه مجازی که سر میزنیم، به دهها توصیه به دکتر پزشکیان برمیخوریم که این را بگوئید و اینگونه بگوئید یا آن را نگوئید و یا آنگونه نگوئید. در سادهترین برداشت یعنی اینکه دکتر پزشکیان باید دهها نقش بازی کند و دهها شخصیت از خود نشان دهد.
خود توصیهکنندگان هم میبینند که در همان گروه مجازی بسیاری نظر متفاوت با آنها دارند؛ تا چه برسد در کلیت جامعه.
هر دوست عزیز دلسوزی اگر تشخیص میدهد که باید حرفی در جهت متقاعد کردن منتقدان و رقیبان و اقناع افکارعمومی زده شود، خود زحمت بکشند فعال باشند و رویکرد کلی برآمده از سابقه سیاسی ایشان و همچنین قابلتعریف با ویژگیهای شخصیتی و رویکرد سیاسی و بهبودخواهی آقای پزشکیان را در سطح عموم توضیح دهند.
و اگر رویکرد درست است و سبقه سیاسی عقلمندی، تخصصگرایی و مردمی بودن قابلقبول است، همه این فرمایشها و انتظارها در حد ممکن نه لزوما مطلوب در همین فاکتورها نهفته است. تبیین و توضیح این موارد در گرو هنر فعالان و کنشگران بهبودخواه است.
متقاعد کردن قهرکنندگان با صندوق رای و درعینحال معترض، و کشاندن آنها پای صندوقهای رای وظیفه کنشگران سیاسی و فعالان اجتماعی است؛ نه حرفهای طوفانی تقابلگرایانه آقای پزشکیان.
حرفهای طوفانی تقابلی و وعدههای شعاری از سوی آقای پزشکیان، ممکن است موج بیافریند و دوقطبی کاذبی بسازد، هرچند که عادت مالوف جامعه هم این است؛ اما به همان میزان، انتظارات را کاذب و زودخواه و از مدار تدریجی و معقول خارج میکند و حکم سرکنگبین را پیدا خواهد کرد که صفرا افزاید.
نقش سلبریتیها و نخبگان سیاسی اجتماعی فرهنگی را در بسیج مردمی به پای صندوق رای به دوش او نیاندازیم. اگر موجی باید؛ خود نقش این موجآفرینی را با منطق توضیح و تبیین برعهده بگیریم.
قرار نیست آقای دکتر پزشکیان دکتر اقتصاد باشد، برای ما طرح درمان بیماریهای عدیده مزمن اقتصادی را بدهد. برای این کار همین کافی است که میداند باید از دکتر متخصص این امر یاری بجوید.
نخواهید ایشان سیاست خارجی را جلوی دوربین جراحی کند. همین رویکرد کافی است که ایشان از متخصص امرش استفاده کند تا دست پر ایران در مناقشه منطقه گای به امتیازات نقد دیپلماتیک در عرصه سیاست خارجی تبدیل شود.
نخواهید آزادیهای اجتماعی و حق پوشش و بیان را با تقابل پیگیری کند؛ نه با اقناع و اجماع.
از او نخواهید در نقش یک متخصص امر آموزشوپرورش و فرهنگ ظاهر شود و برای اقناع افکارعمومی حرف تخصصی بزند. او برای قانع کردن افکارعمومی باید در عمل از متخصص آموزش استفاده کند.که بنا را هم بر این گذاشته است.
نخواهید و برای مردم انتظار ایجاد نکنید که ایشان در تلویزیون یا مناظره بیاید موضع تقابل بگیرد تا اینکه هیجان ایجاد شود. بگذارید برود به سمت افزایش ظرفیت نهاد حکمرانی و پیوند آن با سرمایه اجتماعی.
بگذارید او پرچمدار «وفاق و تمهید دولت ملی» باشد. بگذارید او برای وصل باشد نه فصل. شما برای مردم تبیین کنید که این امر در ظرفیت شخصیت سیاسی و اندیشگی ایشان است؛ ولی در سایه افزایش مشارکت قابل تحقق خواهد بود.
منبع: راهبرد