عصر ایران/ یادداشت وارده: در فیلم صمیمانۀ تبلیغی دکتر پزشکیان (مستانه شو) -با این که میدانم این جور مستندها برای تأثیرگذاری بر احساسات و عواطف مخاطب است - اما به شدت تحت تأثیر آن بخشی قرار گرفتم که دختر دکتر میگوید: پدر در مأموریت سفر به آمریکا در نامهای برای او نوشته بود: عزیزتر از جانم! من در این دنیا غیر تو که را دارم؟!
جمعه هشتم تیر 1403 مسعود پزشکیان خواهد دید در این دنیا غیر خدا و دختر و دو پسر و مشاورانی که به او پیوستند و خشم و رشک دیگران را برانگیختند فوج فوج مردمانی را دارد که به پاس صداقت در سیاست و یک عمر طبابتِ بیمنّت پای صندوقهای رأی نام او را خواهند نوشت. حتی اگر دیگران همچنان بر سر قهر باشند و مشارکت کم مانع انتخاب او شود باز هم پزشکیان پاسخ خود را دریافت خواهد کرد.
از خدا پنهان نیست، از شما چه پنهان. وقتی آن دختر میخواند عزیزتراز جانم! من غیر تو که را دارم؟ من گریستم.
لابد میگویید احساساتی شدهای! چون هر پدری همین حس را به دختر خود از راه دور ابراز میکند به ویژه وقتی مادر از دنیا رفته و یادگار اوست. اما اگر قرار بر تأثیرپذیری احساسی بود چرا تحت تاثیر دیگران قرار نگرفتم؟ نه که قرار نگرفتم که حتی گاه از این حجم از دروغ و ریا برای به دست آوردن متاع دنیوی دچار حال تهوع هم میشوم و این یک را نه. چرا؟ لابد او «آن»ی دارد و آن «آن» همانا کیمیای کمیاب صداقت است.
آری! من به صداقت رأی میدهم. من به پرسش سالها پیش پزشکیان در آن نامه پاسخ میدهم.این رأی نه به چیزی یا به کسی که رأی به یک معناست؛ صداقت و مگر جز این است که گمشدهٔ دنیای ما معناست؟
ارزشمند و شایسته به نکته ی اشاره شده ورود و خروج داشته اند.
همچنین ،
با نوع نگرش و نگاه و ادبیات و بیان ایشان در نوشته ی بالا همراه هستم.
تندرست و موفق باشند.
انشاءالله.