نمیگوییم اینهایی که چنین وعده دادند دروغ میگویند، ولی خب اگر ذرهای از صداقت هم در آنچه میگویند و در ادعاهایشان وجود داشته باشد، آنوقت حتما باید گشت و پیدا کرد که چرا در این ۴۵ سال چنین نشده و چه کسی یا کسانی مانع رساندن چنین انبوه نعمتهایی به مردم شدهاند. ولی اگر دروغ گفته باشند، آن هم دروغهایی اینقدر بزرگ، داستان وجه دیگری پیدا میکند. آنوقت یعنی اینها، که همه از صاحبمنصبان کشورند، آیا میتوانند در آن جایگاهی که قرار دارند ادامه خدمت دهند؟
روزنامه شرق نوشت: در دو سه دوره گذشته در انتخابات ریاستجمهوری، با پدیدهای روبهرو شدیم که حالا گویا قرار است تبدیل به ویژگی انتخابات ریاستجمهوری در ایران شود. حضور کاندیداهایی که از همان لحظه اعلام اسامی تأیید صلاحیت شده، بر همه روشن است که بعضی از آنها، نه به قصد کسب رأی از مردم که با مقصود دیگری وارد کارزار انتخاباتی شدهاند.
اما اینکه این فقط مردم عادی هستند که چنین تصویری را متوجه میشوند یا مسئولان برگزاری هم از چنین ماجرایی باخبرند یا خیر، معلوم نیست، ولی هرچه هست، دیگر انگار قرار است که انتخابات، چند کاندیدای اصلی داشته باشد و چند کاندیدایی که از همان روز اول با نام «کاندیدای پوششی» شناخته میشوند. چند نفری که گویی پیداست قرار شده بیایند و حرفهایی بزنند و به یکی دو نفر دیگر کمک کنند و به یکی دو نفر دیگر حمله کنند و ادعاهایی بکنند و وعدهایی بدهند که دیگر عیان شده که هیچکدام وجهی از واقعیت ندارد.
چند نفری که گویا قرار است پای ثابت چنین حضوری باشند و قبلا هم بودهاند و انگار همانها، بعد از این هم هستند. پوششیهایی که احتمالا حق دارند هر نوع حرفی بزنند، حرفهای غیر واقعی هم بگویند، وعدههایی عجیب هم بدهند و کلا هرچه دلشان خواست بگویند، تا آنجا که اعلام کنند گوشت میدهیم، طلا میدهیم یا حتی رو به کاندیدای دیگر کنند و بگویند «من نمیگذارم تو رئیسجمهور شوی».
اما همین تنها هم نبود. کار وعدهدادن چنان بالا گرفت که حتی غیرپوششیها هم شروع کردند به بذل و بخششهایی که معلوم نبود از کدام جیب، این دارایی را بیرون خواهند آورد و به ملت خواهند بخشید؟ یکی جتاسکی میداد، یکی زمین میداد، یکی پول میداد، یکی استخر میداد و اگر یکی پیدا میشد و میپرسید اگر این همه چیز را میشود به ملت داد، پس چرا در این ۴۵ سال اینها را به مردم ندادهاند و چه کسی مانع شده است؟ اما انگار نه انگار.
نمیگوییم اینهایی که چنین وعده دادند دروغ میگویند، ولی خب اگر ذرهای از صداقت هم در آنچه میگویند و در ادعاهایشان وجود داشته باشد، آنوقت حتما باید گشت و پیدا کرد که چرا در این ۴۵ سال چنین نشده و چه کسی یا کسانی مانع رساندن چنین انبوه نعمتهایی به مردم شدهاند. ولی اگر دروغ گفته باشند، آن هم دروغهایی اینقدر بزرگ، داستان وجه دیگری پیدا میکند. آنوقت یعنی اینها، که همه از صاحبمنصبان کشورند، آیا میتوانند در آن جایگاهی که قرار دارند ادامه خدمت دهند؟