۰۳ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۳ دی ۱۴۰۳ - ۰۷:۳۴
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۹۷۹۲۸۷
تاریخ انتشار: ۲۰:۵۵ - ۱۳-۰۴-۱۴۰۳
کد ۹۷۹۲۸۷
انتشار: ۲۰:۵۵ - ۱۳-۰۴-۱۴۰۳

شریعتمداری: وقتی در دولت سایه بودند چوب لای چرخ دولت رئیسی گذاشتند /پرونده چای دبش چه شد؟ /پزشکیان با اجماع‌سازی، جلوی بی عقلی‌ها را می‌گیرد

شریعتمداری: وقتی در دولت سایه بودند چوب لای چرخ دولت رئیسی گذاشتند /پرونده چای دبش چه شد؟ /پزشکیان با اجماع‌سازی، جلوی بی عقلی‌ها را می‌گیرد
به‌نظر می‌آید در این ماجرای مربوط به وضعیت کنونی انتخابات باید برگردیم به دوره‌ای که انتخابات آغاز شد و از مدتی پیش، رهبر معظم انقلاب بعد از جریان شهادت آیت الله رئیسی در جریان سقوط هلی‌کوپتر، نکاتی بسیار مهم با همه جامعه خصوصا با افرادی که مورد تایید شورای نگهبان برای شرکت در عرصه انتخابات قرار گرفته بودند مطرح کردند.
محمد شریعتمداری گفت: آقای پزشکیان که همه بچه هایش باحجاب‌اند. ایشان به صراحت و به روشنی گفتند به بی‌حجابی مخالفم ولی با رفتار علیه بی حجابی به این سبک صد برابر مخالف‌ام. چون این‌ها نه تنها حجاب نمی‌آفرینند بلکه نهی منکری است که منکر را افزایش می‌دهد. خلاف اسلام و حرف رهبری است.
 
به گزارش خبرآنلاین، محمد شریعتمداری وزیر اسبق کار، معتقد است در سیاست هم لباس شخصی را داریم؛ خارج از دولت هستند ولی مقتدرتر از دولت می‌توانند برنامه‌های دولت را به هم بزنند.
 
شریعتمداری در گفت‌وگوی اختصاصی با خبرآنلاین، یکی از مصادیق این موضوع را ماجرای برهم زدن احیای برجام برای رفع تحریم‌ها در دولت اول ابراهیم رئیسی می‌داند.
 
او که رئیس ستاد صداهای خاموش مسعود پزشکیان است، گروه‌های مرجع که در زمره صداهای خاموش قرار دارند را یک به یک برمی‌شمرد؛ از بازنشستگان و کارگران و اساتید و پزشکان و پرستاران، تا محیط زیست و خاک ایران؛ به اعتقاد او همه اینها صداهایی خاموش‌اند که باید فریاد آنها رسید.
 
شریعتمداری در این گفت‌وگوی تفصیلی، به موضوع صداهای خاموش جامعه، می‌پردازد و البته نکاتی هم درباره کاسبان تحریم دارد.
 
مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:
 
*******
 

*آقای شریعتمداری! مسئله‌ای که در مرحله اول خیلی نمود داشت مشارکت حدود ۴۰ درصدی بود و این نکته بود که برای اولین بار یک نامزد اصلاح‌طلب با چنین مشارکتی اول شده و دو نامزد اصولگرا در رده‌های بعد هستند. تحلیلتان از این ماجرا چیست؟

 
به‌نظر می‌آید در این ماجرای مربوط به وضعیت کنونی انتخابات باید برگردیم به دوره‌ای که انتخابات آغاز شد و از مدتی پیش، رهبر معظم انقلاب بعد از جریان شهادت آیت الله رئیسی در جریان سقوط هلی‌کوپتر، نکاتی بسیار مهم با همه جامعه خصوصا با افرادی که مورد تایید شورای نگهبان برای شرکت در عرصه انتخابات قرار گرفته بودند مطرح کردند.
 
دو نکته خیلی مهم آن جا در فرمایشاتشان در مورد انتخابات بود. نکته اصلی آن مشارکت مردم بود. قبلا در سال گذشته ایشان در بیانات روشنی فرموده بودند که مشارکت مردم در انتخابات و مشارکت مردم در مسائل مربوط به جمهوری اسلامی از نظر امام و من یک امر تزیینی هیچ گاه نبوده و نیست. واقعیت این است که برای رهبران انقلاب مشارکت مردمی هیچگاه امر تزیینی نبوده و نیست. در این دوره انتخابات هم که به صورت زودهنگام برگزار می‌شود باز هم با مردم صحبت کردند و گفتند چه آن‌هایی که به دنبال ایران قوی هستند و چه آن‌هایی که جمهوری اسلامی را می‌خواهند هر دو تکلیف دارند که در امر انتخابات مشارکت کنند.
 
هرچند آن‌هایی که برای جمهوری اسلامی تلاش می‌کنند مسئولیت مضاعف دارند. به یک معنا می‌توان گفت ایشان از همه آحاد مردم ایران و نه فقط گروه خاصی که به جمهوری اسلامی معتقدند و یک گروه سیاسی خاص، بلکه همه گروه‌های سیاسی را دعوت به مشارکت کردند و مشارکت را یک امر واقعی دانستند. اما متاسفانه نهادهای مسئول در این زمینه و چه دستگاه‌های دولتی و چه نهادهای نظارتی و حتی گروه‌های سیاسی و احزاب – به اعتقاد من – خیلی توجه جدی ندارند و رفتارهایی که مشارکت حداکثری را در انتخابات خلق کند را از خود در ایام انتخابات بروز نمی‌دهند.
 

تصمیمات قوه مجریه بر زندگی مردم و سفره مردم تاثیر مستقیم می‌گذارد

 
مشارکت یا عدم مشارکت مردم، خصوصا در امری مانند انتخابات بستگی تمام به رضایتمندی مردم از رفتارهای نظام به معنی عام کلمه دارد. آن چه که در قوه مجریه می‌گذرد و حجم گسترده‌ای از فعالیت‌ها و خدمات متعلق به قوه مجریه است و تصمیمات قوه مجریه بر زندگی مردم و سفره مردم تاثیر مستقیم می‌گذارد و اقشار جامعه را جابجا می‌کند و گروه متوسط را به گروه فقرا پیوند می‌دهد و برعکس، برخی از فقرا را دارای امکانات وسیع‌تر مالی می‌کند و این تصمیمات، تصمیمات موثری است که دولت اتخاذ می‌کند؛ سایر قوا هم اقداماتی مانند ایجاد قوانینی که می‌تواند سلب کننده حقوق و آزادی‌های فردی و اجتماعی باشد و احیانا اشاعه و توسعه دهنده آزادی‌های فردی و اجتماعی باشد، موثر هستند.
 
همه این‌ها می‌تواند موثر باشد. این که دستگاه قضایی عادلانه روی پرونده‌های قضایی رسیدگی می‌کند یا نگاه جانبدارانه در مسائل دارد. چه در مسائل سیاسی و چه اقتصادی، همه این‌ها برایندش در جایی ظاهر می‌شود و آن هم مشارکت مردم در امر انتخابات است. نمی‌شود اینها را کتمان کرد .
 
اما مجریان در زمان برگزاری انتخابات مسئولیت‌های جدی دارند. احزاب و گروه‌های سیاسی مسئولیت‌های جدی در شکل دادن آرای ملت دارند و دعوت آن‌ها به این صحنه بزرگ سیاسی دارند که یک اتفاق بسیار مهم در کشور است. در این زمینه‌ها به نظرم کم گذاشته ایم و نتوانسته‌ایم در این زمینه فعالیت جدی کنیم.
 
این عدم مشارکت محصول این دو است. این دو در کنار هم باعث شده‌اند که مشارکت جدی در مرحله اول انتخابات ریاست جمهوری نداشته باشیم. امیدوارم پیام را همه گرفته باشند. معتقدم رای ندادن به نوعی رای دادن به افراد و کسان و طرز تفکری است که به همان دلیل نمی‌خواهند رای دهند و اگر رای دهند انتخابی کرده‌اند که مغایر نظر آن‌هایی باشد که حقوق ما را تحت تاثیر قرار داده و ما را محدود کرده‌اند.
 

از مجموع آرای ۱۸ میلیونی شهید رئیسی، ۶.۵ میلیون رای جناح اصولگرایان کم شده است

 
در نتیجه اولین خواهش و خواسته‌ام این است که همه رسانه‌ها و گروه‌های سیاسی این هشتگ مشارکت بالا برای ایران را در کانون توجه خود قرار دهند و تلاش کنند در این چند روز باقی مانده یک مشارکت عمومی بیش از آن چه که در مرحله اول انتخابات دوره چهاردهم ریاست جمهوری رخ داد را خلق کنند که به نظرم امر بسیار مهم و اساسی است. نکته دیگری که به نظرم در انتخابات مرحله اول مهم است و به سوال شما هم ربط دارد این است که علیرغم این که در دوره بررسی صلاحیت نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در دوره چهاردهم، می‌توانیم بگوییم از نحوه آن راضی نبودیم، ولی صحنه‌ای که بعدا شورای نگهبان بعد از اعلام اسامی تایید شده انجام داد به نظرم صحنه خوبی بود.
 
از این جهت که هم اصلاح طلبان و هم اصولگرایان نمایندگانی در صحنه انتخابات داشتند صحنه خوبی بود. حالا می‌شود گفت که چهار مقابل دو یا پنج مقابل یک، ولی به هر صورت هر دو جناح سیاسی اصلی کشور در عرصه انتخابات بنا به مکانیزم‌هایی که خودشان برای معرفی نامزدهای انتخابات دوره چهاردهم ریاست جمهوری طراحی کرده بودند، افرادی را حاضر در صحنه داشتند و این یک دستاورد بزرگ بود.
 
در این میان اما نتیجه این شد که امروز مشارکت را می‌بینید. از مجموع آرای ۱۸ میلیونی شهید رئیسی در دور قبل انتخابات ریاست جمهوری، جمع آرای جناح اصولگرایان را می‌بینید که ۶.۵ میلیون رای آن کم شده است. در جمع آرایی که در گذشته مجموعه اصلاح‌طلبان از مردم دریافت کرده‌اند را ملاحظه می‌کنید که یک فقدان قابل ملاحظه از آرای متعلق به آن جناح هم به چشم می‌آید. اینها نشان می‌دهد که یک بخش از جامعه ما در پاسخ به همه دعوت‌هایی که انجام شد لبیک نگفته‌اند. یا دعوت ما کامل نبود و یا اقدامات ما برای تبیین نظرات و دیدگاه‌های ما روشن نبود و در نتیجه عدم اقبال کاملا خودش را در دوره اول نشان داد. یک تفاوت هم در بین کاندیداها وجود داشت.
 

بسیاری از شهرهای کوچک و روستاها ندای حق طلبانه آقای پزشکیان را شنیده‌اند

*تغییرات سبد رای اصلاح‌طلبان را در چه می‌بینید؟

 
شاید در گذشته این بود که کاندیدای جبهه اصلاح‌طلب بدون توجه به نیازمندی‌های اقشار متوسط و فرودست جامعه، از جنس توسعه‌گرا و تحول‌خواه بود یا اصلاح‌طلبان برای جذب آرا در روستاها و شهرهای کوچک خیلی تلاش نمی‌کردند. اصلا میدان را یکجا به جناح اصولگرا واگذار می‌کردند.
 
چه در دوره آقای احمدی‌نژاد و چه در دوره‌های دیگر از قبل خود را بازنده میدان می‌دانستند. چون تصور می‌کردند که از یک طرز تفکر دیگر تحول‌گرا و توسعه‌گرا حمایت می‌کنند که خیلی ممکن است منافع آن‌ها در کنارشان قرار داده نشود. برای همین رهایش کرده بودند.
 
این دوره اختصاصا این رفتار به هم خورد. به نظرم هم اصلاح طلبان با انتخابات آقای پزشکیان یک اقدام داهیانه انجام دادند و یک فرد عدالت‌خواه و اهل تعامل با طبقه متوسط را که علاقمند است از حقوق محرومین و روستاها دفاع کند و می‌خواهد روستاها مراکز اصلی توسعه کشور شوند و خدمات دولتی مانند راه و بهداشت و شبکه اینترنت و امر توسعه و اشتغال و سرمایه گذاری است را در دل روستاها ببرد. این یک تحول در نگاه اصلاح طلبان است و به نظر می‌رسد که جواب داد.
 
امروز آقای دکتر پزشکیان انحصارا مربوط به شهرهای بزرگ نیست. بسیاری از شهرهای کوچک و روستاها هم ندای حق طلبانه آقای پزشکیان را شنیده‌اند. بسیاری از شهرهای کوچک ما به پاکدستی و صداقت آقای پزشکیان رای داده‌اند و این رای معجونی از آرای مردم شهرها و روستاها است و این دستاورد بزرگ و ارزشمند برای جناح اصلاح طلب است و امیدوارم در دوره دوم انتخابات بتواند این را پایدار کند و حتی آن را توسعه و افزایش دهد.
 

کسی نمی‌تواند یک دو گانه دین در مقابل کفر درست کند

*فکر می‌کنید آقای پزشکیان می‌تواند آن را برای دور دوم نگه دارد؟ چون می‌بینیم که گسیل‌هایی به سمت روستاها و شهرهای کوچک از سمت برخی نهادها می‌شود. آیا این امکان پذیر است که روند آقای پزشکیان ادامه پیدا کند؟
 
همیشه این نگرانی وجود دارد که وقتی یک نفر از خارج چارچوب حاکم بر نظام و قوه مجریه – نمی‌گویم ضد انقلاب یا اپوزیسیون – می‌خواهد وارد صحنه انتخابات شود با کمال تاسف با یک مقاومت و پشتیبانی و رانت قابل ملاحظه برای آن‌هایی که در راس قدرت هستند مواجه می‌شود. آن‌هایی که بر سر قدرت هستند چه خودشان چه حامیانشان برای حفظ این میز و صندلی و جایگاه و پایگاهی که دارند تلاش می‌کنند و علیرغم همه تاکیداتی که می‌شود و همه قوانین و مقررات حاکم از این امکانات به هر ترتیب برای حفظ موقعیت خودشان سوء استفاده می‌کنند.
 
ما امروز هم متاسفانه در عرصه سیاسی کشور با چنین شرایطی مواجه هستیم. نهاد روحانیت متعلق به همه مردم ایران و متعلق به جناح خاصی نیست. نهاد مسجد متعلق به همه مردم ایران است و آقای پزشکیان مرد مسجد و مردی از نظام اسلامی ایران است و زبان او زبان قرآن و نهج البلاغه است. پس کسی نمی‌تواند بگوید که نهاد اسلام و دین را به نفع یک گروه خاص مصادره می‌کنم و یک دو گانه دین در مقابل کفر درست کند.
 

همان نگاهی که مردم را خس و خاشاک می دانست امروز از پسماند حرف می زند

*اینها اما رقبایشان را پسماند جبهه کفر در داخل کشور می‌خوانند.

 
البته اقای پزشکیان هم خیلی اخلاق مدارانه به این حرف بد و تندی که از زبان برخی و نماینده‌های آن‌ها مطرح شده بود برخورد کردند. بله همان نگاهی که مردم ایران را خس و خاشاک می‌خواند امروز هم تحت عنوان پسماند، از این جبهه فکری اصلاح طلبان که یک جبهه فکری بسیار مترقی است و اصل جنس است نام می‌برد. با این حال در کلام و گفتار این حرف‌ها هست و طبیعی به نظر می‌آید که دوستانی که به اصول اخلاقی پایبند نباشند حرف‌هایی بزنند و مردم ایران هم این حرف‌ها را می‌فهمند و این نوع نگاه و کلام و سخن را بر نمی‌تابند.
 
آن تفاوتی که فرمودید به نظرم اینجا رخ داده است. مجموعه آرا پایین است ولی حضور و مشارکت معنادار است. مردم فهمیده اند که در مقابل جبهه ای قرار گرفته اند که این جبهه ممکن است بگوید تقابل به جای تعامل. وقتی از او سوال می‌شود که چرا این را می‌گویید؟ می‌گوید اساسا طرح این سوال غلط است.
 
سوال این است که کلا مشی شما در حوزه سیاست خارجی و همکاری با جهان است یا تصور می‌کنید با تقابل با جهان و نشستن بر جایگاهی که با هیچ کشوری در دنیا مذاکره نداریم، می‌توانید فقط از طریق سیاست‌های منطقه‌ای مشکل را اداره کنید؟ ما حتما معتقدیم که سیاست‌های منطقه‌ای در سیاست‌های خارجی اولویت اساسی دارد. از دولت آقای رئیسی که در توسعه سیاست‌های منطقه گام‌های خوبی را برداشته است باید تقدیر کرد.
 
حتما این مسیر در دولت آقای دکتر پزشکیان ادامه پیدا خواهد کرد. اما آیا این همه سیاست خارجی است؟ از مجموع ۱۹۰ و چند کشور که فعال هستند حتما سیاست ما چند جانبه‌گرایانه و همکاری با همه دنیا و نه فقط قدرت‌ها خواهد بود. ولی مناسباتمان را برای کاهش تنش‌ها و از بین بردن منازعاتی که منافع ملی ایران را سال‌های سال تحت تاثیر قرار داده و فاکتور این‌ها برای صاحبان این تفکر صادر نشده که بفهمند چه زیان هنگفتی را به اقتصاد ملی و سفره ملت ایران وارد کرده‌اند و به همین دلیل بر این طبل می‌کوبند و باید کسی این فاکتور و صورتحساب تفکر تقابلی‌شان را جلویشان بگذارد تا بفهمند چه مشکلاتی را بوجود آورده‌اند، باید صریح و روشن به مردم بگویند که می‌خواهند این مسیر را ادامه دهند.
 

وقتی در دولت سایه بودند چوب لای چرخ دولت رئیسی گذاشتند تا برجام محقق نشود

 
باید بگویند وقتی در دولت سایه بوده‌ایم، حتی دولت رئیسی را که می‌خواست برجام را محقق کند چوب لای چرخش گذاشتیم. این را صریح بگویند. اگر اینطور نیست جواب آقای رنجبران مجری تلویزیون را بدهند که صریح و روشن می‌گوید من با آقای امیرعبدالهیان مانند برادر بودم و او پیش من گلایه کرد که من در سال اول دولت آقای رئیسی حتما مشکل برجام را حل و فصل می‌کردم ولی نگذاشتند. از کسی اسم نبرده است.
 
ولی کیست که نداند که چه افرادی نگذاشتند. همین طرز تفکر و تلقی که نانش را در شرایط امروز جستجو می‌کند. قدرتش را در شرایط امروز جستجو می‌کند. مطمئن است اگر عقلانیت انقلابی حاکم شود، نظام سیاسی خارجی ایران این نوع تفکر توهمی در آن جای نخواهند داشت. اما این‌ها تبیین نمی‌شود و از سوالات فرار می‌کنند.
 

پرونده چای دبش در کدام جناح سیاسی است؟

 
آقای پورمحمدی موضوع کرسنت را تبیین می‌کند و این‌ها همه جانبه حمله می‌کنند. می‌گویند نه. این یک قرارداد بوده و حتما شما هم می‌گویید عدم النفع و فسادی داشته. این فساد را باید دستگاه قضایی رسیدگی کند. در آن طرف، عدم اجرای قرارداد رسمی امضا شده توسط دولت جمهوری اسلامی در هر زمان را باید محاسبه کرد که چه صدماتی به مردم ایران وارد کرده است.
 
باید جمع این‌ها را ببینیم. این فلزی که آن جا می‌سوزد و اگر این نبود، می‌توانست مورد استفاده در صادرات گاز قرار بگیرد، چقدر منابع ملی ایران را یه یغما برد و از بین برد. دزدی خیلی بد است و باید با آن دزد برخورد کرد و به اشد مجازات محکومش کرد. کسی از دزد و فاسد دفاع نمی‌کند. پزشکیان که مرد پاکدستی است و در زندگی پزشکیان یک نقطه کوچک در حوزه فساد پیدا نمی‌کنید. در اطرافیانش همینطور.
 
شما که پرونده برخی‌هایتان مشهور به فسادها است. چرا این کار را می‌کنید؟ غلط است. شما که زندگی‌های سیاسی و ارتباطات‌تان و حامیان‌تان پر از این آدم‌ها است. پرونده چای دبش در کدام جناح سیاسی است؟ چرا از آن رونمایی نمی‌شود؟ چرا مشخص نمی‌شود این پرونده چه بود؟ یا اتفاقات دیگری که در زمینه واردات کالاهای اساسی به وسیله یک سازمان با همکاری یک عده خارج از آن سازمان در دولت آقای رئیسی که ایشان مخالف بود و شخصا برخورد با این موضوع کرد و از ایشان ممنون هستیم.
 

ریالی فساد از آقای پزشکیان پیدا نمی‌کنید

 
خدا رحمتشان کند. چه کسانی از آن وزیر کشاورزی در آن زمان حمایت کردند. آن وقت درمورد موضوعاتی صحبت می‌کنند که خودشان نسخه اصلش هستند. برخورد با فساد شعار عمل شده موجود در کارنامه دکتر پزشکیان است. یک مجموعه مانند مجموعه دانشگاه علوم پزشکی آذربایجان شرقی اداره کرده و ده‌ها و صدها و هزار خانه بهداشت ساخته است و فعالیت‌های عملی و عمرانی بوده و یک ریال فساد کسی نتوانسته پیدا کند.
 
با مشارکت مردم و منابع عمومی بوده است. یکی که چهار سال وزارت بهداشت را اداره کرده است و در وزارت بهداشت و درمان که اقتصاد بزرگی دارد، ریالی فساد از آقای پزشکیان پیدا نمی‌کنید. حتی از حق مباح خود گذشته است. برای پزشکیان به عنوان فوق تخصص جراحی آیا سخت بود که مالک یا سهامدار یک بیمارستان بزرگ در کشور باشد؟ حق طبیعی او نبود که مطب خصوصی داشته باشد یا عمل جراحی در بیمارستان خصوصی انجام دهد؟ با نرخ‌های رسمی بیمارستان‌های خصوصی؟ ولی او یک دانه از این کارها را نکرد. از مباح خود پوشیده است. کدام یک این کار را کرده‌اند؟ جدا از این که اصلا پرونده و کارنامه اجرایی ندارند که با او مقایسه شوند.
 
کمپین آقای پزشکیان به سیاست خارجی جمهوری اسلامی که رهبری و امام در طول این سال‌ها هدایتش کرده‌اند و منجر به ایجاد یک هژمون در منطقه و فرامنطقه شده است صد درصد معتقد و پایبند است و به این دستاورد به هیچ وجه نمی‌خواهد لطمه بخورد. در چارچوب حفاظت از این دستاورد بزرگ که نقش گرفتن جمهوری اسلامی ایران است بر نظام جهانی جدید شکل یافته کنونی بعد از فروپاشی شوروی و نظام دو قطبی در جهان، و عدم توفیق امریکا به عنوان یک کشور سلطه‌گر در ایجاد یک نظام تک قطبی، ایران توانسته در طی دوره مناسبی با قوت و قدرت، در قدرت منطقه‌ای و بین‌المللی سهم پیدا کند. این سهم با ارزشی است و حتما از آن محافظت خواهیم کرد. دولت پزشکیان حتما از این سهم حفاظت خواهد کرد. اما سیاست خارجی را کم هزینه‌تر و پر منفعت‌تر برای مردم ایران اداره خواهد کرد.
 
در درگیری تشنگی برای قدرت است

*نفع این جریان در همین که در دولت آقای رئیسی اجازه ندادند برجام از سر گرفته شود یا افشاگری آقای پورمحمدی در مناظره‌ها درباره FATF که جواب روشنی هم داده نشد، چیست؟

 
مدت‌های مدیدی است که بر این طبل می‌کوبیم و کمتر شنیده می‌شود که تنازع و اختلاف و درگیری باعث فشل شدن امور کشور می‌شود. باعث عقب ماندگی کشور می‌شود. تاریخ گذشته ایران را مطالعه کنید. مشحون از این اختلافات و درگیری‌های بنیادبرکنی است که حاکم بر نظام سیاسی ایران بوده است. متاسفانه همه خیلی توسعه‌یافته حرف می‌زنیم و از گفتگو و مذاکره می‌گوییم. ولی فقط به منازعه و مناقشه به جای گفتگو و مذاکره می‌پردازیم.
 
نه فقط با گروه‌های مخالفمان در داخل، بلکه در درون خودمان. فقط یک نگاه به نوع مذاکرات و تفاهمات و اجماع‌سازی‌ها و ائتلاف‌سازی‌ها در مجموعه جناح راست و چیزی که از آن به عنوان جبهه انقلاب یاد می‌شود، بیندازید. همین چند روز را مرور کنید. ملت ایران می‌تواند قضاوت کنند. تنازع، اختلاف، درگیری حتما باعث از بین رفتن منافع ایران است. زیر فشار تنازع و فشار و درگیری منافع ایران پایمال شده است و اگر بی توجه به آن باشیم پایمال خواهد شد. در تنازع و درگیری تشنگی برای خدمت نیست. اما در درگیری تشنگی برای قدرت است. من می‌گویم منفعت آن‌ها حفظ قدرت است.
 

امیرعبداللهیان گفته سال اول می خواست مشکل با دنیا را حل کند ولی گروه فشار نگذاشت

*به چه قیمتی؟

 
به قیمت از بین رفتن منافع ملی کشور. در مهمترین موضوعات را ببینید که چطور برخورد کردند. درمورد برجام گفتم. من خودم شواهد فراوانی دارم. ولی یک نفر – آقای رنجبران- مردانه در مصاحبه‌اش گفته‌اند که آقای امیرعبدالهیان می‌خواستند سال اول مشکلشان را با دنیا حل کنند و قدم‌های اساسی را برداشته بودند. ولی یک گروه فشار و از این لباس شخصی‌ها {مانع شد}.
 
در سیاست هم این دسته را داریم و خارج از دولت هستند ولی مقتدرتر از دولت می‌توانند برنامه‌های دولت را به هم بزنند. کما این که به ادعای این برادر عزیز در مصاحبه‌ای که کردند مذاکرات رسمی جمهوری اسلامی به نتایج مطلوبی رسیده بوده و به آخر راه رسیده بوده، به وسیله جبهه‌ای تخریب شده است. این جبهه باید مسئولیت کار خود را بپذیرد و پاسخ دهد.
 
آن وقت جالب است که خود را ادامه‌دهنده راه رئیسی می‌خوانند. اگر ادامه‌دهنده راه او هستید باید پاسخ دهید که چرا خراب کردید و نگذاشتید یک سال زودتر به نتیجه برسند؟ چرا از یک سال اول دولت آقای رئیسی تا الان که به سال چهارمش نزدیک می‌شویم ملت ایران باید هزینه پرداخت کند؟ به چه دلیل ملت ایران باید از جیب خود بدهد؟ FATF یا گروه اقدام ویژه مالی در دنیا بعد از جریان ۱۱ سپتامبر شکل گرفت، گروه هفت این را تشکیل داد ولی هدف اساسی‌اش شفاف‌سازی پرداخت‌های مالی برای جلوگیری از تروریسم که ما مهم‌ترین ضربه خورده از نظام تروریسم خصوصی و دولتی در جهان هستیم و ما باید اولین مقابله با تروریسم را انجام دهیم. آن‌ها می‌گویند کمک‌های مالی حامی تروریسم نکنید. یک شعار هم اضافه کرده‌اند.
 
شریعتمداری: وقتی در دولت سایه بودند چوب لای چرخ دولت رئیسی گذاشتند /پرونده چای دبش چه شد؟ /پزشکیان با اجماع‌سازی، جلوی بی عقلی‌ها را می‌گیرد
 
شفاف سازی در پرداخت‌های مالی برای جلوگیری از {تروریسم} و سایر آن کنوانسیون‌های دیگری مانند پالرمو و نظیر آن که در ۴۰ ماده در دستورالعمل خود آورده است. بر سر راه آن چه افرادی هستند که سنگ انداخته‌اند؟ چه کسانی نگذاشتند این کار انجام شود؟ مقام معظم رهبری خیلی صریح و روشن اظهار نظر فرمودند که مفاد با ارزش موجود در FATF با قانون داخلی کنید.
 

نظام بانکی بدون FATF نمی تواند با بانک های مهم دنیا ارتباط بگیرد

 
FATFرا هم به مجلس شورای اسلامی سپردند که تصمیم بگیرد. مجلس شورای اسلامی تصمیم گرفت و مخالفت‌هایی شد و به مجمع تشخیص بردند و از آن روز تا به حال معطل هستیم. در مناظره هم خیلی روشن به آقای پورمحمدی می‌گویند بخش‌های قابل ملاحظه‌ای را عمل کرده‌اند. بله بخش‌هایی عمل شده است اما فقط دو کشور به بخش‌هایی که عمل نکردید همچنان معتقدند. ایران و کره شمالی. ۱۸۸ کشور دنیا همگی پذیرفته‌اند. دو کشور که نپذیرفتند را خارج کرده‌اند و در لیست سیاه رفته‌ایم.
 
از لیست خاکستری هم عبور کرده‌ایم که اقدام متقابل علیه ما انجام دهند. این‌ها خطرات بزرگی است که جمهوری اسلامی را تهدید می‌کند. نظام بانکی کشور حتی به شرط نبودن تحریم‌ها هم به دلیل FATF نمی‌تواند با بانک‌های مهم دنیا ارتباط برقرار کند.
 

می توانیم دور خودمان دیوار بکشیم؟

 
آیا تجارت در دنیای امروز بدون ارتباط مالی گسترده با نظامات پولی و مالی جهان مقدور و ممکن است؟ آیا می‌توانیم دور این‌ها دیوار بکشیم؟ مگر نمی‌گوییم توسعه صادرات؟ توسعه صادرات به چه کشورهایی؟ با کشورهایی که به آن‌ها فحش می‌دهیم و با آن‌ها می‌جنگیم؟ بازارهای هدف ما گسترده است و حتما باید آن‌ها را بگیریم.
 
ولی بعد که این کار را کردیم، منابع مالی ناشی از صادرات غیر نفتی را با چه وسیله‌ای به کشور برگردانیم؟ در شرایطی که به دلیل FATF در لیست سیاه هستیم و بسیاری از بانک‌های دنیا با ما همکاری مالی نمی‌کنند، پول حاصل از صدور و صادرات غیر نفتی که متعلق به مردم ایران است را چطور به بانک‌ها برگردانیم.
 
همین‌ها هزینه‌های اداره کشور را سنگین می‌کند. منابع رسمی مورد نیاز کشور اعم از دارو و کالاهای اساسی حداقل با ۳۰ درصد بالاتر از قیمت‌های رسمی بین المللی به دلیل وجود شرایط ویژه ایران علیه ایران عمل می‌کند و گران تر خرید می‌شود.
 

بابک زنجانی محصول شماست و در این مسیر ده ها بابک زنجانی خلق خواهد شد

 
هزینه‌های مالی انتقال پول از سایر تراستی ها، چون از طریق بانک نمی‌تواند عمل شود، که نه فقط به خاطر تحریم بلکه حتی به خاطر FATF است. همین الان اگر تمام تحریم‌ها برداشته شود، به دلیل FATF بسیاری از بانک‌های بزرگ دنیا با ما کار نمی‌کنند. ال سی‌های ما را نمی‌پذیرند. باید با یک بانک خودساخته کوچک با سرمایه اندک در کشوری کار کنیم که حاصلش بابک زنجانی می‌شود. بابک زنجانی محصول شما است. این مسیر را اگر قرار باشد ادامه دهید ده‌ها بابک زنجانی خلق می‌شود. چون روش رسمی برای انتقال پول به ایران نیست. مجبورید به تراستی‌ها اعتماد کنید.
 

کشتی‌هایتان بیشتر از چند میلیارد دلار بدهکارند

 
روسای مالی و پولی کشور از محل نگهداری پول‌ها در تراستی‌های جهان بی‌خبرند. ما فقط یک اعتماد یک طرفه به حجم کثیری از تراستی‌ها می‌کنیم و این خلاف رویه معمول در اداره کشور است. حتما اگر ما را تحریم کنند آن را دور می‌زنیم. تردیدی نیست. اما آن‌هایی که به دنبال کشف راه‌های جدید تحریم هستند همان‌ها به دنبال ادامه تقابل هستند. دنبال حل نشدن مشکل هستند. اگر در لایه‌های پایین تر برویم منافع آن‌ها را هم می‌بینیم. در خرید کشتی‌ها و دست داشتن در میزان قابل ملاحظه ای از واردات و تهاتر. این‌ها مطالب روشنی است. بخش قابل توجهی از مردم ایران این را می‌دانند و می‌خواهید بر این طبل بکوبید و می‌خواهید همین مسیر را ادامه دهید. نمی‌خواهید اجازه دهید که کشور به حال طبیعی خود به مردم خدمت کند. نمی‌گذارید در شرایط رسمی با دنیا ارتباط برقرار شود به طوری که مردم بتوانند راحت صادر و وارد کنند و از بازارهای بین‌المللی و منابع مالی دنیا برای سرمایه‌گذاری استفاده کنند.
 
شما که ادعا می‌کنید می‌خواهید ۷ میلیارد دلار در مناطق محروم و روستاها هزینه کنید، با کدام پول؟ همین الان کشتی‌هایتان بیشتر از چند میلیارد دلار بدهکارند. عقلانیت انقلابی باید به جای شکلی از اداره حکومت که امروز حکم است بنشیند.
 
جمهوری اسلامی و انقلاب را آن عقلانیت حفظ می‌کند. حفظ کیان جمهوری اسلامی اگر اوجب واجبات است، دارید پایه‌های جمهوری اسلامی را که مهم‌ترینش حمایت مردم از نظام جمهوری اسلامی ایران است را سست می‌کنید. به گردن دیگران می‌اندازید. این که نمی‌شود که بگویید ده سال حکومت کردید و دست جناح غیر اصولگرا بوده و وضعیت فلاکت بار امروز محصول کار ماست. ما اصلا رد نمی‌کنیم. همه جناح اصولگرا و اصلاح‌طلب در وضعیت فعلی جمهوری اسلامی ایران سهیم و شریک بوده‌اند. ولی وقتی پای اصلاح در میان می‌آید چه کسانی مخالفت می‌کنند؟ در جناح اصولگرا همه عقلا را کنار می‌گذارید.
 

پزشکیان به دنبال ایجاد ائتلاف و اجماع است

 
منافع ملی ایران را که عزت و اقتدار مردم ایران و این که کسی به ایرانی حق زور گفتن ندارد خطوط رسمی ما و سرلوحه ماست. دولت جمهوری اسلامی ایران که به دریوزگی شرق و غرب نمی‌رود و این سرلوحه ماست. ما نه نوکر شرق و نه نوکر غربیم . جمهوری اسلامی مهمترین دستاوردش استقلال و آزادی آن است. آقای پزشکیان هم به استقلال و هم آزادی ایران و هم جمهوری اسلامی از بن دندان معتقد است و هیچ کدام را نمی‌خواهد فدا کند.
 
هر سه کنار هم لازم است. این سه رکن رهبری نظام- مردم- اصول و ارزش‌های انقلاب اسلامی ایران، هرکدامش لنگ شود این سه پایه زمین می‌خورد. باید هر سه را کنار هم داشته باشیم. پزشکیان به دنبال ایجاد ائتلاف و اجماع است. می‌خواهد این سه رکن را در کنار هم نگه دارد. هیچ کدام جرات نکردید که بگویید سیاست‌های کلی نظام را فصل الخطاب می‌دانید. هیچ کدام جرات نکردید که به سند تصویب شده دولت سیزدهم و پیشنهادی آن محکم پایبند هستید. علیرغم همه نواقصی که این قانون دارد. تنها کسی که این رشادت را داشت و مطرحش کرد آقای دکتر پزشکیان بوده است. پس او در چارچوب ساختارهای قانونی جمهوری اسلامی ایران با همین قواره موجود و قانون اساسی می‌خواهد اصلاحاتی را اعمال کند که نتیجه آن عدالت اجتماعی و توسعه ایران و ایران آباد و آزاد و ایران با داشتن مردمی با نشاط باشد. با جوانانی امیدوار به آینده که افق روشن را ببینند و ببینند آینده‌شان چه خواهد شد. چنین دولتی می‌خواهد سر کار بیاید. چرا می‌خواهید مردم را از روی کار آمدن این دولت بترسانید. جوامع مرجع ایران چرا امروز از ما ناراضی هستند.
 
مشکل بازنشستگان که یک بار در دولت‌های سابق حل شد. بازنشستگان یعنی عصاره فضائل ملت. یعنی هر قشر و دسته ای. هر کسی هرجا بیمه شده است که همه این‌ها کل ملت ایران می‌شوند، وقتی بازنشسته می‌شوند عصاره فضائل این ملت می‌شوند. هم در تجربه و هم در علم. هم فضیلت دارند و هم دانش و هم مهارت دارند ولی نشسته‌اند. برای این که جوانان بانشاط و خلاق و مبتکر ما در صحنه عمل فعال باشند، آن‌ها نشسته‌اند.
 

چرا معلم این کشور مجبور باشد با اسنپ کار کند؟

*مشخصا در بحث بازنگشستگان مشکل این است که معیشتشان تامین نیست.

 
مهمتر این که جوانان ما امروز آینده خودشان را در امروز بازنشستگان می‌بینند. می‌گویند فرض کنید چهل سال به جمهوری اسلامی خدمت کردم و آخر می‌شوم پدر و عمویم که برای اداره کردن زندگی عزتمند خود در گرفتاری است. دو موضوع را از شما می‌خواهند. اولا حقوقمان باید همسان با کسانی شود که شاغلند. بالاخره وقتی با ۵۰۰ هزار تومان بازنشسته کردید و از کار کنار رفته اند، وقتی شغل مشابه من در دولت دارد ۵۰ میلیون تومان می‌گیرد باید من را با او نزدیک کنید، اما ۵۰۰ هزار تومان من باید ۱۰ درصد ۱۰ درصد بالا برود؟ باید تغییرات اساسی در پایه حقوق‌ها بدهید.
 
متناسب‌سازی و همسان‌سازی حقوق بازنشستگان یک بار در دولت گذشته با به کارگیری نزدیک به ۱۰۰ هزار میلیارد تومان که دولت با تلاشی که کردیم از سهام شرکت‌های در اختیار سازمان تامین اجتماعی و صندوق بازنشستگی کشوری و صندوق نیروهای مسلح گذاشت. اجرا شد و دوباره چند سال رها شد. باز دوباره یک فاصله قابل ملاحظه بین حقوق حقه بازنشستگان با آن چه که دریافت می‌کنند افتاد. حالا دم انتخابات یک میلیون تومان علی الحساب بدهید. این را مردم می‌فهمند.
 
باید اساسی حقوق این‌ها را حل کنید. با یک قانون دائمی که اگر این ماه مسئله متناسب سازی تغییر کرد، باید مابه التفاوتش در حقوق بازنشستگان دیده شود. پزشکیان دنبال راه حل اساسی مشکل است که یک قانون اجرا نشود و بعد از سه ماه رها شود. جامعه مرجع دوم معلمین هستند. همه گفته اند که رتبه بندی معلمان امر مهمی است. همه پذیرفته‌اید که کار خوبی است. چرا ناقص اجرا می‌کنید؟ چرا اجازه می‌دهید معلم این کشور مجبور باشد صبح با اسنپ کار کند؟
 

نظام بانکی ما گرفتار شده است

*می‌گویند منابع نداریم

 
اگر منابع نداریم، باید منابع را خلق کنید. شما باید محدودیت‌ها و حجاب‌ها را از نظام جمهوری اسلامی بردارید و ببینید این در چقدر درخشنده است و چقدر توانایی دارد. فقط همین ۳۰-۴۰ درصدی که گران می‌خرید را نخرید و ببینید منابع دلاری اش در کشور چقدر می‌شود. هزار و یک راه برای حل مشکل است. بله همه واحدهای تولیدی ریزش و رویش داشته اند و حتما در دولت آقای رئیسی بخشی از واحدهای تولیدی احیا شده‌اند و بر سر کار آمده‌اند. البته مثال‌هایی مانند هپکو و آذراب را خود کارکنانش می‌دانند که مثال‌های درستی نیست. ولی مثال‌های خوبی برایش وجود دارد. شرکت‌هایی هستند که از بین رفته بودند و به تدریج احیا شدند.
 
اصلا ریزش و رویش در نظام تولیدی کشور همواره بوده است. این کار خوبی است. ولی باید این واحدها فعال کار کنند و بازار داشته باشند و تولیدشان رو به جلو باشد. تولیدشان رقابتی و قابل عرضه در بازار جهانی باشد. سطح استاندارد رفاه را در جامعه ایران بالا ببرد و مردم از تولیدات ما رضایتمند باشند تا دنبال کالای خارجی نروند. رهبری در بیاناتشان چند بار این را تاکید کرده اند که اگر کیفیت محصولات داخلی را بالا نبرید هرچقدر به مردم توزیع کنید به دنبال مصرف کالای داخلی نمی‌آیند. برای چه این کار را نمی‌کنیم؟ برای این که منابع کافی برای توسعه آن‌ها نیست و نظام بانکی ما گرفتار شده است. باید این‌ها را حل کنیم. این‌ها مسائل قابل حل کشور است. البته این‌ها مثل ظروف مرتبطه به هم مربوط است.
 
بدون تردید عامل برون‌زای سیاست خارجی بر اقتصاد ایران، استیلا دارد. بدون تردید عامل برون‌زای سیاست خارجی می‌تواند علت توسعه اقتصادی ایران باشد. چه با جذب سرمایه خارجی و چه با حضور در بازارهای بین‌المللی چه با دسترسی به همه بازارهای پولی و مالی جهان، همه این‌ها امکان فعالیت دارند و حتما سیاست خارجی اقتصاد محور که در دولت پزشکیان به آن عمل خواهد شد، برای توسعه اقتصادی کشور راهگشا است.
 

ما مکلف هستیم که عزت را به جامعه معلمین کشور برگردانیم

 
پس ما باید عزت را به جامعه معلمین کشور برگردانیم. ما مکلف هستیم که عزت را به جامعه معلمین کشور برگردانیم. این که به آن‌ها می‌دهیم حق آن‌ها است نه مطالبه آنها. اگر ما می‌خواهیم بچه‌های ما آموزش درست داشته باشند یا معلم ما با فراست و فراغ بال در سر درس حاضر شود و بچه ما را اموزشی دهد که به دردش می‌خورد و اگر می‌خواهیم نظام آموزشی را اصلاح کنیم قدم اول از طریق روش به کارگیری معلمین است.
 
نباید کاری می‌کنیم برای هرکسی اگر در جایی شغلی نبود در آزمون معلمی شرکت کند. این چه روشی است که به کار می‌برید؟ نخبگان این ملت و تحصیل کرده‌های خوب ایران باید با دیدن دوره‌های آموزشی و سبک‌های نوین آموزشی و تکنولوژی‌های جدید آموزشی آشنا شوند که بتوانند دانش اموزش پرسشگر و مشارکت جو و مسئولیت پذیر تربیت کنند.
 
مهارت به او یاد بدهند تا از مدرسه که فارغ التحصیل شد صاحب هنری باشد و دردی از کشور درمان کند. در هر سطحی از تحصیل که فارغ التحصیل می‌شود. این نظام آموزشی نیاز به معلمی دارد که دارای زندگی قابل افتخار باشد. می‌گویند در فلان کشور خارجی کدام یک از مشاغل دارای استعداد هستند. می‌گویند مهندسان و پزشکان. به نظرم فاتحه آن جامعه را باید خواند. چون به تدریج تولید مهندسان و پزشکان یا آن چنان بی کفایت می‌شود که به هیچ دردی نمی‌خورد یا کلا متوقف می‌شود. آن جامعه ای رو به پیشرفت است که معلمین آن بهترین زندگی‌ها را داشته باشند. آیا در جامعه ایران چنین چیزی می‌بینید؟
 

کار مبتکرانه پزشکیان ستاد صدای بی صدایان کار بی‌نظیری بود

 
درمورد معلمین عزیز صحبت کردم و فکر می‌کنم این کار مبتکرانه آقای دکتر مسعود پزشکیان در تشکیل ستاد صداهای خاموش، ستاد صدای بی صدایان کار بی نظیری بود. خیلی هم این اهمیت دارد چون عام تر از گروه‌های مرجعی است که می‌پردازیم. بلکه یکی از صداهای خاموش ایران محیط زیست ایران است. یکی دیگر از این صداها این خاک است که مهمترین سرمایه این کشور است که حجم خاک قابل کشتش در مجموع اراضی ۱ میلیون ۶۴۸ هزار کیلومتر مربع مساحت، حجم محدودی است که این حجم محدود با فرونشست خاک به دلیل مشکلاتی که در محیط زیست ایجاد کرده ایم شاهد از دست رفتن سرمایه ای هستیم که در طی قرون و اعصار ایجاد شده است. صداهای خاموش فقط به گروه‌های مرجع بر نمی‌گردد که یک مفهوم عام است و درمورد همه منافع ملی ایران که صدایشان در نظام حکومتی ایران شنیده نمی‌شود.
 
یکی از مهمترین هایش همین است. جوامع مرجع که این جامعه مرجع ما که یکی از آن‌ها اساتید دانشگاه هستند. این جامعه مهمترین پشتوانه علمی و فناوری ایران هستند. اگر حداقل شرایط برایشان فراهم باشد علاقمندند در ایران باشند و خدمت کنند. حداکثر شرایط برایشان در آن طرف مرزهای ایران و نه خیلی دور در همین امارات متحده عربی و ترکیه و نظیر آن فراهم است. دل در گرو این وطن و جمهوری اسلامی دارند و می‌خواهند برای مردم این سرزمین خدمت کنند و در دانشگاه‌های ما مانده‌اند و دارند خدمت می‌کنند.
 
باید این‌ها را حفاظت کنیم. نه این که فقط آبی به نظام آموزش عالی کشور ببندیم با ورود یک عده زیاد که به این ترتیب مشکل حل نمی‌شود. مشکل صد چندان می‌شود. باید تلاش کنیم با همه سخت گیری‌ها، افرادی که دارای صلاحیت علمی اساسی هستند در گروه‌های مختلف آموزشی دانشگاه‌ها به عنوان استاد از وجودشان بهره مند شویم. نه هر کسی. بعد برای حفظ آن رشته ارزشمند و بازگرداندن مهاجرت معکوس کسانی که از ایران رفته‌اند برنامه داشته باشیم و این جامعه مرجع اساتید دانشگاه‌ها با چنگ و دندان برای این ملت حفظ کنیم و نگه داریم. آینده ایران در گرو اعتلای زندگی این‌ها است. ما در این زمینه در طی سال‌های گذشته قدم‌های خوبی برنداشته ایم. صداهایشان را نشنیده‌ایم.
 

از شنیدن نترسید، از این که مردم بگویند نترسید

 
در یک مناظره تلویزیونی، یکی از اساتید فرهیخته علوم اجتماعی ایران که قلم زده و تجربه عملی دارد، در کنار آقای پزشکیان نشست. یک نفر جلویش نشاندیم و اتهاماتی به او زد. حتی اگر حق هم با او بود حق پاسخگویی حق طبیعی کسی است که در جلسه ای شرکت کرده است. شما در قوانین دارید که اگر کسی علیه کسی صحبت کرد صدا و سیمای جمهوری اسلامی مکلف است به میزان متناسب به او وقت دهید برای دفاع از خودش. وقت او را بریدید و بلندگویش را قطع کردید و نگذاشتید از خودش دفاع کند. ستاد صداهای خاموش، یک موجود محیر العقول نیست. همین‌ها را می‌گوید. می‌گوید این صداها را خاموش نکنید. بشنوید. اگر شنید و بد بود و اگر خوب بود و مطابق منافع ملی ایران بود به کار ببندید. از شنیدن نترسید، از این که مردم بگویند نترسید.
 
جمهوری اسلامی ایران مقتدر تر از این‌ها است که از بیان و حرف و سخن کسی بلرزد. این جمهوری اسلامی مستحکم است. شما نمی‌دانید. ما می‌دانیم. شما ترسوها نمی‌دانید. فکر می‌کنید با یک تندباد حرف مخالف چارچوب جمهوری اسلامی می‌لرزد. ما این چارچوب را مستحکم تر از این حرف‌ها می‌دانیم که با حرف یک منتقد که حتی انتقادش دلسوزانه نیست، پایه هایش بلرزد. استواری این حکومت بر آرای مردم و خون شهداست که پای این انقلاب ریخته شده است و از آن حفاظت خواهد شد. نترسید. اجازه دهید که بیایند و حرف هایشان را بزنند. از این گروه‌های مرجع حفاظت کنید. مهم ترین دارایی یک استاد، آزادی بیان است. اجازه دهید حرفش را بزند. اشکالی پیش نمی‌آید. من با یکی از دوستانی که استاد علوم اجتماعی بود مذاکره می‌کردم.
 

پزشکیان با رفتار علیه بی حجابی به این سبک مخالف است

 
آقای پزشکیان که همه بچه هایش باحجاب‌اند. ایشان به صراحت و به روشنی گفتند به بی‌حجابی مخالفم ولی با رفتار علیه بی حجابی به این سبک صد برابر مخالف‌ام. چون این‌ها نه تنها حجاب نمی‌آفرینند بلکه نهی منکری است که منکر را افزایش می‌دهد. خلاف اسلام و حرف رهبری است.
 
من می‌گویم فرمایشات رهبری در این مورد یک بار و دو بار پخش نشده است. همه شنیده‌ایم. هم نقل خاطره از امام کرده‌اند و گفته‌اند به این‌ها معتقدم و هم در سخنرانی‌هایشان که در یکی از استان‌های شرقی کشور بود در بین علما صریح و روشن صحبت می‌کنند. می‌گویند شما بین این جوانان بروید. تفاوت لباس باعث نشود از این‌ها فاصله بگیرید. این‌ها بچه‌های ما هستند. بله مقداری موهایش بیرون است. ولی به پهنای صورت برای ارزش‌های انقلاب و اسلام اشک می‌ریزد. این‌ها صراحت حرف‌های رهبری است.
 
شهید سلیمانی و حرف هایش صراحتش است. شهید سلیمانی مدافع ارزش‌های انقلاب بوده است. در نحوه برخوردتان با این جامعه که بچه‌های ما هستند باید تجدید نظر کنید. اگر مسعود پزشکیان شود حتما با این نحوه عمل مقابله می‌کند و تلاش می‌کند با اجماع سازی، بساط این نوع برخوردها برچیده شود. اگر نمی‌خواهید نگذارید که بیاید.
 

فیلترینگ کرده اند و پولش به جیب فیلترشکن فروش ها می رود و به ریش ما می خندند

 
جامعه علمی کشور نیازمند به این است که پهنای باند و سرعت داشته باشد. استارت آپ بدون آی تی من معنی ندارد. از آن طرف از ایران می‌روند. از طرفی محدودشان کرده ایم با هزار و یک فیلتر. فیلترینگی درست کرده‌ایم که پولش مانند لوله ماشین‌های آتش نشانی در جیب عده‌ای است که فیلترشکن می‌فروشند. به ریش ما می‌خندند. به عنوان کسی که ۴۰ سال در این مملکت مسئول بوده ام مورد سوال قرار می‌گیرم که پول این فیلترشکن‌ها را به تو هم می‌دهند که دفاع می‌کنید؟
 
همه به شبکه‌ها با پهنای باند ضعیف و سرعت پایین دسترسی دارند. شما جلوی دسترسی را نتوانسته اید بگیرید و نمی‌توانید بگیرید. چرا این بازی را راه انداختید که فقط عده ای را با پول‌های هزار میلیاردی فیلترشکن فربه کرده‌اید.
 

فیلترینگ ناکارآمدشان را به قیمت گزاف به جمهوری اسلامی ‌فروخته‌اند

این‌ها چه کسانی هستند؟

 
چه کسانی هستند؟ سوال ما هم هست که آنقدر مقتدر هستند که همین فیلترینگ ناکارامدشان را به قیمت گزاف به جمهوری اسلامی ‌فروخته‌اند. این‌ها فروخته‌اند. چون فیلترشکن را این‌ها دارند می‌فروشند. یک حساب و کتاب ساده کنید و ببینید هر ایرانی چقدر بابت این پول می‌دهد. خیلی جالب است همان شبکه‌های اجتماعی که دسترسی به آن‌ها با فیلترشکن مقدور است، مهمترین مسئولین کشور در آن تیک آبی دارند.
 
اصلا این سوالات را به مردم چطور جواب دهیم؟ من فردی از شما هستم. به من یاد دهید به مردم چه جوابی بدهم؟ بگویم چطور فلان مسئول عالی کشور از همین شبکه‌های اجتماعی ممنوعه استفاده می‌کند و تیک آبی دارد؟ چه جوابی بدهم که اگر دسترسی ممنوع بود و کسی استفاده نمی‌کرد حرفی نداشتیم.
 
ولی دسترسی از طریق فیلترشکن‌ها کسانی میفروشند که بعدها متهم می‌کنند. یک دلیل منطقی به من بدهید. بگویید فیلترینگ کرده‌ایم که مردم دسترسی به شبکه‌های بد نداشته باشند. بعد به این دلیل فیلترینگ گذاشته‌ایم و این فیلترینگ مانع شده است. تو ضد دین هستی؟ می‌گویم همه علم را تعطیل کرده‌اید و همه کارهای مردم را تعطیل کرده‌اید که از این شبکه‌ها استفاده می‌کردند و در خانه خود کاسبی راه انداخته بودند و شما با فیلتر آن دین را حفظ کرده اید؟ حفظ نکرده اید. با فیلترشکن که در جیب عده ای است همه دارند به آن شبکه‌های بد نگاه می‌کنند. آن‌ها که تعطیل نشده است.
 

پزشکیان با اجماع‌سازی، جلوی بی عقلی‌ها را می‌گیرد

 
آقای پزشکیان اگر بیاید نمی‌گذارد. اگر می‌خواهید نگذارید. چون شورای فضای مجازی شش نفر عضو دارد و حتما آقای پزشکیان قدرت اجماع‌سازی دارد و از این حرف‌ها بهتر بلد است که بزند و جلوی کارهای شما را می‌گیرد. جلوی بی عقلی را می‌گیرد. اگر بیاید می‌گوید نظام اینترنت ملی را روبراه کنید و مشکلاتش را حل کنید تا همه مردم با سرعت بالا به همه چیزهایی که می‌خواهند در فضای مجازی دسترسی پیدا کنند. گروه‌های اجتماعی درست کنید. پیام رسان‌هایی درست کنید که چندین میلیون عضو داشته باشند. مردم بتوانند با آن‌ها ارتباط برقرار کنند. هیچ کدام از این کارها را نکرده‌اید. فقط بازی مسخره‌ای راه انداخته اید که بدهکار کل ملت ایران شده‌ایم. ما از شما هستیم و باید جواب ملت ایران را بدهیم. جوابی نداریم.
 

صدای کارگران خاموش است

 
درباره گروه‌های مرجع باید بگویم که یکی دیگر از این گروه‌های مرجعی که صدایشان خاموش است کارگران هستند. هرجا که صحبت می‌شود می‌گویند این‌ها ستون فقرات تولید هستند. تولید ایران وابسته به رفاه حال کارگران ایران است. ولی پای عمل که می‌آید اینطور نیست. ممکن است پرداخت و مزد در سطوح برای بخشی از جامعه کارگری نسبتا هم بد نباشد. ولی حداقل مزد متناسب با نرخ تورم و چیزی در که در قانون کار به صراحت به آن اشاره شده است از این چرا فرار می‌کنیم؟
 
چرا مدام بهانه می‌تراشیم و آخرش انجام نمی‌دهید؟ آن‌ها هم چیزی نمی‌گویند. صدای مظلوم و خاموش هستند. هرکدام از این افراد اگر بچه هایشان به گرفتاری بیافتند آن دنیا آخرتتان گیر است. معتقدد به معاد و آخرت هستید؟ معادتان گیر آدم‌هایی است که حقوق به گردنشان دارید و ادا نکرده‌اید.
 

توسعه کشور در گرو گاز است و شما بزرگترین نماینده گاز جهان هستید

 
پزشکیان می‌خواهد بیاید و از این جامعه حمایت کند. روستا مرکز توسعه کشور است. صدایش خاموش است. صدای روستایی را کسی نمی‌شنود. تشکر می‌کنند که آب آشامیدنی به آن‌ها می‌رسانید یا یک خانه بهداشت می‌دهید و یک و نصفی آدم در آن هست که هفته ای دو روز به آن‌ها می‌رسند. زبان تشکر مردم بلند تر از خدمت ما است. ولی آیا پاسخ درستی داریم به آن‌ها بدهیم؟ در همین سیستان و بلوچستان این همه رهبر انقلاب بوده است و گفته اند من قبل از انقلاب آن جا تبعید بوده ام و وضع زندگی مردم بلوچ را می‌شناسم. باید به این‌ها رسیدگی کنیم. این همه درمورد توسعه شهر صحبت کردیم. چه قدم جدی برداشته اید؟ با روش‌هایی که اعمال کرده‌اید چه امکاناتی فراهم کرده‌اید که بشود منطقه مکران را ساخت؟ چطور نتوانسته‌ایم یک خط لوله آب از منطقه جنوب شرقی ایران و منطقه شمال شرقی ایران منتقل کنیم و خط لوله گاز برای استقرار واحدهای تولیدی صنعتی از منطقه شرقی و شمال شرق کشور مستقر کنیم؟
 
حالا هم که انجام می‌دهیم نصفه و نیمه است. توسعه کشور در گرو گاز است و شما بزرگترین نماینده گاز جهان هستید. نه در اقتصاد انرژی و نه در مصرف انرژی درست عمل می‌کنید. چند فرد نخبه هم که می‌خواهند سر کار بیایند مانع می‌شوید.
 
با بهانه‌های گوناگون و بی ربط. بگذارید مردم در انتخابات بیایند و مشارکت جدی کنند و به آینده امیدوار باشند. این قشر هم قشر مظلوم و محرومی است. ستون فقرات تولید نیازمند حداقل‌های نیازمندی‌های خود برای زندگی است. این‌ها را باید اصلاح کرد. جامعه پرستاران کشور... نمی‌دانم همین روشی که مورد به مورد به آن‌ها پول بدهند مدت هاست که صحبت می‌شود. در عمل به نحوی پیش می‌رود که قشر قابل ملاحظه از این افراد بی بهره هستند. پرستارانتان هم دارند می‌روند. فقط به خاطر کرونا نبود. همین الان هم دارند می‌روند. پزشکان که جای خود دارد. باز پزشکان این امکان را دارند که بین اینجا و آنجا پل بزنند. این‌ها که این امکان را ندارند. می‌روند و نمی‌آیند. اینجا در فشارند و آن جا هم که می‌روند در فشار هستند. هیچ جا وطن نمی‌شود.
 
اقتصادی که از قطعیت برخوردار نباشد قابل توسعه نیست
 
دارای بهترین زندگی‌ها هستند و می‌گویند آزرده ایم و می‌خواهیم در کشور خودمان خدمت کنیم. سرمایه‌های فکری و مالی ما دست خود ایرانیان در خارج از کشور است. باید امنیت پیدا کنند که به داخل ایران بیایند. عدم امنیت اقتصادی موضوع خیلی مهمی است. عدم قطعیت در اقتصاد مهم ترین پاشنه آشیل ایجاد یک اقتصاد با ثبات است. قطعیت در اقتصاد یک امر ضروری و مسلم است. امکان ندارد در اقتصادی که قطعیت در آن نباشد سرمایه گذاری مطمئن صورت بگیرد. سرمایه گذاری بزن در رو در آن شکل می‌گیرد. یک شبه به پول رسیدن در آن شکل می‌گیرد. اگر می‌خواهید نجات پیدا کنید باید اقتصادتان قابل پیش بینی باشد. اقتصاد قابل پیش بینی نیازمند سیاست خارجی قابل پیش بینی است. این‌ها مفاهیم پیچیده ای نیست.
 
مفاهیم بسیار ساده ای در حکمرانی است. اقتصادی که از قطعیت برخوردار نباشد قابل توسعه نیست. از مرزهای خودش پا بیرون نمی‌گذارد. قطعیت در اقتصاد وابسته به سیاست خارجی قابل پیش بینی است. این‌ها علم است. این‌ها غیر قابل انکار است. اگر شما به ۲۰ هزار میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی رسیدید باید بتوانید مداخله کنید. اقتصاد شما توان عمل کردن را شاید داشته باشد. ولی در شرایط رشد اقتصادی محدود در شرایطی که در مراحل مختلف پیشرفته هستید و می‌خواهید از یک سکو به سکوی اقتصادی دیگری بروید و حجم و کیک اقتصاد شما کوچک است، نیاز به اقتصاد و سیاست خارجی قابل پیش بینی دارید. نیاز به یک افق روشن دارید. این‌ها حداقل‌های نیازمندی یک حکمرانی شایسته است.
ارسال به دوستان