آسیا از نظر پهنه خشکی بزرگترین قاره روی زمین است و در طول تاریخ بشر شاهد ظهور و سقوط امپراطوری های متعددی بوده است. طبیعتاً این قاره نیز سهم خود را از درگیری های نظامی دیده است.
به گزارش روزیاتو، هنگامی که بسیاری اصطلاح “آسیایی” را می شنوند، تمایل دارند به “آسیای شرقی” فکر کنند و کشورهایی مانند چین و ژاپن به ذهنشان خطور می کند. با این حال، آسیا مکانی بسیار متنوع و جالب با فرهنگ های مختلف و متنوع است. فراموش نکنید که کشورهایی مانند هند، ترکیه و بخشی از روسیه نیز در محدوده آسیا قرار گرفته اند.
مانند هر کشور دیگری، بسیاری از کشورهای آسیایی فیلمهای زیادی تولید می کنند که بخش زیادی از این فیلمها فیلمهای جنگی هستند، فیلم هایی در مورد مبارزات مختلفی که این کشورهای خاص در دوران حاکمیت خود با آن ها مواجه بوده اند.
لازم به ذکر است که فیلم های جنگی فوق العاده و بی نقصی مانند نامه هایی از ایووجیما (۲۰۰۷) از نظر فنی فیلم جنگی آسیایی به حساب نمی آیند، زیرا با وجود اینکه به زبان ژاپنی است، این فیلم توسط آمریکایی ها برای تماشاگران آمریکایی ساخته شده است.
اما این باعث نمی شود که ناامید شویم زیرا برخی از فیلم های جنگی آسیایی که در کشورهای این قاره ساخته شده اند به اندازه همین فیلم عالی و تاثیرگذار هستند. این شما و این بهترین فیلم های جنگی سینمای آسیا!
فیلم جنگی خط مرزی شمالی از کره جنوبی می آید و داستان نبرد دوم یون پیونگ در سال ۲۰۰۲ را روایت می کند. این نبرد دریایی نتیجاه تنش های بین کره شمالی و کره جنوبی بود که از زمان جنگ کره در دهه ۱۹۵۰ آغاز اد شده است. در نزدیکی جزیره مورد مناقشه یون پیونگ، قایق های گشتی کره شمالی از مرزهای دریایی عبور می کنند که منجر به درگیری در دریا بین دو طرف شده و در آن ۱۹ نفر کشته شدند.
این فیلم داستان واقعی ملوانان کره جنوبی را دنبال می کند که برای دفاع از مرزهای کشورشان در برابر دولت دیکتاتور شمال می جنگند. با حضور بسیاری از بازیگران محبوب کره ای مانند جین گو، لی هیون وو، و کیم مویول، خط مرزی شمالی به خاطر نمایش قهرمانانه اش از سربازان کره جنوبی مورد تحسین قرار گرفت، به طوری که حتی رییس جمهور سابق کره جنوبی، لی میونگ باک، تماشای آن را توصیه کرد. لی هیون وو نیز برای این فیلم دو جایزه گرفت. کسانی که از فیلمهای جنگی دریایی استقبال میکنند، مطمئناً از خط مرزی شمالی لذت خواهند برد.
هند معمولاً به خاطر تولید موزیکال های سبک و سرگرم کننده بالیوودی اش معروف است، اما صنعت فیلمسازی در هند توانایی بسیار بیشتر از این را نیز دارد. این موضوع در مورد فیلم جنگی لاکشیا صدق می کند، یک درام جنگی موزیکال هندی در مورد کاران شرگیل (هریتیک روشن)، یک جوان سرگردان بی هدف و بدون جاه طلبی در زندگی است. به طور تصادفی، او تصمیم می گیرد به ارتش بپیوندد، تغییر سبک زندگی که به او چیزهای زیادی در مورد احترام و نظم و انضباط می آموزد.
۲۰ سال پس از انتشار، لاکشیا جایگاه یک فیلم کالت کلاسیک را پیدا کرده و سه جایزه را در کشور خود دریافت نموده است. داستان این فیلم در طول جنگ کارگیل ۱۹۹۹ اتفاق میافتد و به موضوعات مهمی می پردازد، همراه با یک موسیقی متن منحصر به فرد، غمانگیز و انقلابی. داستان Lakshya گاهی اوقات بی امان و پرتنش پیش می رود، اما در کل احساس خوبی به مخاطب می دهد، که در ژانر جنگی نادر است.
طرفداران بالیوود مطمئناً نباید این فیلم را از دست بدهند. با وجود رویکرد غیر متعارف آن، طرفداران فیلم های جنگی بدون شک از Lakshya لذت خواهند برد، به طور ویژه اگر به دنبال تجربه یک چیز متفاوت در سینمای هند هستند.
آیلا: دختر جنگ یک پروژه مشترک سینمایی بین کره جنوبی و ترکیه است که روایت آن در طول جنگ کره در دهه ۱۹۵۰ اتفاق میافتد، جنگی که طی آن نیروهای ترکیه مداخله کردند. یک سرباز ترک به نام سلیمان به شبه جزیره کره اعزام می شود و با یک دختر یتیم کره ای که او را آیلا (لی کیونگ جین) می نامد روبرو می شود.
اگرچه یک مانع زبانی کاملاً قابل درک بین این دو وجود دارد و این دو نمی توانند کلماتی را که دیگری می گوید درک کنند، پیوند پدر و دختری بین آن دو شکل می گیردُ در حالی که سلیمان می خواهد این دختربچه را به نقطه ای امن برساند.
آیلا: دختر جنگ برای جایزه بهترین فیلم خارجی اسکار انتخاب شد اما متاسفانه در انتخاب های نهایی نامزدهای این بخش قرار نگرفت. واقعاً مایه تاسف است زیرا این فیلم واقعاً تأثیرگذار بوده و حتی بر اساس رویدادهای واقعی ساخته شده است.
این فیلم به بررسی رابطه بین دو شخصیت اصلی میپردازد، با لحنهای احساساتی و صمیمانهای که بهطور ناگهانی با پایان تلخ و شیرین آن از بین میرود، پایانی که مطمئناً اشک هر کسی را در میآورد. آیلا: دختر جنگ تصویری لطیف از پیامدهای جنگ از منظری دیگر است.
مانند آیلا: دختر جنگ، Heneral Luna نیز به عنوان بهترین فیلم خارجی زبان برای اسکار انتخاب شد اما در میان نامزدهای نهایی قرار نگرفت. داستان فیلم در طول جنگ فیلیپین و آمریکا در اواخر قرن بیستم می گذرد و روایت ژنرال لونا با بازی جان آرسیلاست.
با بازیگران فراوان و کیفیت عالی، این فیلم به عنوان یک فیلم مستقل کمهزینه مطرح نمیشود، و در عین حال یک فیلم اینچنینی نیز هست. اما با کمک مردم فیلیپین که تماشای این فیلم را توصیه کردند، توانست فروش بالایی داشته باشد.
فیلم جنگی Heneral Luna تصویری واقع گرایانه و دوست داشتنی از شخصیتی جذاب در برههای از تاریخ فیلیپین است. این فیلم نشاندهنده پیشرفت در سینمای فیلیپین بود و یکی از اولین فیلمهای بزرگ این کشور بود که در سطح بینالمللی پرفروش شد.
مورخان نیز از طرفداران این فیلم بودند و تصریح کردند که تصویر ارائه شده توسط آرسیلا از ژنرال و وقایع فیلم تقریباً مشابه نحوه وقوع آن های در واقعیت است. علاوه بر این، Heneral Luna بیش از دوازده جایزه در داخل کشور به دست آورد، و جایگاه کالت آن تنها با گذشت سال ها افزایش یافته است.
عملیات دریای سرخ در طول جنگ داخلی یمن در سال ۲۰۱۵ انجام شد که در آن ارتش چین برای تخلیه ۶۰۰ شهروند چینی از منطقه مداخله کرد زیرا اوضاع سیاسی یمن از کنترل خارج شده بود.
این فیلم به عنوان فیلم انتخاب کشور برای بخش بهترین فیلم خارجی در اسکار انتخاب شد، اما در میان نامزدهای نهایی قرار نگرفت. عملیات دریای سرخ در حالی که در اسکار توفیقی نداشت، فیلمی عالی است که بسیاری از اکشن های پرتنش دوران جنگ را که طرفداران این ژانر دوست دارند، به نمایش می گذارد.
این فیلم برنده جوایز متعددی در سینمای چین شد و نامزدی چندین جوایز دیگر، نه تنها در داخل، بلکه در سطح بینالمللی نیز دریافت کرد و به اندازهای موفق شد که حتی در ایالات متحده و کانادا اکران شود.
این فیلم نه تنها خشن و تکان دهنده است، بلکه اکشن و هیجان انگیز نیز هست، که برای طرفداران ژانر فیلم جنگی بسیار خوشایند خواهد بود. در واقع صحنه نبرد تانک آن به دلیل خوب بودنش در اینترنت به شدت وایرال شد. عملیات دریای سرخ قطعاً فیلمی است که هر طرفدار ژانر جنگی از آن تقدیر خواهد کرد.
جن پابرهنه ممکن است به خاطر انیمیشن بوده و ظاهرش اینطور نشان دهد که برای بچه ها است، اما اشتباه نکنید؛ اصلاً اینطور نیست این انیمیشن بزرگسالانه داستان پسر جوانی به نام جن را دنبال می کند که در طول جنگ جهانی دوم در هیروشیما زندگی می کند.
از همان ابتدا، مخاطبان با دانستن موقعیت و فضای داستان، احساس ترس و وحشت را حس خواهند کرد. در مدت کوتاهی از شروع فیلم، همانطور که انتظار میرفت، اولین بمب اتمی بر روی شهر پرتاب میشود و لحظهای که این اتفاق میافتد چیزی جز صحنه ای هولناک نیست، سکانسی که با رئالیسم تکاندهنده ای به تصویر کشیده شده و از مزایای انیمیشن نهایت استفاده را برده است.
این فیلم زنده ماندن و جان سالم به در بردن جن از انفجار اتمی، تقلای تکان دهنده او برای یافتن خانواده و خانه اش و به طور کلی زنده ماندن در میان ویرانه های شهرش را به تصویر می کشد.
اگرچه این فیلم به شدت قدرتمند، غم انگیز و تکان دهنده است، اما Genefoot Gen اغلب در زمره بهترین انیمه های تمام دوران قرار نمی گیرد، اما شاید بهتر باشد در این زمینه تجدیدنظر صورت گیرد. با تصاویر تکان دهنده خود از خشونت که برای مدت طولانی در ذهن مخاطبان حک خواهد شد، این فیلم کاملاً تکان دهنده است. فراتر از آن، هنر موجود در این انیمه نیز زیباست و این فیلم یک اثر بسیار قابل تامل است که ارزش هر ثانیه وقت گذاشتن برای تماشایش را دارد.
مغول در مورد ظهور یکی از قدرتمندترین و بی رحم ترین حاکمانی است که تاریخ بشر تا به حال به خود دیده است: چنگیز خان. در این فیلم، نقش خان توسط تادانوبو آسانو بازی میشود، در شرایطی که زندگی اولیهاش پیش از فتح جهان، بر روی صفحه نمایش و در مقابل چشمان مخاطبان فاش می شود.
داستان این فیلم که عمدتاً در قرون وسطی اتفاق میافتد، تصویری هیجان انگیز از این جنگافروز مغولی را به تصویر میکشد، در شرایطی که او از زندان فرار میکند و تبدیل به یکی از مخوفترین ظالمان جهان میشود.
در اینجا برای هر ذائقه ای یک چیز خوشایند وجود دارد – این فیلم عاشقانه، درام و البته اکشن های بی رحمانه و خونین زیادی دارد که بینندگان باید انتظار آن را داشته باشند. اگرچه وقتی صحبت از دقت تاریخی به میان میآید، آزادیهای هنری زیادی در این فیلم دیده می شود، اما Mongol یک مطالعه شخصیتی ارزشمند در مورد یکی از ترسناک ترین فرماندهان نظامی تاریخ است که بهطور عجیبی چندان فیلم و سریالی در مورد او ساخته نشده است.
زیر سایه یک جواهر جنگی و ترسناک ایرانی است که داستان آن در جریان جنگ شهرها در اواسط دهه ۱۹۸۰ و در طول جنگ ایران و عراق اتفاق می افتد. در جریان حملات مداوم هوایی، مادر وحشت زده ای به نام شیده (نرگس رشیدی) مجبور می شود به همراه دخترش درسا (آوین منشادی) منتظر بماند تا این بمباران به پایان برسد.
در طی بمباران، درسا با پسر خردسالی آشنا میشود که افسانه جنها را برایش تعریف می کند که در دنیای اسلام موجودی عمدتاً شیطانی است. طولی نمی کشد که جن ظاهر شده و شروع به ترساندن شیده و درسا می کند.
اشتباه نکنید، این فیلم یک فیلم ترسناک ساده نیست. با وجود اینکه کلیشه های خود را دارد، Under the Shadow فیلمی تامل برانگیز و تکان دهنده است و مخاطب را به شکلی عمیق به فکر فرو می برد که آیا جن واقعی است یا نه. یا اینکه دیدن جن تنها توهم ناشی از موارد شدید اختلال استرس پس از سانحه است؟ علاوه بر این، آیا حضور جن تهدیدی بزرگتر از خود جنگ است؟ زیر سایه فیلمی است که تقریباً از هر نظر فوقالعاده است و روزها یا حتی هفتهها بعد از تماشا در ذهن تماشاگران باقی خواهد ماند.
کودکی ایوان که در برخی کشورها با نام من ایوان هستم یا نام من ایوان است نیز شناخته می شود، فیلمی است که از کشور بین قاره ای روسیه که بخشی از اروپای شرقی و کل شمال آسیا را در بر می گیرد، می آید. در این فیلم با تم جنگ جهانی دوم، نیکولای بورلیایف نقش ایوان، پسر نوجوانی را بازی می کند که در نتیجه تهاجم آلمان به اتحاد جماهیر شوروی یتیم شده است. پس از اینکه سربازان شوروی او را پیدا می کنند، او پیشنهاد می دهد که با جاسوسی از آلمانها، به کارزار جنگی شوروی کمک کند که مورد موافقت قرار می گیرد.
این فیلم اولین فیلم بلند آندری تارکوفسکی است که شاهکارهای سینمایی استادانه بسیاری ساخته است. اما هرگز باور فکر نخواهید کرد که این اولین فیلم او باشد زیرا تمام کیفیت و اشتیاق یک فیلمساز باتجربه را در خود دارد.
این فیلم به دلیل به تصویر کشیدن نبرد شماتیک بین بیگناهی و جنگ مورد ستایش قرار گرفت، جایی که پسر نوجوانی ناامیدانه سعی دارد باقیمانده اندک از کودکی اش را نگه دارد، حتی زمانی که جنگ او را مجبور به بزرگ شدن می کند. کودکی ایوان یک تجربه پویا، چالش برانگیز و اغلب تکان دهنده و یک فیلم فوق العاده است که هر علاقه مند به جنگ جهانی دوم باید آن را تماشا کند.
Grave of the Fireflies فیلمی است که بینندگان خود را برای همیشه تغییر خواهد داد. داستان این فیلم انیمه پس از بمباران های آمریکا در ژاپن اتفاق میافتد و سرگذشت دو کودک ژاپنی را دنبال میکند که در شهری جنگ زده در ژاپن که در اثر بمباران آمریکایی ها دچار ویرانی و قحطی شده، به حال خود رها شده اند و پس از یتیم شدن باید برای تامین نیازهای غذایی خود تلاش کنند.
این فیلم توسط استودیو جیبلی ساخته شده است، و با فاصله، یکی از تاریکترین و تکان دهنده ترین فیلمهایی است که تا به حال توسط این استودیو ساخته شده و یک انحراف آشکار از داستانهای دیزنیمانند جیبلی از ماجراجوییهای هوسانگیز و دوران کودکی است.
این فیلم در تلاش برای نشان دادن اینکه مردم بیگناه در زمان جنگ چقدر رنج می کشند، بهویژه کودکان، از هیچ تصویرسازی هولناکی فروگذار نمی کند. صادقانه بگویم، گورستان کرم های شب تاب بسیار افسردهکننده است، و اگرچه تقریباً بی نقص است، اما فیلمی نیست که تماشاگران از تماشای آن «لذت ببرند» زیرا به شکلی بی محابا، با سکانس هایی ویرانگر، مخاطب را زیر مشت و لگد احساسی خود می گیرد.
بینندگان ممکن است فقط یک بار بخواهند این فیلم را تماشا کنند، اما همان یک بار تماشا هم بسیار ضروری است. کمتر فیلم جنگی به اندازه گورستان کرم های شب تاب تاثیرگذار باشد.