بقایای درختان و گیاهان پوسیده که در کف جنگلها انباشته میشوند به حفظ تنوع زیستی اکوسیستم جنگلها کمک زیادی میکنند. تا 40 درصد کل تنوع جانوری جنگل به خرده چوبها و شاخ و برگ درختان و گیاهان پوسیده در کف جنگل بستگی دارد.
به گزارش اطلاعات آنلاین، مطالعات نشان دادهاند که فقط پنج درصد توده درختان زنده دارای سلولهای زنده هستند؛ درحالیکه میزان سلولهای زنده در چوبهای پوسیده درختان 40 درصد است که بهطور عمده شامل قارچها و باکتریهای تثبیتکننده هستند.
گفته میشود که زندگی در یک درخت مرده بیش از یک درخت زنده جریان دارد. موجودات زندهای که درون چوب نرم و زنده پوست درختان و بقایای گیاهان را برای زندگی انتخاب میکنند به فرایند تجزیه و جذب جانوران شکارگر که تغذیهکننده از آنها هستند کمک میکنند و بدین ترتیب زنجیره سوختوساز و چرخه زیستتوده به روند خود ادامه میدهد.
هنگامیکه درختان مرده و شاخ و برگهای بزرگ در جنگلها به زمین میافتند یا در بستر رودخانهها و برکهها فرو میروند زیستگاهی از پوسته چوبی و خس و خاشاک تشکیل میدهند. درخت مردهای هم که هنوز سقوط نکرده است بسیاری از عملکردهای این بقایای انباشته شده در کف جنگل را دارد.
از دهه 1970 به بعد سرپرستان حفاظت از جنگلها در سراسر جهان به این امر ترغیب شدهاند که بقایای درختان مرده را از برکهها خارج نکنند چراکه مواد مغذی موجود در خرده چوبها بازیافت شده و بدین ترتیب برای بسیاری از موجودات زنده غذا و زیستگاه فراهم میشود. این امر خود باعث خواهد شد تنوع زیستی ارتقاء پیدا کند. حجم بقایای موجود مقیاسی برای ارزیابی و ترمیم جنگلهای معتدل برگریز است.
این بقایا همچنین برای برکهها و زمینهای مرطوب، بهویژه دلتاهایی که خردههای درختان پوسیده در آنها انباشته میشوند حائز اهمیت هستند.
بقایای برگ و چوب در بستر جنگلها در اثر مرگ درختان، بیماری گیاهان و درختان، فعالیت حشرات و حوادث طبیعی مانند آتشسوزی، طوفان و سیل ایجاد میشوند. جنگلهای کهنسال با درختان مرده و بقایای چوبها و برگهایی که در بسترشان رویهم انباشته شدهاند رشد پوشش گیاهی تازه را به دنبال دارند. در جنگلهای معتدل، چوب مرده تا 30 درصد از کل توده زیستی چوبی را تشکیل میدهد.
بقایای چوبی و خس و خاشاک و تجزیه آنها عناصر مغذی ازجمله کربن، نیتروژن، پتاسیم و فسفر که برای زندگی موجودات زنده حیاتی هستند را بازیافت میکنند. قارچها و باکتریها و حشرات بهطور مستقیم از چوب مرده تغذیه میکنند و با تبدیل مواد مغذی به اشکال دیگری از مواد ارگانیک که خود غذای موجودات زنده دیگر میشوند از خود مواد غذایی بهجا میگذارند.
خرده چوبهای حاصل از درختان مرده به تنهایی غنی از نیتروژن نیستند ولی به دلیل اینکه نقش میزبان باکتریهای تثبیتکننده نیتروژن را بازی میکنند تأمینکننده نیتروژن برای اکوسیستم هستند. مطالعات علمی نشان میدهند که بقایای درختهای مرده نقش مهمی در ذخیره کربن زیستی ایفا میکنند.
درختها کربن جو را با کمک فرایند فتوسنتز در چوب خود نگه میدارند و هنگامیکه میمیرند قارچها و برخی باکتریها مقداری از آن کربن را از بخشهای مرده درختها به خاک منتقل میکنند. این روند حفظ و ذخیره کربن میتواند تا چند صدسال در جنگلهایی که رشد کندی دارند ادامه داشته باشد.
چوب مرده یا بقایای پوسته، تنه و شاخههای بزرگ درختان در حفظ سلامت جنگل نقش بسیار مهمی ایفا میکنند و مسوولان حفاظت از محیطزیست نیز این مطلب را تأیید میکنند. چوب مرده علاوه بر اینکه با کمک به رها شدن نیتروژن بهصورت پیوسته و کند در چرخش مواد مغذی در طبیعت دخالت دارد، کربن را نیز در طبیعت ذخیره میکند.
پوسیدن و مرگ درختان دارای سلسلهمراتب خاص خود است. در چوب مرده الگویی برای فرایند فساد و تجزیه وجود دارد که تا حد زیادی نتیجه اشغال آن توسط دیگر موجودات زنده است. وقتیکه یک درخت میمیرد، سوسکهای نقب زن بخش نرم و زنده پوست درخت را اشغال میکنند.
قارچها و سوسکهای حفار پوسته (خانواده: Scolytidae) در زمره نخستین اشغالگرهای چوب درخت مرده هستند و از محتویات سلولی برنچوب (لایهای از پوسته درخت)تغذیه میکنند.
طولی نمیکشد که این موجودات جانوران شکارگر و انگلها ازجمله عنکبوتها، عقربهای کاذب و زنبورهای عقربی (خانواده: Ichneumonidae)را بهسوی خود جذب میکنند و سبب میشوند که قارچهای بیشتری وارد تنه درخت مرده شوند. برخی سوسکهای شاخک بلند (Cerambycidae)در مراحل آغازین فساد چوب ظاهر میشوند و پس از آنها حشرات شکارگر و سوسکهای ریزهخوار یا رفتگر از راه میرسند.
در کاجها حشرات شکارگر شامل لاروهای مگس سارق زرد (Laphria flava) هستند که از لاروهای سوسکهای شاخک بلند تغذیه میکنند. لارو مگسهای گلزار، هزارپاها و موریانهها در مراحل میانی تجزیه چوب حاضر میشوند و در مراحل پایانی حتی ممکن است پستانداران کوچک نیز مشارکت داشتهباشند.
در مرحله پایانی تجزیه موجودات درون خاک جای حشرات چوبزی یا Saproxylicرا میگیرند. بیشتر این موجودات خاکزی از باکتریها و ریز قارچهایی که چوب را به هوموس تبدیل میکنند تغذیه میشوند. بدین ترتیب یک چرخه فساد و تجزیه درخت مرده کامل میشود که به دنبال آن مواد مغذی که دههها در درخت ذخیره شده بودند به خاک باز میگردند.
صمغ یا رزین زیادی که در درختان کاج وجود دارد نشانگر این است که کندههای کاج کندتر از دیگر گونههای درختان مانند درخت غان پوسیده میشوند و میتوانند برای دهها سال زیستگاهی برای گونههایی که وابسته به چوب مرده هستند فراهم کنند.
علاوه بر قارچها و باکتریها، گلسنگها، خزهها و برخی گیاهان دیگر و در سلسله جانوری بیمهرگانی مانند موریانهها، مورچهها، سوسکها، حلزونها، دوزیستانی مانند سمندرها، خزندگانی مانند کرم تنبل و پرندگان و پستانداران به پوسته و چوب مرده درختان وابستگی دارند. یکسوم همه پرندگان برکهای در حفرههای تنه درختان مرده زندگی میکنند.
دارکوبها، چرخ ریسکها و جغدها از آن جمله هستند. برخی از گونههای چرخ ریسکها برای لانهسازی به درختان کاج مرده ایستاده بسیار متکی هستند و لانه خود را در بخش نرمتر و پوسیده درخت که قطر بیشتری دارد حفر میکنند. بعضی از پرندگان نیز جانوران بیمهرهای را که در چوبهای مرده زندگی میکنند بهعنوان غذا به مصرف میرسانند.
دستکم ده گونه از میان 16 گونه خفاش ساکن در درختان از حفرههای درختان بهعنوان لانه زمستانی و تابستانی استفاده میکنند. پرندگان شکارگر در بیشتر مواقع از درختان ایستاده فرسوده یا مرده برای رصد کردن طعمه خود و پیدا کردن غذا استفاده میکنند. بهعلاوه کندههای درختان برای مهرهداران دیگر نیز مفید هستند؛ چون برای پنهان شدن، غذا خوردن، دیدهبانی اطراف خود، استراحت کردن، آفتاب گرفتن، ضربه زدن و کوبیدن و خواب زمستانی از آنها بهره میبرند.
برخی از گیاهان از چوب پوسیده زمخت بهعنوان زیستگاه استفاده میکنند. خزهها و گلسنگها روی کندهها را میپوشانند؛ درحالیکه سرخسها هم روی کندهها سبز میشوند و رشد میکنند. بقایای چوبی همچنین با ایجاد سدی در مقابل حیوانات چرا کننده و گیاهخوار از گیاهان تازه روییده محافظت میکنند. بقایای چوبی زمخت در هنگام وارد شدن آسیبی بزرگ به اکوسیستم مانند آتشسوزی یا برش درختان توسط انسانها میتوانند پناهگاهی برای موجودات زنده باشند.
درختانی که در نهرها و رودخانهها میافتند با تغییر جریان آب و رسوبات پناهگاهی برای ماهیان، دوزیستان و پستانداران ایجاد میکنند. گونههای بسیاری از لاک پشتها نیز برای گرفتن حمام آفتاب به این نقاط میروند. گونهای لاکپشت نیز تخمهای خود را زیر کندهها نزدیک به برکهها میگذارند.
بقایای زمخت درختان مرده بهویژه در نقاط شیبدار با کاهش حرکت رو به پایین مواد ارگانیک و خاک معدنی از به هدر رفتن این مواد جلوگیری میکنند. برگها و خرده خاشاک دیگر پشت بقایای تنه درختان مرده جمع میشوند و امکان فرایند تجزیه را فراهم میآورند. همچنین نفوذ آب برف و باران در خاک نیز بهتر میشود. در طول فصل خشک این بقایای چوبی تبخیر رطوبت خاک را کند میکنند و خرد زیستگاههایی مرطوب را برای موجودات زندهای که نسبت به رطوبت حساس هستند ایجاد میکنند.
در جنگلهایی که آتشسوزی طبیعی زیاد اتفاق میافتد بقایای درختان مرده بر شدت آتشسوزی میافزایند و مانند سوخت عمل میکنند. در این صورت شدت و اندازه آتش افزایش پیدا میکند. با مدیریت این بقایا می توان سطح آتشسوزی را کم کرد که این کار با خارج کردن این بقایا از جنگل تا حدی مؤثر است. ولی خارج کردن بقایای درختهای مرده باید هماهنگ با نگهداری بقایا برای حفظ زیستگاهها و منافع دیگر جنگل شوند.
در جنگلهای برگریز معتدل، بقایای پوسیده تنه درختان برای موجودات از سمندرها گرفته تا گیاه سرخس زیستگاه فراهم میکنند. در برخی نواحی که آتشسوزی یک خطر اصلی به شمار میآید وقتیکه آتشسوزی اتفاق میافتد بیمهرگان به درون یا زیر کندههای درختهای مرده پناه میبرند.
خرسها در جستجوی کندههای درختان مرده هستند تا آنهارا بشکافند و از مورچهها و سوسکهای درون آنها تغذیه کنند. این باعث شده است که مسوولان حفاظت از جنگلها ترغیب شوند تا مقادیر کافی بقایای چوبی درختهای مرده را حفظ کنند تا خرسها خود را با آنها سرگرم کنند. در آمریکای شمالی از این بقایا بهعنوان سدی استفاده میشود تا گوزنها نتوانند به درختهای جوان آسیب برسانند.
بیشتر جنگلهای امروزی با جنگلهای ماقبل تاریخ تفاوت عمده دارند. یکی از این تفاوتها تعداد درختهای فرسوده به زمین افتاده و ایستاده آنها است. مطالعاتی که در جنگلهای معتدل صورت گرفته است حاکی از این هستند که در یک جنگل وحشی سالم چوب مرده درختان میتواند تا 30 درصد کل توده زیستی را شامل شود.
واضح است که از هزاران سال پیش تاکنون چوب جنگلی جایگاه بسیار مهمی در جوامع بشری داشته است. اجداد ما هم از چوب درختان افتاده بر زمین و هم از چوب درختهای زنده برای برطرف کردن نیازهایشان استفاده میکردند. این امر باعث نابودی مساحت وسیعی از زمینهای جنگلی میشد؛ بهویژه اگر پس از قطع درختان آن زمینها را به زمینهای کشاورزی تبدیل میکردند.
در حال حاضر نیز در روشهای جنگلداری نوین، چوبهای مرده بر زمین افتاده در جنگلهای مناطق تحت مدیریت را هم بهمنظور کنترل آفت و بیماریهای قارچی و هم برای زیباسازی پاکسازی کرده و از جنگل خارج میکنند. بااینحال نگرشها همواره در حال تغییر کردن هستند. برخی دانشمندان و ارگانهای دولتی حفاظت کننده از جنگلها معتقدند که باید کندههای درختان مرده در جنگل باقی بمانند.