عصر ایران؛ سروش بامداد- موفقیت خیرهکنندهٔ تیم تکواندو ایران در المپیک پاریس تنها جنبه ورزشی ندارد. هر چند این وجه بسیار پررنگ است و به خاطر همین در بازگشت با استقبال فراوان مردم رو به رو شدند اما داستان را از منظر بهرهوری هم میتوان دید و بررسید و ستود.
هادی ساعی رییس فعلی فدراسیون تکواندو که به عنوان ورزشکار در هر سه المپیک 2000 و 2004 و 2008 به مدال دست یافته بود (یک برنز و دو طلا) 4 ورزشکار تکواندو را با خود به پاریس برده بود: دو سهمیه مردان و دو سهمیه زنان و حالا هر 4 نفر با مدال بازگشتهاند: یک طلا (آرین سلیمی در وزن 80+)، دو نقره ( مهران برخورداری در وزن 80- و ناهید کیانی در وزن 57-) و یک برنز ( مبینا نعمت زاده در وزن 49-).
مشهورترین تعریف بهرهوری نسبت داده به ستانده است و نیاز به توضیح ندارد که چرا حالا میتوان هادی ساعی رییس فدراسیون تکواندو را فراتر از مدال های خود او آقای بهرهوری هم دانست. 4 ورزشکار 4 مدال طلا و نقره و برنز! شگفتآور نیست؟ در کشوری و از کشوری که بهرهوری در آن با همه ادعاها معنی ندارد و یک تعارف و لقلقه زبان بیش نیست؟
مقایسه کنید مثلا با صدا و سیما. 2۴ هزار میلیارد تومان بودجه دارد خروجی آن چیست؟ یا آموزش و پرورش با این همه طول و عرض در نهایت چی به بچههای ما یاد می دهد؟ یا پولی که صرف این همه نهاد دینی میشود ولی عملا خروجی چندانی در افزایش دینداری مردم ندارند سهل است نقش وارونه هم گاه ایفا میکنند.
یا در نظام رسمی آموزش و پرورش کدام دیپلمه بعد از چند سال آموزش زبان انگلیسی و عربی قادر به دو جمله صحبت کردن به انگلیسی است یا خواندن متن عربی و حتی آیات قرآن که درس جدا هم دارد؟ درباره انگلیسی البته در کلاسهای بیرون یاد میگیرند و نسل زِد زبان خوب می داند اما ساختار مندرس درس نداده.
یا این همه درس زیستشناسی میخوانند چند نفر از بچهها میتوانند حیات و زیست را به زبان ساده تعرف کنند؟ از دوستی شنیدم در پایان تحصیلات دبیرستان در یک کشور اروپایی یک آزمون ساده اما بسیار کلیدی برگزار میکنند چون هدفشان تستزنی نیست و مثلا میگفت تقریبا همه میدانند که باید بگویند حیات یا سیستم زیستی چهار رکن دارد: رشد، متابولیسم، تولید مثل و مصرف انرژی و سٰؤالاتی از این دست که پایه تفکر بعدی شود. یا موارد دیگر. اینها برای آن است که در طول زندگی به کارشان بیاید و بر اساس آن تحلیل کنند و مثلا به این پرسش بیندیشند که انسان را ذیل گونه های حیوانی تعریف کنند یا جداگانه که زیست شناسان با اولی موافق اند.
هر جا که دست بگذارید می بینید ورودی نسبتی با خروجی ندارد. البته میدانیم بخش قابل توجهی از بودجه صرف حقوق و دستمزد میشود و دولت آنجا نپردازد باید به عنوانهای دیگر پرداخت کند ولی وضعیت بهرهوری در ایران فاجعهبار است و هیچ دادهای با ستانده نمیخواند و همه مصداق «لفی خسر»ند الا تکواندو.
مگر میشود از سرزمین بیگانه با بهرهوری با 4 تکواندوکار یا تکواندوکا بروی و با 4 مدال طلا و نقره و برنز بازگردی؟ مگر میشود هم هر دو زن مدال بگیرند (نقره و برنز) و هم هر دو مرد ( طلا و نقره). یعنی بحث برابری زنان و مردان هم رعایت شده. هم خودش هم خواهرش. هم زنان هم مردان. اما اینجا تأکید بر بهرهوری است.
نام این اگر بهرهوری نیست پس چیست؟ جا دارد هادی ساعی را آقای بهرهوری بنامیم و او را از این منظر بستاییم. در سرزمینی که ماهها بر سر یک لایحه یا طرح بحث می کنند که مثلا شنبه به جای 5 شنبه تعطیل باشد یا نه و کلی وقت و بودجه صرف میکنند و یک هیأت میگوید خلاف سیاست های کلی است و یک شورا آن را غیر شرعی میداند و کل بودجه و وقت دود هوا می شود. در کشوری که بنزین ارزان را در ترافیک می٬سوزانیم و وقتمان را هدر می دهیم و بهره وری یک شوخی تلخ است هادی ساعی خودِ بهرهوری است و البته این موفقیت مدیون آن 4 ورزشکار و تیم مدیریت و همراهان است ولی کل قصه به زبان ساده همین است: 4 ورزشکار 4 مدال یعنی 100 درصد!
کدام سازمان و تشکیلات دیگر را این گونه سراغ دارید؟! وقتی هنر اکثر قریب به اتفاق این است که به نسبت آنچه دریافت می کنند خروجی قابل اعتنا ندارند و شاید در اتلاف منابع و هدر دادن سرمایه سرآمد باشیم.
* تاکید بر هادی ساعی نه به خاطر مرد بودن او که به سبب مسؤولیت او در فدراسیون فوتبال است وگرنه کیست که نداند نقش خواهرش -مهروز- چه اندازه بوده انا اینجا نه بحث ورزش و مربی که موضوع مدیریت مطرح بود و هادی ساعی هم رییس فدراسیون است.