کافه سینما نوشت: آلن دلون، ستاره سینمای فرانسه در سن ۸۸ سالگی در خانهاش درگذشت. آلن دلون متولد ۸ نوامبر ۱۹۳۵ در یکی از شهرهای حومه پاریس بود. او تا به امروز محبوبترین و جذابترین بازیگر فرانسه شناخته شده است. آلن دلون در حرفه خود بسیار تاثیرگذار بود. او مظهر زیبایی و شور جوانی بود. دلون به خاطر زیباییهای ظاهریاش همیشه نقش پسری رمانتیک را داشت و قهرمان داستانهای عاشقانه بود. به مناسبت درگذشت او مروری داریم بر ۱۰ نکته خواندنی درباره زندگی حرفهای و شخصی دلون میخوانید.
در اینکه دلون در زمان خودش جذابترین و خوشتیپترین بازیگر فرانسه بود شکی نیست. درواقع ظاهرش تاثیر زیادی داشت تا او در دهههای ۶۰ و ۷۰ سوپراستار سینمای فرانسه شود. حتی گفته میشد او نسخه مردانه بریژیت باردو (بازیگر زن فرانسوی که زیباترین زن سینمای فرانسه نیز شناخته شده بود) است.
او در ۲۵ سالگی در فیلم ظهر بنفش (Purple Noon) بازی کرد و موردتوجه همگان قرار گرفت و بعد از این فیلم لقب جذابترین مرد سینما را از آن خود کرد و تا به امروز نیز این لقب همچنان متعلق به اوست. هانری لانگولا منتقد مشهور سینما میگوید: «آلن دلون برترین بازیگر جوان فرانسوی تبار، باعث با کیفیتتر شدن سینمای فرانسه شد.»
دلون کودکی متفاوتی نداشت. او نوجوانی جسور و یاغی بود و بعد از جدا شدن والدینش در نوجوانی همراه مادرش زندگی میکرد. آلن در کودکی بیشتر وقتش را در قصابی ناپدریاش و در کنار مادرش میگذراند و مادرش همیشه نگران بود که اگر او تنها بماند ممکن است دردسر درست کند. دلون در دوران مدرسه دانشآموز خوبی نبود و بارها از مدرسه اخراج شد. والدینش برای فرستادن او به دانشگاه و پرداخت هزینههای تحصیلش دچار تردید شده بودند.
دلون بیشتر دوران کودکیاش در قصابی پدر گذشت و تصمیم داشت که قصاب شود. او با دیدن پدرش و تحسین روحیه و اخلاق کاری او بزرگ شد. او وقتی به نوجوانی رسید مدت کوتاهی را زیر نظر ناپدریاش در قصابی کار کرد. اما زیاد در آن شهر ماندگار نشد، چون به عنوان تفنگدار نیروی دریایی فرانسه در سال ۱۹۵۳ به هند و چین، بخشی از مستعمرات فرانسه در جنوب شرق آسیا، فرستاده شد. در آن دوران با چند بازیگر سینما آشنا شد و آنها را در جشنواره فیلم کن ۱۹۵۷ همراهی کرد. آلن به خاطر ظاهر و جذابیتی که داشت توجه یک استعدادیاب را به خود جلب کرد و همانطور که همه میگویند سرنوشت کار خودش را کرد.
اولین نقش سینمایی دلون در نقش یک گانگستر جوان در فیلم وقتی زنی دخالت میکند (Send a Woman When the Devil Fails) به کارگردانی ایو آلگره در سال ۱۹۵۷ بود. او بعدها نیز دو بار نقش گانگستر را در فیلمهای سامورایی در سال ۱۹۶۷ و قبیله سیسیلی ۱۹۶۹ بازی کرد.
اولین بازی او در فیلم عاشقانه به عنوان نقش اول سال بعد در فیلم کریستین کنار رومی اشنایدر بود. فیلم ظهر بنفش در سال ۱۹۶۰ باعث شهرت جهانی او شد و در پی آن چندین فیلم موفق دیگر در سالهای بعد داشت.
اولین استعدادیاب هالیوودی که او را کشف کرد نقشی را در هالیوود به او پیشنهاد داد و موفقیت او را تضمین کرد. البته از او خواستند که انگلیسی یاد بگیرد. دلون این پیشنهاد را رد کرد و بازی در یک فیلم فرانسوی را قبول کرد. فیلم وقتی زنی دخالت میکند به کارگردانی ایو آلگره اولین تجربه بازیگری او بود. پس از آن هر فیلمی که او بازی میکرد به شهرت و محبوبیتش افزوده میشد.
بسیاری از منتقدان معتقدند که این روند پیشرفت کاری تاثیر زیادی در بهبود خلقوخوی او داشته است. دلون در فرانسه و اروپا مورد تحسین همه قرار گرفت و حتی در یک فیلم ژاپنی هم بازی کرد.
آلن دلون اخیرا گفته است که به سینمای مدرن علاقهای ندارد و از نظر او سینمای مدرن دارای محتوایی سطحی است و درونمایه آن صرفا تجاری است و نه حرفهای و وابسته به استعداد بازیگرانش. به نظر او روشهای تولید فیلم به روش قدیم ارزش بیشتری نسبت به دوربینهای دیجیتال و جلوههای ویژه امروزی دارند.
او ادعا میکند این روشهای جدید باعث شده که فیلمسازان تمام انرژی خود را روی فیلم نگذارند. او میگوید دوست دارد که بازیگری بازنشسته باشد و جزوی از جهان سینمای امروزی نباشد.
آلن دلون شهروند دو کشور محسوب میشود. او هم تابعه فرانسه است هم سوئیس. او در سال ۱۹۹۹ بعد از ۱۰ سال زندگی در ژنو توانست شهروندی سوئیس را بگیرد. دلون به خاطر ازدواجش با خانمی سوئیسی تابعیت این کشور را گرفت. او از این ازدواج ۲ فرزند دارد. دلون برای اخذ این تابعیت همراه ۷۰ مهاجر دیگر در مراسمی که به ریاست اعضای دولت شهر ژنو برگزار شده بود سوگند یاد کرد.
آلن دلون جدا از اینکه میگوید طرفدار فیلمسازی مدرن امروزه نیست؛ اما فیلمهای قدیمی خودش را نیز نگاه نمیکند. البته دلیلش این است که بسیاری از همکاران قدیمی او مردهاند و تعداد کمی از همکاران او در قید حیات هستند. زنده شدن خاطرات شیرینش کنار دوستانی که دیگر نیستند برایش دردناک است.
آلن این روزها برای درگیر نشدن از دست دادن عزیزانش با سگش وقت میگذراند و بین پاریس و ژنو در رفتوآمد است. یکی از سختترین بازیهایش در فیلم La Piscine در کنار رومی، درای و رونه بود که هر ۳ آنها فوت شدهاند.
دلون فیلمهای بسیار موفقی در کارنامه بازیگری خود در فرانسه و اروپا دارد. اما هیچکدام در سینمای هالیوود راه پیدا نکردند و ترجمه نشدند. دلون ۳ ماه آموزش زبان انگلیسی دید و به آمریکا رفت و ۷ سال در آنجا زندگی کرد. در آمریکا شخصیت او بارها موردانتقاد قرار گرفت، چون او شوونیسم، میهنشیفتگی، فرانسوی را به نمایش گذاشت که موردپسند جامعه آمریکایی نبود.
بیشتر نقشهایی که او در این دوره بازی کرد تحت شعاع همبازیهای آمریکایی او قرار گرفت. منتقدان بر این باورند که آلن دلون نتوانست همچون فرانسه تبدیل به سوپراستار در آمریکا شود.
دلون همیشه پرحاشیه بوده است. حتی یکبار گفته بود که آماده مردن است و سگش هم همراه او باید در آغوشش بمیرد. ستاره سینمای فرانسه و اسطوره زیبایی و جوانی در مصاحبهاش با پاری مچ میگوید: «دیگر تاب ماندن در این جهان را ندارم. هنوز غرق در دنیای جوانیام و این روزهای سالخوردگی باقیمانده را تاب نمیآورم.
از دنیای امروز متنفر و بیزارم. همهچیز مصنوعی و تحریف شده است. بدون هیچ دلبستگی و افسوسی این جهان را ترک خواهم کرد. همهچیز آماده است. حتی گوری که در معبد در انتظار من است.»