۱۶ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۰۵:۰۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۹۹۳۴۵۸
تاریخ انتشار: ۰۱:۲۹ - ۰۹-۰۶-۱۴۰۳
کد ۹۹۳۴۵۸
انتشار: ۰۱:۲۹ - ۰۹-۰۶-۱۴۰۳

تتوی سهرابیان زشت‌تر است یا ...؟

تتوی سهرابیان زشت‌تر است یا ...؟
آیا قبح تتوی سهرابیان بیشتر از قبح ماجرای اخبار و پرونده های فساد است؟ چرا ژورنالیست‌ اصولگرا، در موارد مهم  زبان در کام می‌گیرد  و به تتوی بی‌اهمیت یک فوتبالیست ۲۰ ساله که می‌رسد، یاد "فرهنگ اسلامی" و "اجرای احکام" می‌افتد؟

  عصر ایران؛ هومان دوراندیش - در خبرها آمده بود که آرمین سهرابیان با نشان دادن یک "تتوی جنجالی"، جنجالی در میان مدیران فوتبال کشور برپا کرده و گزارشگرانی مثل جواد خیابانی و پیمان یوسفی نیز دم به دم مدیران داده‌اند که ای وای، هنجارشکنی شد و ارزش‌ها زیر سؤال رفت!

   در این میان، خبرگزاری اصول گرا هم با انتشار یادداشتی دربارۀ تتوی جنجالی آرمین سهرابیان نوشت:

    «اکنون سهرابیان قطعا ارشاد شده که عذرخواهی کرده اما شاید نیاز است که حکمی برای متنبه شدن این بازیکن هم صادر شود تا دیگر فوتبالیست‌ها تصور نکنند با انجام هر حرکت غیر فرهنگی و غیر اخلاقی در ورزشگاه می‌توانند با یک عذرخواهی سر و‌ ته ماجرا را بهم بیاورند! همانقدر که آموزش و راهنمایی فرهنگی و اسلامی برای فوتبالیست‌ها نیاز است به همان اندازه وضع و اجرای احکام بازدارنده و‌ تنبیهی نیز برای فوتبالیست‌ها واجب و ضروری است.»

  چیزی که خلاف عرف است، لزوما "غیراخلاقی" نیست. امیل دورکیم، جامعه‌شناس مشهور، ناظر بر همین واقعیت گفته است: «جرائم امروز، اخلاقیات فردا هستند.» ولی بر فرض که تتوی سهرابیان مصداق "عمل غیر اخلاقی" بوده باشد، وقتی او عذرخواهی کرده، دیگر چه نیازی به صدور و "اجرای احکام بازدارنده" است؟

  این استدلال که برخورد شدید با سهرابیان می‌تواند مانع تکرار عمل او از سوی سایر فوتبالیست‌ها باشد، شبیه همان استدلالی است که سال‌ها در دستور کار دستگاه قضایی کشور بود و در چند سال اخیر خوشبختانه کنار گذاشته شده است.

  قبلا نظر مدیران قضایی کشور این بود که صدور حکم اعدام در برخورد با فروشندگان مواد مخدر می‌تواند جنبۀ بازدارنده داشته باشد ولی وقتی محرز شد که آن احکام شدید و غلیظ فاقد بازدارندگی است و فقط آمار اعدام را در کشور بالا می‌برد، تغییری اساسی در رویۀ قضایی مذکور پدید آمد.

   وانگهی، بحث تتوی یک فوتبالیست چه ربطی به اسلام دارد؟ چرا وقتی عده‌ای می‌خواهند از "واجب و ضروری بودن احکام بازدارنده و تنبیهی" دفاع کنند، پای اسلام را وسط می‌کشند. چرا نمی‌گویند عرف جامعۀ ما چنین چیزی را نمی‌پسندد و ما به عنوان مدافعان سرسخت عرف، معتقدیم با هر کسی که خلاف عرف رفتار کرده، باید با شدت و حدت برخورد شود؟

  اگر چنین گفته شود، در صورتی که این روش "تنبیهی" جواب ندهد و شکست بخورد، شکست آن را به پای اسلام نمی‌نویسند. ولی نویسندۀ یادداشت خبرگزاری اصول گرا، حاضر نیست از خودش مایه بگذارد و بگوید تجویز برخورد شدید با یک فوتبالیست، صرفا نظر من و همفکرانم است؛ بنابراین پای اسلام را به میان می‌کشد تا اولا اگر نادرستی "روش تنبیهی"‌ مد نظرش معلوم شد، هزینۀ آن بر دوش اسلام بیفتد، ثانیا اساسا کسی بعدها جرات نکند بگوید اتخاذ چنین شیوه‌ای در قبال تتوی چند فوتبالیست، غلط است؛ چون اگر کسی چنین حرفی بزند، متهم می‌شود به مخالفت با اسلام!

  پشت اسلام سنگر گرفتن برای به کرسی نشاندن نظرات و ترجیحات شخصی و گروهی، سنت سئیه‌ای است که متاسفانه به تمامی آزموده شده و نتیجه‌ای جز دین‌گریزی و دین‌ستیزی به بار نیاورده است.    

  وانگهی، شما اگر واقعا این قدر اسلام‌گرا هستید، چرا خواستار "اجرای احکام بازدارنده و تنبیهی" در مورد موارد دیگری نشدید که مرتکب عملی شده بودند که هزار بار بدتر از تتوی آرمین سهرابیان بود و مطابق اخلاق اسلامی، یک "گناه کبیره" محرز و مسلم بود؟  

  چرا در چنین مواردی اهل تساهل و چشم‌پوشی هستید ولی در برابر تتوی یک فوتبالیست بیست ساله، که غیراخلاقی بودن عملش اساسا محرز نیست و حداکثر می‌توان گفت عملی نامتعارف انجام داده است، این قدر سخت‌گیر و نامتساهل هستید؟

  اما بر فرض که آن تتو غیراخلاقی بوده باشد. هزار عمل غیراخلاقی بدتر از این، در این کشور رخ می‌دهد و روزنامه‌نگاران اصول‌گرا با اغماض از کنارش می‌گذرند. آیا قبح تتوی سهرابیان بیشتر از قبح ماجرای اخبار و پرونده های فساد است؟ چرا ژورنالیست‌ اصولگرا، در موارد مهم  زبان در کام می گیرد  و به تتوی بی‌اهمیت یک فوتبالیست ۲۰ ساله که می‌رسد، یاد "فرهنگ اسلامی" و "اجرای احکام" می‌افتد؟

کاملا پیداست که مسئله در این میان نه "اخلاق" است نه میزان بی‌اخلاقی. مسئله این است که چه کسی مرتکب بی‌اخلاقی شده. اگر مرتکب، جزو مردم یا حکومت‌شوندگان باشد، باید یقۀ او را گرفت و حتی پس از عذرخواهی بابت عملی که غیراخلاقی بودنش هم محل بحث است، خواستار صدور حکم تنبیهی علیه او شد. اما اگر مرتکب، یکی از مسئولین یا حکومت‌کنندگان باشد، باید با "برخورد مؤمنامه" از کنار عملش، ولو که قطعا غیراخلاقی بوده باشد، گذشت.

این واژۀ "مسئولین" هم در ادبیات سیاسی ما حکایتی است؛ چون در جامعۀ ما معمولا به کسانی گفته می‌شود مسئولین، که از قضا به هیچ وجه در برابر مردم "مسئول" نیستند. مردم آن‌ها را به قدرت رسانده‌اند تا آن‌ها در برابرشان مسئول و پاسخگو نباشند!

باری، تتوی بی‌ریخت سهرابیان حداکثر از سلیقۀ جیغ و زیبایی‌شناسی کج‌وکولۀ او خبر می‌دهد. اما اینکه یقۀ یک "بچه" را بگیریم و در قبال خطاهای کت‌وکلفت دم‌کلفت‌ها سکوت کنیم و اسم خودمان را هم بگذاریم روزنامه‌نگار حق‌طلب و عدالت‌طلب، دروغی است که در کت خلق‌الله نمی‌رود.

قدرت‌پرستی با عدالت‌طلبی فرق دارد. پرستش در اصل یعنی خدمت. کسی که در خدمت دیگری است، پرستار اوست. قدرت‌پرست هم همیشه در خدمت قدرت است. قدرت‌پرستی با روزنامه‌نگاری منافات دارد؛ چراکه روزنامه‌نگاری سرشتی روشنفکرانه دارد و با نقد قدرت پیوند ذاتی دارد.

 هر چند که پارادوکسیکال به نظر می‌رسد، ولی اگر نیک بنگریم، نقد قدرت بالاترین خدمت به قدرت است؛ چراکه موجب اصلاح دم‌ و دستگاه قدرت می‌شود و سود این اصلاح هم البته از آنِ مردم یا حکومت‌شوندگان است.

 

برچسب ها: آرمین سهرابیان ، تتو
ارسال به دوستان