مسیح مهاجری در روزنامه جمهوری نوشت: نظام جمهوری اسلامی از دروغ گفتن بعضی مسئولین ضربههای بزرگی خورده و بخش قابل توجهی از اعتبار خود را از این طریق از دست داده است.
در یکی از سالهای دهه ۸۰ سخنگوی وقت وزارتخارجه در یک افطاری ماه مبارک رمضان مهمان روزنامه جمهوری اسلامی بود. از آن فرصت غیررسمی استفاده کردم و از آقای سخنگو پرسیدم: آیا شما هم مثل ما فکر میکنید و در عمل به این نتیجه رسیدهاید که سخنگو بودن بدترین شغل است؟ بدون معطلی و بطوری که گوئی مدتهاست میخواست رازی را فاش کند و منتظر فرصت بود، گفت: بله، دقیقاً همینطور است.
او با من همعقیده بود که سخنگو آزادی عمل ندارد و مجبور است همان چیزی را بگوید که از او میخواهند که بگوید. در مواردی هم مجبور است برخلاف عقیده خودش و برخلاف واقعیت حرف بزند یا جواب سوال خبرنگاران را بدهد.
سال گذشته یکی از آشنایان که پیشنهاد مسئولیت سخنگوئی یکی از دستگاههای مهم کشور را دریافت کرده بود، با من برای پذیرفتن یا نپذیرفتن این پیشنهاد مشورت کرد. به او گفتم: اینجا که به تو پیشنهاد سخنگو شدنش را دادهاند، بسیار حساس است. مردم سوالهای زیادی دارند که میخواهند از این دستگاه جوابش را بگیرند و کسی که سخنگویش میشود باید فقط راست بگوید تا بتواند اولاً مردم را قانع کند و ثانیاً اعتبار دستگاه و اصل نظام را حفظ کند.
بنابراین، اگر این قدرت را در خودت سراغداری که فقط راست بگوئی و از طفره رفتن و پناه بردن به عناوینی از قبیل «مصلحت» و «حفظ آبرو» ی این و آن کردن پرهیز کنی و با مردم کاملاً روراست باشی حتماً قبول کن و اگر قدرت چنین کاری را در خودت نمیبینی حتماً این پیشنهاد را رد کن.
این را هم اضافه کردم که با بالاترین مسئول دستگاه صحبت کن و همین شرط را مطرح و اتمام حجت کن، اگر قبول کرد با همین شرط بپذیر و مشغول کار شو و اگر قبول نکرد و خواست با اما و اگر و تبصره سرگرمت کند، قاطعانه شانه خالی کن و زیر بار تبصرههایش نرو. از اینکه بعد از مدت کوتاهی شخص دیگری سخنگوی آن دستگاه شد، فهمیدم عطای سخنگوئی آن دستگاه مهم را به لقای تبصرهها و اما و اگرها و مصلحتسنجیهایش بخشیده و به آن پیشنهاد جواب رد داده است. الحق والانصاف که از دوربین رسانه ملی و رسانهها گذشتن جَنَم میخواهد.
حالا که رئیس جمهور پزشکیان گفته با مردم عهد بستهام هرگز به آنها دروغ نگویم (البته اگر بگذارند به این عهد خود وفا کند) زمان بسیار مناسبی است که سخنگویان قوای سهگانه، وزارتخانهها و سایر دستگاههای دولتی و حکومتی، روش جدیدی در پیش بگیرند و صداقت را محور کار خود قرار دهند.
نظام جمهوری اسلامی از دروغ گفتن بعضی مسئولین ضربههای بزرگی خورده و بخش قابل توجهی از اعتبار خود را از این طریق از دست داده است. دروغ، حتی اگر به توجیهاتی از قبیل «مصلحت» متکی باشد، قطعاً زیانبار است و سخنگویان دستگاههای دولتی و حکومتی در این زمینه مسئولیت بزرگی برعهده دارند. آنها اگر با مردم صادقانه حرف بزنند، هم خودشان دچار عذاب وجدان نمیشوند و هم اعتبار نظام را ترمیم خواهند کرد. وقتی آنها صداقت را پیشه میکنند از تلخیهای احتمالی این مسیر نباید بترسند.
درباره صداقت، این فراز از سخنان متفکر بزرگ شهید مظلوم آیتالله بهشتی را به سخنگویان هدیه میکنم که میفرمود: «وقتی خواستیم از موضع صدق و حق و عدل که روح اسلام است با هم برخورد کنیم، گاهی هم تلخی است ولی من این تلخی ناشی از برخورد صادقانه را بر آن شیرینی کاذب ناشی از برخورد منافقانه و مجاملهآمیز ترجیح میدهم. زندگی در آن حالت است که نورانی است و از فروغ الهی برخوردار است».
و درباره مصلحت نیز این فراز از سخنان مرحوم علامه محمدتقی جعفری را یادآور میشوم که میفرمود: «دین، برادر بزرگتری دارد به نام اخلاق. وقتی دین، این برادر بزرگتر یعنی اخلاق را کنار میگذارد و با قدرت همدم میشود صاحب فرزندی میگردد به نام مصلحت که این فرزند هم دین را میکشد هم اخلاق را».
سخنگویان اگر از فرصتی که در اختیار دارند، و البته زودگذر است، به نفع صداقت استفاده کنند، رستگار خواهند بود و اگر صداقت را فدای مصلحت کنند، زیانکارند. خدا کند رستگار باشند.