۳۰ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۳۰ آبان ۱۴۰۳ - ۰۸:۱۲
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۹۹۷۷۱۸
تاریخ انتشار: ۲۰:۱۲ - ۲۵-۰۶-۱۴۰۳
کد ۹۹۷۷۱۸
انتشار: ۲۰:۱۲ - ۲۵-۰۶-۱۴۰۳

«کپی برابر اصل» کیارستمی: پیمایشی در عمق هنر و عشق

«کپی برابر اصل» کیارستمی: پیمایشی در عمق هنر و عشق
«کپی برابر اصل» به کارگردانی عباس کیارستمی نه‌تنها یک اثر هنری جذاب است، بلکه آن را می‌توان به‌عنوان یک سفر عمیق در جستجوی هویت، واقعیت و زیبایی شناخت

«کپی برابر اصل» به کارگردانی عباس کیارستمی نه‌تنها یک اثر هنری جذاب است، بلکه آن را می‌توان به‌عنوان یک سفر عمیق در جستجوی هویت، واقعیت و زیبایی شناخت. این فیلم مانند بیدار شدن از یک خواب است، هنگامی که فرد به طور موقتی دنیا را با منطقی زیبا و متفاوت درمی‌یابد.

به گزارش ایسنا، کسانی که به دنبال یک فیلم آرام و دلنشین هستند، نیازی نیست جای دیگری بروند؛ «کپی برابر اصل» همان چیزی است که می‌خواهند. آن‌هایی که به دنبال فیلمی هستند که آن‌ها را وادار به پرسش درباره ذات هنر و واقعیت کند نیز نیازی به جستجوی بیشتر ندارند و ساخته عباس کیارستمی انتخابی مناسب است. کارگردان ایرانی با سفرنامه‌ای تصویری خود در کوچه‌ پس کوچه‌های توسکانی ایتالیا و چاله‌های فلسفی حرکت می‌کند و احساس شگفتی گیج‌کننده‌ای را به مخاطب القا می‌کند. این فیلم مانند بیدار شدن از یک خواب است، هنگامی که فرد به طور موقتی دنیا را با منطقی زیبا و متفاوت درمی‌یابد.

هرچند «کپی برابر اصل» اولین فیلم کیارستمی خارج از ایران بود، اما این موضوع به وضوح در آن پیدا نیست. سبک واضح و واقع‌گرایانه او همان‌طور که در تپه‌های پر از گرد و غبار تهران در «طعم گیلاس» ۱۹۹۷ و در روستای ایرانی سه گانه کوکر و «خانه دوست کجاست؟» در یک دهه قبل بود، همچنان تأثیرگذار است. کیارستمی که به خاطر القای پیچیدگی غیرقابل درک به داستان‌های ساده شناخته شده، در خلق این معمای سینمایی با مهارت عمل کرده است، حال‌آنکه ممکن است در ابتدا مسائل به نظر ساده بیایند.

داستان با سخنرانی جیمز میلر (با بازی ویلیام شیمل) آغاز می‌شود، نویسنده‌ای مغرور و موفق از انگلیس که به توسکانی سفر کرده تا کتاب جدیدش که نامش نیز «کپی برابر اصل» است را معرفی کند. جیمز می‌پرسد: چرا ارزش یک اثر هنری اصلی باید بر ارزش یک نسخه تقلبی سایه بیفکند، اگر آن نسخه تقلبی به همان خوبی باشد، بلکه شاید هم بهتر؟ چرا زیبایی و ارزش یک شیء یا حتی یک شخص به نحوه درک آن بستگی دارد؟

در این سخنرانی، یک زن فرانسوی (ژولیت بینوش) در ردیف اول می‌نشیند؛ مدت زیادی نمی‌گذرد که او بلند می‌شود و از اتاق خارج می‌شود.

سپس، جیمز خود را در حال قدم زدن در پله‌های سنگی به سمت زیرزمین یک فروشگاه عتیقه متعلق به آن زن می‌یابد. آن‌ها به‌عنوان غریبه به یکدیگر را سلام می‌کنند و به‌زودی سفری بی‌هدف را در آن آغاز می‌کنند، که در طول آن ماهیت رابطه و زندگی‌شان به آرامی تغییر می‌کند. نام زن هرگز فاش نمی‌شود.

فیلم پس از آن این دو نفر را در حال گشت و گذار در مناظر زیبا و سرک کشیدن به کلیساها، کافی‌شاپ‌ها و حیاط‌های آفتابی به تصویر می‌کشد. آن‌ها به بحث و گفت‌وگو ادامه می‌دهند؛ درباره هنر، فرهنگ، عشق: همه چیزهای مهم. مکالمات آن‌ها یادآور گفت‌وگوهای طولانی و زیبای جسی و سلین در سه‌گانه رویایی ساخته ریچارد لینکلیتر (پیش از طلوع، پیش از غروب و پیش از نیمه شب) و همچنین بحث‌های کمدی راب برایدن و استیو کوگان در سریال «سفر» است که لذت گشت و گذار در شهرهای زیبا و اروپایی را با دوست و معشوق به تصویر می‌کشند، با این حال، «کپی برابر اصل» چیز دیگری را نیز ارائه می‌دهد، نیمی از معما درون تصویر کیارستمی پنهان شده است.

اگرچه مرد و زن به‌عنوان غریبه‌هایی مؤدب هم کلام می‌شوند، اما لحن گفت‌وگوی آن‌ها به‌زودی به نوعی تنش شخصی عجیب تغییر می‌یابد. گفت‌وگوهای تند و لحظات مرموز از احساسات، به یک تاریخچه پنهان بین این دو شخصیت اشاره می‌کند. بازی ژولیت بینوش و ویلیام شیمل، به‌عنوان تنها نشانه‌های تغییرات ناپایدار فیلم، جذاب و درخشان هستند. بیان‌های آن‌ها به‌طور شگفت‌انگیزی به چیزی میان نزاکت،، شوخی و احساس ناگهانی یأس یا آزردگی تغییر می‌کند.

در کنار این جاده‌های پر از درختان کاج‌، مسیری به سوی یک واقعیت پنهان قرار دارد. این دو غریبه (یا عاشقان، یا آشنایان گذشته…؟) بین نسخه‌های مختلفی از خودشان حرکت می‌کنند، که همگی به‌طور متناقضی هم غیرقابل فهم و هم موثق به نظر می‌رسند. کدام‌یک از این هویت‌ها واقعی است و کدام‌یک تقلبی؟ و آیا اصلاً این سوال ارزشی برای پرسیدن دارد؟

جواب‌ آماده‌ای در کار نیست و به‌جای آن یک پایان‌ بندی منحصر به فرد و افشاکننده، روشی نوین برای درک جهان است. لذت این فیلم در راز و رمزالود بودن آن نهفته است؛ در ناپایداری که برداشت‌های ما از فرهنگ‌ها و روابط می‌تواند تغییر کند و اعتبار یا حقیقتی می‌تواند به راحتی بی‌اهمیت شود.

«کپی برابر اصل» با تکیه بر گفتمان‌های عمیق و چالش‌برانگیز میان دو شخصیت، تصویرهای متناقض و پرسش‌های اساسی درباره هویت و واقعیت را به نمایش می‌گذارد. کیارستمی با هنری بی‌نظیر، تماشاگر را به تفکر درباره ارزش‌های هنری و جذابیت‌های انسانی دعوت می‌کند. این اثر یادآور زیبایی و پیچیدگی‌های زندگی است. «کپی برابر اصل» نه‌تنها یک فیلم، بلکه یک تجربه است که هر بیننده‌ای را به چالش می‌کشد و او را به جهانی جدید از تفکر دعوت می‌کند.

«کپی برابر اصل» در نخستین نمایش جهانی خود درجشنواره فیلم کن ۲۰۱۰ به نمایش گذاشته شد و ژولیت بینوش برای بازی در این فیلم بهترین بازیگر زن کن شد. این فیلم در ادامه نیز چندین جایزه از جمله بهترین فیلم جشنواره وایادولید اسپانیا را دریافت کرد. 

 منبع: گاردین

ارسال به دوستان