عصر ایران؛ محمد نصیری کلیان*- امروز یکصد و چهل و سومین زادروز هنرمند نقاشی است که می گفت: «من معتقدم نقاشی برای تزئین آپارتمانها خلق نمی شود. نقاشی سلاحی برای جنگ و مبارزه همچنین اسلحه مبارزه با دشمن است.» [درودی، ۱۳۵۲]
پابلو پیکاسو نقاش اسپانیایی در ۲۵ اکتبر سال ۱۸۸۱ میلادی به دنیا آمد. میتوان گفت او بر مبنای دیدگاه ذکر شده، دو اثر کنشگر خلق کرده است: "گرنیکا" و " قتل عام در کره" واین دومی را در سالهای جنگ دو کره نقاشی کرد. بسیاری از مردم این اثر را نوعی بازآفرینی تابلوی مشهور فراسیسکو گویا با عنوان دوم ماه میدانند البته برخی نیز این ادعا را پوچ ارزیابی میکردند. [سمیع آذر،۶۴]
اما تابلوی گرنیگا با فاجعه بمباران شهرکی به همین نام در اسپانیا ارتباط دارد که میان دو جنگ جهانی در ۱۹۳۶ میلادی به خاطر جنگ داخلی اسپانیا به وقوع پیوست.
کرنیگا بیشتر در میان هنر پژوهان شناخته و مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفته است. در این تابلو هیچ صحنهای از واقعه بازنمایی نشده و افسانهای تصویری مبتنی بر واقعیت است که به نمایش درآمده است.
به قول مؤلف کتاب "حقیقت و زیبایی" آثار پیکاسو حکم مطلق ذهن است.«هنگامی که در توضیح کار پیکاسو مینوشتم که او در تجزیۀ کل به اجزا هر جزء را چنانکه خود درست میدانست شکل می داد، در واقع به قاعده مدرنیسم را نشان میدادم: حکومت مطلق ذهن را» [احمدی، ۴۳]
گفتنی است «اصل پرده گرنیکا یک ترکیب بندی بزرگ به رنگ های سیاه و سفید و خاکستری است. ساختمان تصویر بر شبکه کوبیستی استوار شده است. در مرکز مثلث متساوی الاضلاع ترکیب بندی - که سه گوش بالای درگاه یک معبد باستانی را القاء می کند.» [پاکباز، ۵۰۶]
" در مرکز ترکیب بندی اسبی شکم دریده را می توان دید که در حفره دهانش علامت شیهه درد مجسم شده؛ و در سمت چپ، گاوی بی حرکت همچون فاتحی مغرور ایستاده است؛ نشانه های بیم و درد و مرگ در اینجا و آنجا پراکنده اند. زنی پریشان و بیمناک، همچون پژواک فریادی، از بالا به درون می آید و با چراغی که در دست دارد، صحنه را را روشن می کند. حالت غیر طبیعی و متشنج صحنه به واسطه ساختار فضای تصویری بارزتر شده است. مناظر داخل، و خارج، پاره های نور و تاریکی، و خط های تیز و منحنی در هم آمیخته. این همه، بعد تمثیلی به تصویر می دهد» [پاکباز ، ۱۴۵]
پیکاسو معتقد بود من اشیا را همان طور که فکر میکنم نقاشی میکنم، نه آنطور که میبینم. در اثر نشانی از بمب بر شهر کرنیگا نیست اما در بالای تصویر پیکاسو از یک لامپ و تشعشع نور آن برای بیان خود استفاده میکند و آن را به نمادی از شعلههای آتش در هنگام بمباران در آسمان بدل میکند.
در بخشی از تصویر با نوک پیکان بخشی از سر اسب جدا شده که نمادی است از انچه بمب افکن های آلمانی به سر مردم اسپانیا ریختند.
در سمت چپ و پایین تصویری فریاد زنی که نوزاد مرده اش را در بغل دارد و سر خویش را رو به آسمان دیده می شود. (تصویر زیر)
تنها یک مرد در نقاشی وجود دارد که تکه تکه شده است اما هنوز شمشیر شکسته خود را در دست دارد که نشان از تلاش قهرمانانه و در عین حال بیهوده او برای مبارزه با این خشونت است. یک گل در دست او درحال رشد است که نشان دهنده امید در این اثر است. (تصویر زیر)
اینها تنها بخشی از فرمهایی است که در تابلو مورد اشاره، پیکاسو با انتخاب دقیق آن ها را تبدیل به اسطوره میکند.
حال اگر امروز پیکاسو زنده بود چه اثری از روایت مردم مظلوم غزه برای قضاوت در تاریخ نقاشی میکرد؟
------------------------------------------------
*کارشناس ارشد پژوهش هنر
منابع:
۱) پیکاسو، ایران درودی،، مجله سخن، دوره ۲۲، ۱۳۵۲
۲) مفاهیم و رویکردها در آخرین جنبش های هنری قرن بیستم، دکتر علیرضا سمیع آذر، ص ۶۴
۳) حقیقت و زیبایی، بابک احمدی، ص ۴۳
۴) در جستجوی زبان نو، رویین پاکباز ، ص۵۰۶
۵) دایره المعارف هنر، رویین پاکباز ، ص ۱۴۵