صحرای بزرگ آفریقا بهدلیل شرایط طبیعی و وسعت گسترده این صحرا و شدت بالای نور خورشید، مکان مناسبی برای تولید برق از انرژی خورشیدی به نظر میرسد.
به گزارش ایمنا، اگر تنها ۱.۲ درصد از این صحرا با پنلهای خورشیدی پوشانده شود، میتواند انرژی مورد نیاز کل جهان را تأمین کند که ایدهای وسوسهانگیز برای برطرف کردن نیاز جهان به انرژیهای تجدیدپذیر است. محققان فنلاندی نشان دادهاند که این نیروگاههای خورشیدی میتوانند ۶۹ درصد از تقاضای جهانی انرژی را برای دستیابی به انتشار صفر کربن تأمین کنند.
این موضوع در ظاهر بسیار منطقی برای مقابله با آثار تغییرات اقلیمی به نظر میرسد، اما واقعیت این است که اجرای این طرح منجر به پیامدهای منفی غیرقابل قبول برای محیط زیست خواهد شد.
نگرانی اصلی در مورد نصب پنلهای خورشیدی در صحرای بزرگ آفریقا، تغییراتی است که بر اقلیم این منطقه ایجاد خواهد کرد. پنلهای خورشیدی تیرهتر از ماسههای صحرا هستند و گرمای بسیار بیشتری را جذب میکنند؛ به همان اندازه که این موضوع برای تولید انرژی مفید است، میتواند دما را در بعضی مناطق تا ۱۰ درجه افزایش دهد. این افزایش دما بر مناطق همجوار، بهویژه منطقه ساحل در جنوب صحرای بزرگ آفریقا تأثیر میگذارد.
افزونبر این، تغییر اقلیم ممکن است چرخهای را در سیستمهای دیگر غیر از صحرا به راه بیاندازد؛ تغییر دما و الگوهای بارندگی بر گردش جوی و اقیانوسی جهانی تداخل ایجاد میکند و موجب ادامه روند گرمایش جهانی و تشدید ناهنجاریهای آبوهوایی میشود و به تهدیدی بزرگ برای محیط زیست تبدیل میشود.
اگر بتوان مشکلات زیستمحیطی مربوط به ایجاد و نگهداری مزارع خورشیدی در صحرای بزرگ آفریقا را نادیده گرفت، مشکل اصلی دیگری سر راه اجرای چنین پروژهای وجود دارد و آن انتقال غیرممکن میلیاردها پنل خورشیدی به این منطقه است، حتی اگر پنلها نصب شوند، نگهداری آنها بهدلیل شرایط آبوهوایی صحرا، طوفانهای گردوغبار و موقعیت دورافتاده این مکان فرایند بسیار مشکلی است، همچنین انتقال برق تولیدشده توسط این پنلهای خورشیدی به سایر نقاط تا ۱۰ درصد تلفات خواهد داشت، اگرچه خطوط انتقال جریان مستقیم با ولتاژ بالا میتواند این تلفات را کاهش دهد، اما هزینه بسیار زیادی خواهد داشت.
هزینههای هنگفت مربوط به اجرای زیرساخت، نگهداری و تلفات انرژی، این طرح بزرگ را از لحاظ اقتصادی غیرقابل اجرا خواهد کرد. واقعیت این است که پوشش دادن کل صحرای بزرگ آفریقا با پنلهای خورشیدی در عمل غیرممکن خواهد بود و راهکار واقعبینانهتر این است که پروژههای خورشیدی در مقیاس کوچکتری در این منطقه راهاندازی شود، همانطور که بعضی کشورها در این مسیر در حال حرکت هستند.
بهعنوان مثال، مجتمع خورشیدی نور اورزازات در مراکش یکی از بزرگترین مجموعههای بهرهبرداری از انرژی خورشیدی در جهان است که نشان میدهد چگونه این انرژی میتواند در سطح منطقهای بهرهبرداری شود و به کاهش انتشار کربن کمک کند.
مزارع خورشیدی کوچک میتوانند نیازهای انرژی کشورها و مناطق خاصی را بدون دشواریهای اجرای پروژه در مقیاس کل صحرای بزرگ آفریقا تأمین کنند. اجرای پروژههای محلی به پیشرفتهای چشمگیری در گذار جهان به منابع انرژی تجدیدپذیر کمک خواهد کرد، همچنین انعطافپذیری بیشتری دارد و قابلیت اجرای آن برای حل مشکل انرژی در سطح جهانی بیشتر است. این رویکرد از لحاظ زیستمحیطی مناسبتر است و از نظر اقتصادی و عملی نیز قابل دستیابیتر خواهد بود.