عصر ایران؛ رضا صائمی- وقتی از نمایش خانگی حرف میزنیم گویی تنها با مخاطب بزرگسال سر و کار داریم یا این ذهنیت وجود دارد که سریالسازی امری کودکانه نیست اما کودکان هم به سریال نیاز دارند و حتی برخی از آنها به اثری ماندگار در حافظه تصویری مردم تبدیل میشوند.
نمونه مشهور هم سریال «قصه های مجید» کیومرث پوراحمد که نه فقط مخاطب کودک و نوجوان که بزرگترها هم پای تماشای آن مینشستند. از این رو باید گفت جای سریالهای کودکانه در پلتفرمها و بخش نمایش خانگی خالی است و به همین دلیل باید سریال «لالایی» را فارغ از کموکیف اثر، یک اقدام و دستاورد مهم در سریالسازی های پلتفرمی دانست که میتواند هم مخاطب و هم سازندگان تولیدات نمایشی را متوجه این ظرفیت نمایشی کند.
ساخت سریال های کودکانه در نمایش خانگی از حیث اجتماعی- فرهنگی هم یک ضرورت است. کودکان در جهان رسانهای شده امروز در محاصره انواع رسانه های مجازی و شبکه اجتماعیاند که روزانه انبوهی از محتوا تولید میکنند که بسیاری از آنها از رویکرد و مضامین سالم برای کودکان برخوردار نیستند و پلتفرمها باید فراتر از تامین سرگرمی، نسبت به مخاطرات این رسانهها حساس بوده و با تولید محصولات سالم و در عین حال جذاب، کودک ایرانی را نسبت به آن مصون نگاه دارند.
اتفاقا چرخه تولید پلتفرم ها بر مدار نیاز کودکان بچرخد، آنها صاحب سریالهای ویژه خود شده و دیگر پای سریالهای بزرگترها نمینشینند که اغلب آنها مناسب سن و سال شان هم نیست.
شاید خیلی از خانوادهها هنوز نمیدانند که یک سریال کودکانه در شبکه نمایش خانگی در حال پخش است که میتوانند آن را به کودکان خود معرفی کنند و حتی خود به پای تماشای آن بنشینند.
سریال لالایی حول محور یک خانواده روایت میشود و خانواده محور است. درباره خانواده خانم گلشن که میخواهند از فراموشی گرفتن او سوءاستفاده کرده و آسایشگاه بچهها را تصاحب کنند و ناگهان پاداش حکمت، با بازی داریوش فرضیایی وارد ماجرا میشود و همه چیز جور دیگری رقم میخورد.
از این حیث میتوان آن را واجد ژانری ترکیبی دانست که در عین اینکه کودکانه است، ملودرام است، رگههای معمایی و ماجراجویانه دارد، از کمدی بهره میبرد و همه این عناصر در بستر یک روایت روانشناختی صورتبندی میشود تا به بازنمایی جهان کودکانه بینجامد.
سریال لالایی را میتوان یک تجربه و پیشنهاد تازه هم در سریالسازیهای پلتفرمی دانست و هم در ساخت سریالی کودک محور. لالایی هم سریال درباره کودکان است هم برای کودکان و این یعنی مخاطبی که میتواند پای تماشای آن بنشیند خانواده است اما این کافی نیست.
کودکان امروز به شدت پیچیده تر از کودکان دیروزند و در دو جهان موازی زندگی میکنند. هم جهان واقعی پیچیده و ملتهب و هم جهان مجازی متنوع و رنگارنگ.
به همین دلیل در جهان کودک و کودکی امروز، ظرفیت های بالای دراماتیکی وجود دارد که میتواند به تولید سریال های پرمخاطبی تبدیل شود. سریالهایی که نه فقط کخاطب کودک که مخاطب بزرگسال هم دارد و می توان آن را در ذیل آثار خانوادگی قرار داد.
لالایی یک محصول فرهنگی و هنری خانوادگی است که مخاطبان آن به طیف کودک و نوجوان ختم نمیشود. اساسا قصه سریال لالایی حول محور یک خانواده روایت میشود و خانواده محور است.
این تولیدات هم تنوع ژانری در سریال سازی نمایش خانگی را بیشتر می کند و هم طیف مخاطبان بیشتری را به عنوان تماشاگران سریالهای پلتفرمی با خود همراه می سازد.
از این منظر تلاش عوامل سریال «لالایی» قابل ستایش است. و این سریال می تواند سرآغاز ساخت سریال هایی دیگر در ژانر کودک و نوجوان در پلافرم ها شود.
شاید سریال لالایی، ذهن سیاستگذاران فرهنگی و رسانه ای را به نیاز به ساخت سریال های کودکانه بیدار کند.