ابراهیم تهامی، ملیپوش اسبق فوتبال کشورمان که دیشب مهمان کامران نجفزاده در برنامه برمودا بود، درباره اینکه چرا کشتیگیر نشد، توضیح داد: پشت ورزشگاه تختی آبادان کلوپی بود که یک سمت آن بوکسورهای آبادان و سمت دیگر کشتیگیران بودند. من با کشتیگیران که تمرین میرفتم،
برادر بزرگترم با تیم افسر آبادان بازی میکرد، چون خودم علاقه شدیدی به فوتبال و کشتی داشتم، یک ورزش با برادر و دیگری را با دوستان و بچههای محله میرفتم. بیشتر کشتیگیران بزرگ را میدیدم که متاسفانه گوششان شکسته بود و این موضوع دلم را میزد و سعی میکردم مواظب بدن خودم باشم. در نهایت چون علاقه شدیدی به فوتبال داشتم کشتی را کنار گذاشتم.
به گزارش همشهری آنلاین، وی درباره اینکه گفته دنیا دیگر مثل او را نمی آورد، گفت: از خودم اطمینان دارم و گفتم. حتی دکتر، مهندسها در بازار میگویند تهامی اسطوره فوتبال است و احترام خاصی میگذارند.
تهامی درباره مسابقهای که در آن ۱۳، ۱۴ نفر را دربیل زده، بیان کرد: بازی صنعت نفت آبادان و پاکدیس ارومیه در اهواز بود و ۲- ۲ مساوی تمام شد. دقیقه ۹۳ ،۹۴ خطایی روی من شد و علی فیروزی کاپیتان ما، پنالتی را به اوت زد. نسل جدید ما که رونالدو و مسی را میبیند شاید حرفهای من را نپذیرد. من هم قبول دارم به نسل جدید و جوانان احترام میگذارم ولی ای کاش فیلم این مسابقه بود.
تهامی در بخش دیگری از گفتگو با بیان اینکه ما سه برادر و دو خواهر هستیم، مرحوم پدرش را ناخدای لنج معرفی کرد و گفت: وضع مالیمان خیلی بد بود. پدرم لنج خودش را نداشت و برای کسی کار می کرد. او تنها پدری بود که با ما کار نداشت و ما آزاد بودیم. او خیلی اوقات دریا بود و زحمت میکشید. در همان دریا هم مریض شد و آن موقع که در دریا بود ما جنگزده بودیم و به شیراز رفته بودیم. وقتی او را از بندر آوردند تا ما آمدیم پیگیرش شویم متاسفانه فوت کرد.
تهامی افزود: در استقلال اهواز ۱۵۰ هزار تومان حقوق گرفتم و یک خانه هم برای من آماده کردند. ۲۳ ساله بودم و با ۱۵۰ هزار تومان خرج عروسی، طلا و لباس را دادم، ۳۰ هزار تومان هم اضافه آمد.
وی در پاسخ به این سوال نجفزاده که چرا در تیم ملی به او بازی کم میرسید، گفت: به نظرم خوششان نمیآمد، فقط همین. چون در آن تیم آبی بازی میکردم سرمربی متاسفانه از من خوشش نمیآمد.
تهامی همچنین با ذکر خاطراتی از بازی ایران و استرالیا گفت: استیلی گفت بند کفشات را باز کن، اگر کارت بگیری مهم نیست. علی دایی که همیشه به من میگفت سید، هیچ وقت به من ابراهیم یا تهامی نگفته همیشه احترامم را دارد. همین الان خیلی به من احترام میگذارد، به حمید گفت بگذار برود بیرون، کارت قرمز میگیرد، بار دوم که نشستم گفت سید برو بیرون کارت قرمز به تو ندهند.
وی درباره والدیر ویرا، سرمربی برزیلی تیم ملی کشورمان که با او تیم کشورمان به جامجهانی ۹۸ صعود کرد، یادآور شد: حتما حالا در برزیل است و خیلی وقت است خبری از او ندارم. او بسیار با شخصیت بود. او تیم را به جامجهانی برده بود، مگر میشد روی نیمکت جام جهانی نباشد؟
او با بیان اینکه دعوا و بحث در تیم ملی زیاد بود اما با هم خیلی خوب بودیم، گفت: یک مقدار همان قبل از بازی ایران استرالیا در سالن غذاخوری بین دایی و خداداد بحث شد ولی آنچنان بزرگ نبود. یک شوخی بود، بعد یک مقدار جدی شد. اگر بگویم که نمیدانم ماجرا چه بود شاید باور نکنید. اینها این سر میز بودند ما آن سر میز.
وی درباره رابطهاش با عابدزاده گفت: خیلی خوب بود، بچه خیابان ما بود و ۲۰۰ متر با ما فاصله داشت. وقتی ما در صنعت نفت بودیم، عابدزاده برای تیم اصفهانی بازی میکرد، من در شش قدم شوتی زدم که نمیدانم او چطور آن را گرفت.
تهامی در پاسخ به اینکه آیا بعد از جام جهانی ماشین و هدیه گرفتید، گفت: اگر یادتان باشد بعد از بازی با استرالیا در صدا و سیما گفتند که ماشین و سکه و یک سال جوراب و یک سال شامپو و یک سال... به ما میدهند اما هیچ چیزی ندادند. فقط دو سکه دادند.
تهامی در بخش دیگری با اشاره به خاطراتش از جبهه گفت: خیلی شهید دادیم. شاید خندهدار باشد، اما من الکی زنده هستم. خیلی شهید دادیم، ما آخرین پایگاههای ایران بودیم. یک بار تقریبا ساعت ۱۱، ۱۲ ظهر بود دوستم گفت بیا به سنگر عربها برویم. صد متری رفته و نزدیک سنگر بودیم که به یکباره صدای شلیک آمد، دو تایمان با هم در یک چاله آب رفتیم. باورتان نمیشود اما آنقدرآهن از روی سرمان رد شد که بچهها فکر کردند ما شهید شدیم.
او درباره گیرایی خاک خوزستان گفت: من در یک لحظه تصمیمم را در استرالیا عوض کردم. من خیلی موقعیت داشتم، در کویت هم موقعیت داشتم و به من گفتند بیا برای تیم ملی ما بازی کن، بچههایت کویتی میشوند. گفتم نه دوست دارم ایرانی باشند. نمیدانم خاک ایران خیلی گیرایی دارد. ایران اسم قشنگی است پرچم زیبایش را دوست دارم. ولی خوزستان برای من چیز دیگری است.
من یک دوستی به نام فرشاد فریدونی دارم که آبادانی است و الان امریکاست. او هر وقت به آبادان میآید، اول آبادان پیاده میشود، مینشیند، سجده میکند، پیشانیاش را میگذارد و خاک را میبوسد و بعد وارد شهر میشود. من هم همین حالت را دارم و عاشق آبادان شهرم هستم.
تهامی همچنین به وعده و وعیدهای مسئولان برای حل مشکلات این شهر اشاره کرد و درباره حضور دامادش در متروپل توضیح داد: او مغازه داشت و روز دومی که داشتند دکور میزدند، به مشکل خوردند و آنجا نبودند. اما متاسفانه عزیزانی بودند و شهید شدند.
مهاجم اسبق تیم ملی فوتبال، همچنین با بیان اینکه با دوستش در املاک است و منبع درآمدش از این راه است، درباره اینکه وصیت کرده کفنش هم آبی باشد، گفت: شک نکنید، در خانه هم همه چیز آبی است، یک روز مجاهد خذیراوی آمد منزلم، گفت من یک چیز شنیده بودم ولی باورم نمیشد یک چیز قرمز در خانهتان نیست.
تهامی با بیان اینکه با این سن ۵۰، ۶۰ دقیقه میتواند در زمین بازی کند، اظهار کرد: اگر همین فردا صبح بگویند شما به تیم ملی بیایید، مطمئن باشید با ۱۵ روز تمرین خیلی چیزها را نشان میدهم! من سیستم بدنی خودم را نگه داشتهام. سردار آزمون و طارمی از نظر فکری به پای من نمیرسند و تحت هیچ شرایطی پاسهای من را نمیتوانند بدهند و تکنیک من را ندارند.
وی در پاسخ به اینکه آیا در فوتبال جادو و جمبل و طالع بینی هست، گفت: من اینها را شنیدم و دیدم ولی اعتقاد به این چیزها ندارم. میگویم هر چه خدا بخواهد ولی کسی را دیدم که میرود روی خط دروازه آب میریزد یا دیدم دعا روی زمین میگذاشتند.