عصر ایران؛ لیلا احمدی- در هفتههای اخیر، تحولات و تنشهای مهمی در روابط دونالد ترامپ، ولادیمیر پوتین و ولودیمیر زلنسکی رخ داده و بحران اوکراین را بر سر زبانها انداخته است.
دیدار اخیر رییسجمهور اوکراین با دونالد ترامپ در کاخ سفید به تنش لفظی میان دو رهبر منجر شد. ترامپ زلنسکی را به ناسپاسی و تلاش برای طولانیکردن جنگ متهم کرد و اظهار داشت خواهان آتشبس فوری است.
این مشاجره با واکنشهای تندِ مقامات روسیه مواجه شد و سخن گوی کرملین، "دیمیتری پسکوف"، خویشتنداری ترامپ در برابر زلنسکی را ستود.
حالا خشم زلنسکی فرونشسته و میخواهد به میز مذاکره برگردد و ترامپ هم پیشنهاد داده پوتین و زلنسکی برای گفت وگو درباره حلوفصل جنگ با یکدیگر دیدار کنند.
مقامات اوکراینی به دنبال راهی برای ترمیم روابط با ترامپ اند و برخی از آنها پیشنهاد دادهاند زلنسکی باید از طرح ایالاتمتحده برای پایان سریع جنگ حمایت کند، حتی اگر این طرح شامل امتیازات عمده از سوی اوکراین باشد.
این تحولات نشاندهنده پیچیدگی روابط رهبران جهان و تأثیر آن بر بحران اوکراین است. مذاکره در شرایطی رخ میدهد که ایالاتمتحده برای تصاحب معادن اوکراین دندان تیز کرده، میخواهد از نمد تجاوز روسیه به اوکراین کلاهی برای خود بدوزد و هیچ تعهدی برای حمایت از این کشور در آینده هم ندهد.
"توماس فریدمن"، تحلیلگر ارشد و استاد سرشناس سیاست خارجی در این مقاله کوتاه، به سیاق همیشه (با طرح مثالها و داستانهای قابلفهم) میکوشد موضوع را به زبان ساده شرح دهد.
نویسنده به انتقاد از رفتار و سیاستهای رییسجمهور ایالاتمتحده در قبال اوکراین پرداخته است. او معتقد است ترامپ در سخنرانی کنگره درباره کمکهای ایالاتمتحده به اوکراین و جنگ با روسیه مبالغه کرده، از "سیگنالهای قدرتمند" پوتین برای صلح صحبت کرده و جزئیات بیشتری هم نداده است؛ درنتیجه ترامپ به طرز خطرناکی به نفع روسیه و پوتین عمل میکند یا اصلاً نمیخواهد به همپیمانان اروپایی و دموکراتهای اوکراینی توجه کند.
اما چرا سیاستهای ترامپ درباره اوکراین بهجای حمایت، بیشتر به ضرر این کشور است و رفتار او با زلنسکی شبیه به کمیسیونبگیرها و مشاوران املاک است؟
نویسنده به این نتیجه میرسد که ترامپ وقعی به مبارزه برای آزادی و دموکراسی نمینهد، به ارزشهای بنیادینِ ایالاتمتحده باور ندارد و همین موضوع، اوکراینیها و همپیمانان اروپاییاش را مأیوس کرده است.
او میخواهد پرده از سیاستِ پرابهامِ رئیسجمهور منتخب ایالاتمتحده بردارد و بابی بگشاید برای تبیینِ ابعاد پنهانِ سیاستِ پراماواگرِ ترامپ. آیا راز مگویی در میان است که راه را برای دشمنان آزادی هموار کرده است؟
➖➖➖➖➖➖➖➖
توماس فریدمن: هر وقت رییسجمهور ترامپ در مورد اوکراین صحبت میکند، سبب حیرت میشود. در حرفهایش، حلقههای مفقود و نکات پرابهامی وجود دارد که مخاطب را به فکر وا میدارد و از خودتان میپرسید واقعاً از بیان اینها چه هدفی دارد؟ سخنان کوتاهی که در جلسه سهشنبهشبِ کنگره در باب اوکراین ایراد شد، هم از این قاعده مستثنا نبود.
ترامپ به سیم آخر زده بود. دیوانهوار سخن میگفت و گزافهگویی میکرد که ایالاتمتحده کمکهای بیحدوحصری به اوکراین کرده است. هیچ اشارهای هم به کمکهای همپیمانان اروپاییمان نکرد.
وقتی از تلفات انسانیِ جنگ حرف میزد، ابتدا به غم و رنجِ «جوانان روس» پرداخت و سپس به «جوانان اوکراینی» اشاره کرد. گویی اصلا آغازگر و مقصری در کار نبوده و شهابسنگ به این کشورها اصابت کرده است.
او اعلام کرد «سیگنالهای قدرتمندی » از ولادیمیر پوتین دریافت کرده و میداند او خواهان صلح است، اما به جزئیات ماجرا اشاره نکرد.
سالها روزنامهنگاری به من آموخته است وقتی به جای پرداختن به اصل موضوع، طفره میروید و به مسائل دیگر میپردازید، معمولأ دلیلی در پس آن نهفته است. با این کار، چیزی را پنهان میکنید؛ انگیزه یا قصدی نامشخص.
چطور میتوان این حالت را در مورد ترامپ توضیح داد؟ او از زمان "نِویل چمبرلین" تاکنون، منعطفترین مذاکرهکننده غربی با دشمنانِ آزادی و دموکراسی است. ترامپ پیش از آغاز مذاکره به متجاوز امتیاز میدهد و دوستی با پوتین را به مراوده با همپیمانانِ اروپایی و دموکراتهای دلاور اوکراینی ترجیح میدهد.
[م.نِویل چمبرلین (Neville Chamberlain) سیاستمدار بریتانیایی و نخستوزیر بریتانیا از سال ۱۹۳۷ تا ۱۹۴۰ بود که بهخاطر سیاست مماشاتگرانه، دلجویی از آلمان نازی و امضای پیمان مونیخ (۱۹۳۸) با آدولف هیتلر شناخته میشود. او به آلمان اجازه داد بخشهایی از چکسلواکی را تصرف کند. چمبرلین امیدوار بود با این توافق، از جنگ جهانی دوم جلوگیری کند، اما این سیاست ناکام ماند و در نهایت، جنگ در سال ۱۹۳۹ آغاز شد. پس از شکستِ "سیاستِ دلجویی" و آغاز جنگ جهانی دوم، چمبرلین در می ۱۹۴۰ استعفا داد و چرچیل جایگزین او شد.]
دولت ترامپ به نحوی عمل میکند که نگرانیِ آمریکاییهای میهنپرست را برانگیخته است. او با قطعِ ارسال تسلیحات حیاتیِ ایالات متحده به اوکراین و تلاش برای اخاذی از معادن این کشور، حتی پیش از این که روسیه با آتشبس موافقت کرده باشد، خنجر به پشت ملتی زده که برای آزادی میجنگد.
تصور کنید ترامپ در حال فروش یکی از برجهایش به خریدار روسی است. بگذارید خریدار را ولادیمیر بنامیم. بانکدارِ ترامپ هم او را همراهی میکند. چه بر سرش میآید اگر قبل از شروع مذاکره، بانکدار به او بگوید: «دونالدجان، حسابات خالی است. اعتبارت را قطع کردهایم و پیش از این که اجازه داشته باشی مذاکره برای فروش ساختمان را شروع کنی، باید وام دیگری بگیری و کل سپرده را به ما بدهی.»
این دقیقاً همان کاری بود که ترامپ با ولودیمیر زلنسکی کرد. یکجای کار میلنگد و نمیدانم این داستان به کجا خواهد رسید، اما فکر میکنم بدانم سرآغازش چیست.
وقتی پای دفاع از آزادی به میان میآید، رئیسجمهور ترامپ برای ارزشهای ۴۴ رئیسجمهور پیشینِ ایالاتمتحده تره خُرد نمیکند و اگر این فرض درست باشد، فرجام کار هم روشن است؛ اوکراینیها هیچگاه چیزی از ترامپ نخواهند خرید، همپیمانان اروپاییمان هم.
فقط پوتین ممکن است چنین معاملهای را بپذیرد، اما همانطور که ترامپ در سخنرانیاش گفت، "برای ایجاد صلح، باید با هر دو طرف صحبت کنید."
منظورش پوتین بود، اما او باید با همپیماناناش گفت و گو کند. آنها ترامپ را نمیفهمند، ولی پوتین زبانِ او را میفهمد.