گنجینه آمودریا مجموعهای از ۱۸۰ شی فلزی گرانبها است که در کرانه شمالی رودخانه آمودریا در نزدیکی روستای تخت قباد در تاجیکستان بین سالهای ۱۸۷۶ تا ۱۸۸۰ میلادی کشف شد.
این گنجینه مربوط به امپراتوری هخامنشیان (حدود ۵۵۰ تا ۳۳۰ پیش از میلاد) است. در این مجموعه علاوه بر ۱۸۰ اثر فلزی، ۲۰۰ سکه نیز موجود است.
به گزارش مجله باستان شناس، تخت کواد /قباد (“تخت” یا “سکوی کواد”)، که به آن تخت کوات، کوات، کواد، کوادیان یا کوبادیان هم می گویند، یک محوطه باستانشناسی در منطقه کولیاب، تاجیکستان است . در نزدیکی محل تلاقی دو رود وخش و رود پنج ، که مسیرشان را به سمت آمودریا ادامه میدهند.
وَخش یا سُرخآب رودی است در آسیای میانه که در تاجیکستان و قرقیزستان روان است و ریزشگاه آن رود آمودریا است. از دید زبانشناسی نام «وخش» یک واژهٔ پارسی باستان به معنی «پهن» و «پرآب» است که در زبان لاتین “Oxus” نوشته شده است.
این منطقه بهعنوان مکان اصلی کشف گنجینه آمودریا شناخته میشود. اولین اشاره ای که به این گنجینه شد، مقاله ای بود که در سال ۱۸۸۰ در یکی از روزنامه های روسیه به چاپ رسید. این مقاله توسط یک ژنرال روسی که در سال ۱۸۷۹ در منطقه ای که روس ها تازه شروع به ساخت راه آهن خزر کرده بودند، نوشته شده بود. او نقل می کند که گزارش های محلی حاکی از آن است که گنجی در خرابه های قلعه ای باستانی به نام “تخت قباد” پیدا شده که به بازرگانان هندی فروخته شده است.
منشا اصلی این مجموعه و همچنین محل واقعی کشف، و میزان و نوع تعداد گنجینه ، همگی ناشناخته هستند.
دلیل نام گذاری گنجینه آمودریاکشف آن در نزدیکی رودی به همین نام است.
این گنج مهمترین مجموعه باقی مانده از هنر و صنعت فلزکاری دوران هخامنشی است.
گمان می رود که این مجموعه مربوط به قرن ششم تا چهارم پیش از میلاد باشد، اگرچه سکه ها بازه زمانی گسترده تری را در بر می گیرند. اشیا یافت شده ماهیت مذهبی داشته و احتمالا هدایای پیشکشی به یک معبد یا نیایشگاه بوده است.
البته با توجه به محل کشف آن که در نزدیکی تلاقی دو رود یا میان دوآب قرار داشته ، مکانی مقدس بدلیل حضور عنصر آب ، یکی از مقدس ترین عناصر چهارگانه در میان ایرانیان باستان ، بعید نیست که هدایای پیشکش به ایزد بانوی آب بوده باشد.
ارتباط گنج آمودریا با نیایشگاه یا معبد به وسیله ۵۱ پلاک نذری از جنس ورق طلا که در این مجموعه گنجانده شده ، و چندین مجسمه/تندیس که شبیه به شخصیت های مذهبی که در مکان های مقدس وجود دارد، مشخص می شود.
این مجموعه از کیفیت و هنر بسیار بالایی برخوردار است اما تعدادی از پلاک های طلا از لحاظ هنری ضعیف تر است ، شاید توسط خود اهداکنندگان ساخته شده باشند اما برخی دیگر از کیفیت بالایی برخوردار هستند.
این گنجینه شامل دستبند ، انگشترها، ظروف طلا، ۲ ماکت طلا از کالسکه با اسب و تندیس ، پلاک های نذری، سکه ها، مهرها، ماهی طلایی ، اشیای شخصی متفرقه (زیورآلات / ظروفی برای لباس) و یک غلاف طلا که اولین قطعه در این مجموعه است که صحنه هایی از شکار شیر را نشان می دهد.
در گزارش های اولیه از کشف این گنجینه که در سال ۱۸۷۹ پس از میلاد به صورت نامه منتشر شد، موارد دیگری نیز گزارش شده است. برای مثال، در این گزارش ها به تندیس بزرگ ببر طلایی اشاره شده، اما هرگز طبقه بندی نشده و به نظر می رسد که در همان ابتدا ناپدید شده است.
اشیا دیگری که پیش تر گفته شد ممکن است توسط هر کسی که این مجموعه را کشف کرده دزدیده یا ذوب شده باشند و مشخص است که برخی سکه ها و دیگر آثار توسط سربازان انگلیسی در منطقه خریداری شده اند.
از آنجا که در هنر هخامنشی، به ویژه در نقش برجسته های تخت جمشید، آثار مشابه بسیاری دیده می شود و یافته های مشابهی از حفاری های شوش و مکان های دیگر به دست آمده، این گنجینه به دوره هخامنشیان مرتبط است. برای مثال، غلاف از هر نظر با غلافی که در نقش برجسته ها دیده می شود ، یکسان است. اگرچه مشخص نیست که چه کسی این آثار را خلق کرده یا در کجا خلق شده اند، اما گمان می رود که این آثار متعلق به خاندان سلطنتی هخامنشی بوده و مورد استفاده قرار گرفته اند.
متاسفانه غارت آثار باستانی،حفاری های غیر مجاز و کشف تصادفی بدون حضور باستان شناسان این گونه ، صفحات ارزشمند تاریخ را برای همیشه نابود می کند.
گنجینه آمودریا اشیای نفیس زیادی دارد، اما دو ارابه طلایی، از شناخته شده ترین آنها هستند.
دو دستبند با سر گریفین متعلق به قرن پنجم تا چهارم پیش از میلاد نیز قابل توجه است. ساخت آنها سخت و پیچیده بوده ، زیرا ابتدا ریختهگری ، سپس به روشهای مختلف ساخته میشدند،و در پایان به هم متصل میشدند. دستبندهای متعدد دیگری نیز وجود دارد که برخی از آنها دارای ساختار ساده تری هستند که بزکوهی، بز، گاو نر، شیر، اردک و دیگر موجودات را نشان می دهد.
اگرچه همه اشیای گنجینه آمودریا قابل توجه است، اما برخی از آنها واقعاً باشکوه هستند.
بازوبند گریفین، که هنوز با وجود از بین رفتن بخشی از آن شکوه خود را حفظ کرده است. این بازوبندها در گذشته دارای سنگ های قیمتی و رنگی بودند که اکنون از بین رفته و یا غارت شده. بازوبند و دیگر قطعات گنجینه آمودریا- احتمالا منشایی سکایی دارند.
غلاف معمولاً به عنوان “غلاف خنجر” شناخته می شود، اما این اصطلاح می تواند گمراه کننده باشد زیرا اغلب شمشیر کوتاه هخامنشی ( آکیناکه ) با خنجر اشتباه گرفته می شود. غلاف به طرز استادانه ای با صحنه شکار شیر تزیین شده است که یادآور نمونه های موجود در نقش برجسته های تخت جمشید است. در نقش برجستههای تخت جمشید میتوانیم داریوش اول (حکومت ۵۲۲ تا ۴۸۶ ق. م.) را ببینیم که غلافی شبیه به آن دارد.
ماهی طلایی ۹.۵ اینچ (۲۴.۲ سانتی متر)طول و ۳۷۰ گرم وزن دارد. توخالی است و دهانی باز و حلقه ای دارد که از طریق آن می توان آن را به دار آویخت. فرض بر این بود که این شی حامل روغن یا عطر بوده است. این ماهی در چندین نوبت به عنوان کپور شناخته شده است، با این حال، در سال ۲۰۱۶ میلادی، آدریان برتون نویسنده و علاقه مند به ماهیگیری، این ماهی را زردپر که به کپور شباهت دارد، ماهی منحصر به فرد رودخانه آمودریا و یک مدل واضح تر برای ماهی طلایی نسبت به کپور تشخیص داد.
در سال ۱۸۷۹ پس از میلاد، یک سرلشکر روسی به نام ان. الف. مایوف از حفاری مکانی در نزدیکی قلعه تاریخی تخت قباد در نزدیکی آمودریا خبر داد و با ساکنان محلی صحبت کرد که به او اطلاع دادند در گذشته گنجی در آنجا کشف شده است، از جمله یک ببر طلایی غول پیکر که همه آن ها به “تاجران هندی” فروخته شده بود. در ۲۴ ژوئن ۱۸۸۰ پس از میلاد گزارشی از سرقت مقادیر قابل توجهی طلا از بازرگانان هندی در کابل افغانستان در روزنامه دولتی و نظامی لاهور منتشر شد.
کاپیتان فرانسیس چارلز برتون، افسر انگلیسی مستقر در منطقه، به دنبال دزدان رفت و بیشتر طلاها را به دست آورد و آن را به بازرگانان بازگرداند.بازرگانان یکی از بازوبندهای این مجموعه را به او فروختند.این اتفاق توجه مقامات بریتانیایی به ویژه سر الکساندر کانینگهام را به خود جلب کرد.کانینگهام به عنوان نقشه بردار باستان شناسی هند منصوب شد.
او که به خاطر دانش تاریخی و باستانشناسی گستردهاش در مورد این منطقه معروف بود اکثر اشیای باقیمانده را بدست آورد.مابقی اشیا توسط سر آگوستوس ولاستون فرانک باستانشناس بریتانیایی و مدیر موزه خریداری و به موزه بریتانیا انتقال یافت.