تهران امروز: موفقيت در قامت سرمربی تيمملي كشوري مثل هلند نیاز به يك نبوغ خاص و ضریب هوشی بالا دارد. رینوس میشل و ارنست هاپل که امروز نمیتوانند شاهد حضور احتمالی هلند در یک فینال جام جهانی باشند، بت مردم هلند هستند.
توضیح این موضوع که چرا مربیگری تیمملی هلند اینقدر پیچیده است کار آسانی نیست، هرچند اين جمله به ياد ماندني یوهان کرویف تا حد زيادي موضوع را روشن میکند:« ما هلندیها مغرور هستیم. حتی وقتی آن سوی دنیا هم هستیم به بقیه میگوییم باید چکار کنند.
از این نظر ملت دلپذیری نیستیم.» حالا در همين ملت سختگير كه اكثر مردمش فوتبال را بسيار خوب ميفهمند، يك مربي بيادعا و فاقد جذابيتهاي تبليغاتي پيدا شده كه تيمملي هلند را پس از سالها در آستانه حضور در فينال جامجهاني قرار داده است. نام او برت فان مارويك است. قبل از او مربيان بسياري حضور روي اين نيمكت داغ و پرتنش را تجربه كرده بودند اما نتوانستند به موفقيت تاريخي امروز او دست پيدا كنند.
باب گلندنینگ و جدایی از عصر حجرهلندیها که امروز در فوتبال جهان صاحب سبک هستند، تا قبل از دوره مربیگری این انگلیسی صاحب یک تیم ملی فوق العاده ضعیف بودند. گلندنینگ یک هافبک کناری خوب در تیم رویایی بارنزلی در دهه 1910 بود. او کمکم به هلندیها فوتبال یاد داد. دوره 15 ساله مربیگری او از 1925 تا 1940 کماکان رکوردی دست نیافتنی برای مربیان هلند است.
هلند تحت مربیگری وی 35 برد هم به دست آورد که تا امروز این رکورد پا برجاست. گلندینگ در آخرین روزهای عمر خود در سال 1940 موفق به برد 4-2 برابر بلژیک شد و چند روز بعد در حالی که سربازان آلمانی به هلند حمله کرده بودند و بازی این تیم و لوکزامبورگ لغو شده بود،
دار فانی را وداع گفت.
رینوس میشل ناکامهلند به جام جهانی 1974 راه نیافته بود اما آژاکس در اوایل دهه 70 قدرت اول و آخر فوتبال اروپا محسوب ميشد. سه قهرمانی لیگ قهرمانان به انضمام چندین سوپرکاپ و جام بینقارهای، حاصل کار آنها در فاصله دو جامجهانی بود. کسی که مسئولیت مربیگری این تیم در جامجهانی 1974 را به عهده میگرفت باید اعتماد به نفسی بی نظیر میداشت.
رینوس میشل قبول کرد که وارد دهان این شیر بشود. او ریشههای محکم فوتبال آژاکس و به طبع تیمملی هلند را پایهگذاری کرده بود و سطح فوتبال این کشور را ارتقا داده بود. میشل همزمان با هلند، مربی بارسلونا هم بود. او در سال قبل جامجهانی یک برد 5 -صفر دلچسب در برنابئو مقابل رئالمادرید به دست آورده بود.
هلند با توتال فوتبال به آسانی تمام حریفان از جمله برزیل و آرژانتین را برد و در فینال هم به دلیل غرور بیش از حد و شاید مسائل پشت پرده مغلوب آلمانغربی شدند. تیمی که از دو حضور قبلی خود در جامجهانی حتی یک برد هم کسب نکرده بود، حالا نایبقهرمان شده بود.
ارنست هاپل و ادامه راه میشلهاپل اتریشی رقیب رینوس میشل بود. در همان سالهایی که میشل با بازیکنان توانا و به نوعی ستارهاش نتیجه میگرفت، هاپل بازیکنان متوسط فاینورد را طوری هوشمندانه کنار هم قرار میداد که بهترین نتایج ممكن به دست ميآمد.
او حتی جام باشگاهها را هم جلوتر از آژاکس فتح کرد. هلند در سال 1978 کرویف ر ا در اختیار نداشت كه مسئله مهمي بود اما هاپل در همين شرايط هم تیم را به فینال رساند. تلاش 120 دقیقهای هلندیها ستودنی اما بینتیجه بود.
هاپل هم به مانند میشل تنها یک نایبقهرمانی آورد اما تیم او کمی از واژه من فاصله گرفته بود. از این جهت باید مرد اتریشی را یک قهرمان ابدی دانست. او نبرد با خلقوخوی هلندیها را برده بود.
بینهکر در سایه کرویفسرنوشت لئو بینهکر از روز اول مشخص بود. او تنها محبوب فدراسیون فوتبال هلند بود و در نظر سایر افراد منفور به حساب ميآمد. این سایر افراد شامل یوهان کرویف، مردم هلند و بازیکنان کلیدی تیم بودند. بازیکنان بزرگ تیم کرویف را میخواستند اما مرغ فدراسیون یک پا داشت. در نهایت هم هلند با باخت مقابل آلمانغربی از دور مسابقات حذف شد.
ادووکات و بدشانسی محضهلند برای حضور در جامجهانی 1994 به ساحل آرامش رسیده بود. کرویف که قلبا ادووکات را نمیپسندید، دست به مصاحبههای آتشین نمیزد. فانباستن و گولیت هم همواره براي سرمربيان تيممليشان دردسر ايجاد ميكردند دیگر در تیم جایی نداشتند و در عوض امثال برگکمپ، آرون وینتر و ووترس در تیم بودند که اهل حاشیهسازی نبودند. ادووکات دم از قهرمانی نمیزد اما تیم برای قهرمانی بسته شده بود.
بدنسازی آنها به گونهای بود که در اواخر بازیها بدن بازیکنان به بهترین شرایط خود برسد اما برانکوی برزیلی کار را خراب کرد. آنها در مرحله یک چهارم نهایی باید با برزیل بازی میکردند. اشتباه مدافعین هلند این فرصت را به برزیل داد که دو گل جلو بیفتد اما طی 12 دقیقه بازی 2-2 مساوی شد.
برانکو مدام با شوتهای راه دور دروازه هلند را تهدید میکرد اما هلندیهای مغرور باز هم ضربه آزاد میدادند. در آخر یکی از همین ضربات وارد دروازه شد. تنها کارشناسان حرفهای ادووکات را درک کردند.او واقعا بد شانس بود.
هیدینک و ایدههای جدیدادووکات یک سال پس از جامجهانی از تیمملی کنار گذاشته شد و گاس هیدینک آمد. فدراسیون فوتبال هلند تصمیم گرفت برای یک بار هم که شده به یک مربی فرصتی بیش از یکی دو سال بدهد. آنها یورو 96 را با آزمون و خطا گذراندند تا در جامجهانی مدعی باشند.
هیدینک ایدههای جدیدي را وارد تیم ملی کرد. تدابیر او جوابگو بود.هلند تا نیمه نهایی به مشکل برنخورد اما هیدینک یک نکته را فراموش کرده بود. هلندیها پنالتی زدن بلد نبودند. پس از کرویف و نیسکنس هرکسی پشت پنالتیهای هلندیها ميايستاد، دست و دل مردم این کشور میلرزید.
در آخر هم به برزیل در پنالتی باختند و فینال از دست رفت. در بازی ردهبندی هم ذرهای انگیزه در هلندیها دیده نمیشد. هیدینک پس از بازی ردهبندی استعفا داد و بلافاصله رئال مادرید، قهرمان اروپا او را جذب کرد.
فانباستن ناموفقفانباستن قبل از حضور در تيمملي هلند مربی تیم جوانان آژاکس بود. هلندیها این بار جامجهانی 2006 را فرصت کسب تجربه امثال روبن و فانپرسی دانستند. مربیای که در رأس کار بود، محبوب مردم كشورش محسوب ميشد.
آنقدر که تيمش پشتسرهم در خانه و خارج خانه میباخت اما صدای کسی در نمیآمد. کرویف هم که نمیتوانست حرفی بزند، چون خود او فانباستن را آورده بود. هلندیها در این جام چیز خاصی برای ارائه نداشتند، جز بازی با پرتغال که رکورد خشنترین بازی تاریخ جامجهانی را به جا گذاشت.
تيم فانباستن در یورو 2008 فوتبال زيبايي را ارائه داد اما در ديدار مقابل روسيه و گاس هيدينك به بدترين شكل ممكن شكست خورد تا ماجراي فانباستن و تيمملي هم خيلي زود به پايان برسد.
فانمارویک در راه اساطیربرت فانمارویک یک مربی ویژه بود. او آخرین مربیای بود که یک جام باشگاهی برای هلند به ارمغان آورد. تخصص او استخراج 100 درصد توانایی بازیکنان است. امثال فانهویدونک، زوتبیر، توماسون و ... ستارههای فاینورد در راه کسب جام یوفای 2002 بودند. کدام بازیکن از این جمع در آینده ستاره شد؟
از کل آن تیم فقط رابین فانپرسی توانست در آینده یک بازیکن تاثیر گذار شود اما همه این ضدستارهها در مجموعه یک تیم برابر رئال مادرید و یوونتوس قد علم میکردند.
حال فانمارویک یک قدم تا تبدیل شدن به اسطوره فوتبال هلند فاصله دارد. قهرمانی در جام جهانی 2010. كاري كه حتي رينوس ميشل و ارنست هاپل هم موفق به انجام دادن آن نشدهاند.