خبرآنلاین چند روز پیش بخش اول گفتگو با دکتر محسن رضایی را
منتشر کرد. بخش دوم این گفتگو امروز و در آستانه 27 تیرماه سالگرد پذیرش قطعنامه 598 منتشر شده است.
بنابر این گزارش مهمترین نکات طرح شده در این گفتگو به شرح زیر است:حرف و حدیث ها درباره پایان جنگ و انتشار خاطراتـــ اولین
مجموعه خاطراتم که در مورد حوادث سال آخر جنگ ـ سال 66 و 67 ـ است شاید
امسال منتشر شود و چون پیچیدهترین بخش حوادث جنگ حوادث پایانی آن است و
چون بیشترین اطلاعات در آن مقطع را من دارم فکر کردم از اینجا شروع کنم
بهتر است.
ـــ
بحث پایان جنگ هم در دولت آقای خاتمی و هم در دولت آقای احمدینژاد با دو
ادبیات اما با یک نتیجهگیری تکرار شد. سخنگوی این داستان سرایی ها در
زمان آقای خاتمی، اکبر گنجی بود و حالا سخنگوهای دیگری در جبهه نیروهای
خودی پیدا شده است. آنجا میگفتند که ما در جنگ شکست خوردیم و جنگ طولانی
شد و نباید جنگ بعد از آزادی خرمشهر ادامه پیدا میکرد الان میگویند که
در پایان جنگ امام جام زهر نوشید و معنای دوم این حرف این است که ما در
جنگ به اهدافمان نرسیدیم و شکست خوردیم.
خوب! اینها یک حرف است که
از دو زبان بیرون میآید؛ یک سخن است که با دو ادبیات گفته میشود. همه
اینها خلاف واقع است. ما در جنگ با موفقیت بیرون آمدیم چون وقتی ایران
قطعنامه 598 را با تلخی در تیرماه 1367 پذیرفت جنگ به پایان نرسیده بود.
جنگ در اواخر مرداد ماه به پایان رسید. آن هم با حوادثی که به نفع ایران و
پیروزی ایران تمام شد. لذا ایران در تیرماه قطعنامه 598 را پذیرفته که پس
از شکست های پی در پی بود ولی بعد از اینکه ایران قطعنامه را پذیرفت سه
چهار عملیات بزرگ را در مواجهه با عراقیها انجام میدهیم که همه آن
عملیات ها را ما پیروز شدیم پس از آنها جنگ تمام شده پایان یافت.
امام
خمینی(ره) بعد از عملیات های مردادماه فرمودند که من یک لحظه هم در این
جنگ نادم و پشیمان نیستم. بنابراین وقتی ما همه صحبتهای امام را در
تیرماه، مرداد و شهریورماه کنار هم میگذاریم میبینیم که صحبت های
امام(ره) یک شان نزولی داشته است. آن زمانی که امام قطعنامه 598 را
پذیرفته و ایران در اوج شکستهای خودش بوده و در مردادماه که جنگ تمام
میشود و در ایران در اوج پیروزیهای خودش بوده آنجا امام صحبت دیگری دارد
و صحبتهای امام را ما باید همه را با هم ببینم بنابراین ما در جنگ پیروز
شدیم.
نقش سیاسیون و نظامی ها در پایان جنگـــ
و اما در این مورد که "پایان جنگ نتیجه کار سیاسیون بوده و یا پیگیری
نظامی ها؟" را مفصل در کتاب توضیح میدهم همراه با اسناد و مدارک.
ـــ ناگفته
ها در دو قسمت است، یکی درباره تصمیم گیری های کلان است که مثلا چگونه
عملیات ها تصمیم گیری می شد و یکی هم درباره مباحث سیاسی نظامی جنگ است که
چه مباحثی در سطح سیاست جنگ و مسائل سیاسی مرتبط با جنگ در جریان بود. علت
اینکه من تاکنون به آنها نپراداخته ام به دلیل آن است که ضرورتی وجود
نداشت و سئوالی نبود و بخش دیگر آن به خاطر این بود که چون از اینها به
خاطر رقابت های سیاسی سوء استفاده می شد کسانی که این ذخایر را در دل و
ذهن شان نگه می داشتند برای اینکه از این موضوعات سوء استفاده سیاسی نشود
آنها را مطرح نمی کردند ولی آن به معنای این نیست که در تاریخ ثبت نشود.
فکر می کنم شرایط امروز مناسب شده که آن مسائل به مرور مطرح شود.
تحریف تاریخ انقلاب و جنگـــ
در بیان تاریخ انقلاب و دفاع مقدس نواقصی و جود دارد که می توان به چند
گروه تقسیم کرد. یکی این است که برخی اوقات یک جانبه نگری درباره وقایع
انقلاب و دفاع مقدس دیده می شود و دوم اینکه یک بعدی نگاه می شود. مثلا یک
حادثه از جنگ را تنها از بعد ایثارگری نگاه می کنند و یا همان حادثه را
تنها از بعد سیاسی به حوادث جنگ نگاه می کنند؛ در حالی که جنگ مساله ای
چند بعدی و چند جانبه است. همه جوانب و ابعاد جنگ و انقلاب باید بیان شود.
در
مورد تحریف تاریخ انقلاب باید گفت که گروههایی در بین آیندگان می آیند که
ریشه در تخاصمات دوران انقلاب دارند. به هر حال عده زیادی در اول انقلاب
ناراحت شدند. چریک های فدایی، منافقین، سلطنت طلب ها؛ توده ای و ... نمی
توانیم بگوییم اینها دنباله ای در تاریخ ندارند. بلکه در امتداد همان
جریان های سیاسی افرادی هستند با زبان های مختلف از انقلاب و دفاع مقدس
انتقام می کشند.
یا فضا سازی می کنند و یا تاریخ را قلب می کنند و
وارونه نشان می دهند. بعضی هم که می خواهند عدم حضورشان در انقلاب و جنگ
را توجیه کنند می گویند کسانی که جنگ و انقلاب را اداره کردند اشتباه
کردند. در واقع اینها با متهم کردن نیروهای انقلاب و رزمنده می خواهند
بهانه تراشی کنند و توجیه نمایند که چرا به جنگ نرفتند، چرا در انقلاب
شرکت نکردند و چرا علیه رژیم شاه نجنگیدند.
از آنجا که متن مردم و
فطرت ملت ایران به افتخارات تاریخی خود متصل است و ایرانیان نمی خواهند
گذشته پر افتخار خود را نادیده بگیرند لذا شایعات و گفتمان و تحریف های
این نوع افراد توسط ملت ایران کنار گذاشته خواهند شد و نمی توانند تاثیر
تعیین کننده ای داشته باشند.
درباره آمریکا و نوع برخورد با آنـــ
هر نوع درگیری نظامی بین ایران و آمریکا کل منطقه خاورمیانه را تحتالشعاع
قرار خواهد داد. در منطقه ای که ما زندگی می کنیم انرژی جهان تامین می شود
و قلب اقتصاد جهانی در خاورمیانه می زند، هر حادثه ای در این منطقه قلب
اقتصاد جهان را از کار می اندازد. از طرف دیگر ایران کانون مبارزه جهان
اسلام با امریکا تبدیل خواهد شد و بیش از یک میلیارد مسلمان به چالش جدی
با آمریکا کشیده می شوند. اینکه مرتب خبر سازی می کنند که کشورهای عربی
منطقه طرفدار حمله آمریکا به ایران هستند دروغی بیش نیست و حکایت از
نگرانی غرب از حمله به ایران دارد. آنها می خواهند اقدامات خود را علیه
ایران به اسم کشورهای عربی تمام کنند.
آمریکاییها کاملاً میدانند
که اگر اقدام نظامی علیه ایران انجام بدهند ایران مثل عراق و افغانستان
نیست. ایران میتواند ضرب شست جدی برای آنها داشته باشد. به همین دلیل با
وجود اینکه در همه کشورهای همسایه ایران حضور دارند و لیکن کاری انجام
نمیدهند آقای بوش میخواست این کار را انجام بدهد سه بار تصمیم گرفت به
ایران حمله کند ولی به دلیل آمادگی نیروهای نظامی ایران و سلاحهای جدیدی
که ایران در خلیج فارس تست کردند (موشکهای جدیدی که آمریکاییها تا آن
موقع از آنها اطلاعی نداشتند و ایران برای اولین بار آنها را درخلیج فارس
تست کرد) و همچنین سیاستی که مقام معظم رهبری در پیش گرفت که تا آخرین
لحظه باب گفت و گو را با 5+1 باز گذاشته بود و از طریق گفت و گوهایی که
اروپاییها صورت میگرفت و چند عامل دیگر.
هر سه بار آقای بوش
نتوانست حمله به ایران را انجام دهد، در حقیقت قصدی که آنها کرده بودند
خنثی شد. الان آنها یک جنگ اقتصادی را شروع کردهاند. این جنگ اقتصادی
نشان میدهد که آنها واهمه دارند که از طریق نظامی با ایران درگیر شوند.
در ضمن تصور میکنند جنگ اقتصادی میتواند ایران را از پای در آورد و
ایران را از منافع ملی خودش عقبنشینی دهد. به نظر من دیر یا زود
آمریکاییها متوجه خواهند شد که جنگ اقتصادی هم بیتأثیر و به جای اینکه
اصولاً وارد ادبیات جنگ با ایران شوند باید وارد گفت و گوهای درست و صحیح
با ایران شوند.
ـــ
به نظر من مسائل ملی در دایره موضوعات حزبی و گروهی نباید تعریف شود. چه
آقای احمدینژاد رییس جمهور باشد چه کس دیگری پیگیری منافع ملی ما ربطی به
افراد ندارد. برای ما مهم این است که منافع ملیمان را چگونه پیش ببریم
هر دولتی که میخواهد در ایران سر کار باشد نباید تأثیری در پیگیری منافع
ملی ما داشته باشد.
درباره تحریم ها علیه جمهوری اسلامی ایرانـــ
این تحریمها بیتأثیر نیست و روی اقتصاد ما اثراتی خواهد داشت. در تجارت
بینالمللی ما تأثیراتی خواهد داشت ولی ما میتوانیم از این تحریمها برای
یک جهش بزرگ در اقتصاد کشورمان استفاده کنیم. مشروط به اینکه اولاً همه
نخبگان کشور را به کمک دولت و مجلس فراخوانی کنیم. یعنی یک بسیج عمومی در
کشور اعلام کنیم و دولت نباید دو جبهه باز کند، ما فقط باید یک جبهه داشته
باشیم. حالا که آمریکاییها میخواهند در جنگ اقتصادی با ما مقابله کنند
باید این را تبدیل کنیم به یک بسیج ملی، فرصت و سازندگی در کشور. در این
شرایط باید از همه نخبگان، کارآفرینان، صنعتگران دانشجویان، هنرمندان و
تمام ظرفیتهای کشورمان برای پیشرفت و توسعه کشور استفاده کنیم و مسئله
دوم هم این است که برنامه ریزیهای خوب و کار آمدی داشته باشیم که در
مقابل این تحریمها بتواند حداقل آثار زیان و منفی داشته باشد. در حقیقت
با برنامهریزی بتوانیم آثار منفی تحریمها را خنثی کنیم.
اگر این
بسیج ملی و یک برنامهریزی دقیق صورت بگیرد ما میتوانیم از تحریمها عبور
کنیم و بلکه از تحریمها به عنوان یک سکوی پرش برای کشورمان استفاده کنیم.
همانطور که در جنگ ما نیروهای مسلح و قدرت دفاعی خود را ساختیم.