گل ـ در قضيه كريمي، جز تأسف به حال مديريت فوتبال در ايران چه ميتوان گفت. به اقتضاي جواني، اشتباه در گفتار يا كردار هر بازيكني، از جمله كريمي امري طبيعي است.
از منظر حقوقي، اعتراض كريمي به مديرعامل مستلزم تذكر جدي، و تظاهر به روزهخواري، صرف نظر از اينكه محل تمرين هر تيم مكان خصوصي يا عمومي و ملأ عام تلقي گردد(كه خود جاي بحث حقوقي دارد) اما از نظر عرضي مجازات مشخص دارد.
آنچه در حكم كريمي اظهر و من الشمس است عدم رعايت اصل حقوقي تناسب جرم و مجازات است. در عرف جامعه ما از صد مورد تظاهر به روزهخواري در ملأ عام بيش از 90درصد با تذكر مواجه و حداكثر چند مورد اگر قصد عهد در آن احراز گردد به مجازات با حكم قاضي منجر ميگردد و حدود آن نيز مشخص است و هيچ ربطي هم به حوزهاي كه جرم در آن واقع شده ندارد .
پس باشگاه استيل آذين با مديريت عامل آقاي آجورلو سعي در پنهان كردن برخي قضاياي منجر به اين مجازات را دارد و ارتباط بين تظاهر به روزهخواري و اخراج او هيچ عقل سليمي نميپذيرد . در عين حال تلاش براي نمايش تقابل فوتبال و سنن مذهبي نيز تلاش عبثي است كه البته با واكنش نيز مواجه شد.
شيوه غلطي در سيستم آموزش و پرورش ما جاري است كه به جزيي جدا نشدني از فرهنگ تربيتي در ايران تبديل شده است اغلب آموزگاران براي پوشش ضعف مديريتي خود و نيز براي نسقگيري و كوبيدن ميخ خود، شاخصترين و سرزندهترين شاگرد كلاس كه مورد توجه بقيه است را به بهانههاي واهي مورد تنبيه قرار ميدهند در اين قضيه هم با شمائي از چنين شيوه تربيتي مواجهه و عدم تناسب جرم و مجازات نيز حكات از آن دارد.
براي اعمال مديريت واصلاح فضاي فرهنگي فوتبال اين شيوه هيچ كاربردي ندارد .چراكه محيط تعليم و تربيت محيط بسته و محدود است اما عرصه فوتبال محيطي باز بوده و قضاوت افكار عمومي در آن از عوامل تعيينكننده است.به نظر مي رسد اين نوع اعمال، تشنج بيشتري در ورزشگاهها را سبب شده و كاملا نتيجه معكوس ببار خواهد آورد و بيجهت نيست مديران موفق در صنعت كه مبتني بر مديريت در محيطي بسته است در عرصه فوتبال به مديراني ناكارآمد تبديل و اندوخته آبروي خود را نيز در معرض حراج قرار ميدهند.
. مديران، اعم از باشگاهي، فدراسيون و كميتههاي مرتبط به آن و نيز متوليان فرهنگي فوتبال با منشور اخلاقي ابداعي شانو ... بايد به اين نكته بديهي توجه كنند كه هر تصميم، قانون، مقررات، منشور و ... بدون لحاظ كردن افكار عمومي فوتبال ره به جايي نخواهد برد. در فوتبال، نه تنها افكار عمومي طرفداران فوتبال آن كشور ، بلكه افكار عمومي طرفداران فوتبال در جهان نقش تعيينكننده دارد و هر عمل مورد قضاوت قرار ميگيرد.
فوتبال قوانيني جهان مشمول دارد كه قوانيني و اخلاقي ذيل آن قرار ميگيرد و يك متولي جهاني مثل فيفا دارد و ماهيت آنطوري است كه فوتبال را نه ميتوان بدون تماشاگر اداره كرد و نه ميتوان آن را در حوزههاي داخلي محصور كرد و نه بيتوجه به افكارعمومي ميتوان آن را مديريت كرد.