۰۵ آذر ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۵ آذر ۱۴۰۳ - ۱۱:۰۳
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۴۳۷۸۵
تاریخ انتشار: ۰۲:۳۸ - ۱۵-۰۸-۱۳۸۹
کد ۱۴۳۷۸۵
انتشار: ۰۲:۳۸ - ۱۵-۰۸-۱۳۸۹

موضوع انشائی که در تاریخ ایران ماندگار شد

دانش‌آموزانی که در حیاط مدرسه مشغول بازی بودند اکثراً مجروح شده و دچار شوک گردیده بودند عده‌ای گریه می‌کردند عده‌ای بهت زده به در و دیوار مدرسه خود نگاه می‌کردند اکثریت اتاق‌های کلاس‌ها فرو ریخته بود...تنها یکی از دانش‌آموزان حاضر در کلاسِ ، از آن کلاس زنده بیرون آمد و واقعه را تشریح کرد. او طاقت نیاورد و پس از بهبودی مجروحیتش، بارها به جبهه ها روانه شد و سرانجام سه سال بعد یعنی در سال 1365 در ...
دانش آموزان شهید دفاع مقدس در میان شهدای سرافرازمان از جایگاه ویژه ای برخوردارند. نوجوانانی که با پاکی و مظلومیت به دیدار خدا شتافتند.

به گزارش «تابناک»،  در این روزها که سالروز شهادت نوجوانان شهید «محمد حسن فهمیده» و «بهنام محمدی» و روز دانش آموز است خاطره شهدای مدرسه «پیروز» شهرشتان شهید پرور «بهبهان» را مرور می کنیم تا یادمان باشد که ملت ما در اوج مظلومیت به دفاع از انقلاب اسلامی و خاک پاک ایران پرداخت .




به یاد دانش‌آموزان شهید مدرسه پیروز، خصوصاً آن شش دانش‌آموزی که در این فاجعه تنها تکه‌ای از پیراهنشان به‌دست آمد علی‌الخصوص «رحیم مشیدی».

شادی های  مدرسه

ساعت 5 بعد از ظهر روز 4 آبان 62 بود. زنگ ورود به کلاس‌های درس نواخته شد دانش‌آموزان همگی به کلاس‌های خود رفتند. هیچ‌کس نمی‌دانست که تا دقایقی دیگر فاجعه‌ای به‌وقوع خواهد پیوست که تا قیام قیامت فراموش نخواهد شد. معلمین یکی پس از دیگری بر سرکلاس‌های درس خود حاضر شدند. تعدادی نیز به‌دلیل زنگ ورزش در حیاط مدرسه مشغول به بازی فوتبال بودند جست و خیزهای کودکانه آنها توأم با سر و صدا حیاط مدرسه را پر کرده بود. «محمدطاهر خلفیان»، که معلم یکی از آن کلاس‌ها بود نیز وارد کلاس خود شد. همه دانش‌آموزان آن کلاس به احترام او از جای خود بلند شدند. آقای «خلفیان» با همان تواضع همیشگی در حالی‌که لبخندی برلب داشت از آنها تشکر کرد و از همه آنها خواست برجای خود بنشینند. سپس مبصر کلاس حضور و غیاب را انجام داد.


موضوع امروز :شهادت

بعد از اتمام حضور و غیاب آقای «خلفیان» تکه گچی را برداشت و به سراغ تخته سیاه رفت و با خط زیبای خود نوشت: «شهادت» صدای تیک تیک ساعت در حال نزدیک شدن به 10/5 بعداز ظهر بود.
سپس رو به دانش‌آموزان حاضر در کلاس خود گفت عزیزان امروز می‌خواهم راجع به «شهادت» و فلسفه آن و جایگاه شهید و عزت و احترامی که در پیشگاه خدای متعال خواهد داشت صحبت کنم. امروز می‌خواهم ...


ناگهان ، انفجار

ناگهان صدایی فوق‌العاده وحشتناک به‌گوش رسید و نوری نارنجی در آن کلاس روشن شد و انفجاری بسیار شدید به‌وجود آمد همه جا را دود و خاک و غبار و بوی گوگرد فرا گرفته بود. هیچ کس نفهمید چه اتفاقی افتاد در یک چشم به هم زدن کلاس درس با خاک یکسان شد و بجز یک نفر همه دانش‌آموزان حاضر در آن کلاس به همراه معلم باصفای خود که آن روز قصد نموده بود تا دانش آموزان خود را با فلسفه «شهادت» آشنا سازد آسمانی شدند و سندی ابدی گردیدند بر مظلومیت امت ایران اسلامی.

دانش‌آموزانی که در حیاط مدرسه مشغول بازی بودند اکثراً مجروح شده و دچار شوک گردیده بودند عده‌ای گریه می‌کردند عده‌ای بهت زده به در و دیوار مدرسه خود نگاه می‌کردند اکثریت اتاق‌های کلاس‌ها فرو ریخته بود.



                                                              نمایی از مدرسه «پیروز» پس از بمباران

پدرها و مادرها آمدند اما ...


از همه نقاط شهر به سوی محل انفجار روانه شدند. غوغایی به پا شده تو گویی قیامت گردیده بود. وقتی مردم به محل انفجار رسیدند و کلاس‌های ویران شده را مشاهده کردند سریع خودشان را به میان آجرها و تیرآهن‌های فرو ریخته رساندند الله اکبر، الله اکبر، خون همه جا را فراگرفته بود.
خبر بلافاصله در شهر پیچید، اولیا دانش‌آموزان آن مدرسه پریشان و نگران و با دلهره بسیار زیاد خود را به مدرسه رساندند خدایا چه می‌دیدند.پیکر عزیزان بی‌گناه خود،به کدامین گناه؟ فریاد پدران و ضجة و شیون مادران گوش آسمان را کر کرده بود.

همان شب اخبار سراسری تلویزیون، خبر حمله موشکی دشمن به شهر «بهبهان» را اعلام کرد.


                                                               حضور مردم در خرابه های مدرسه

خبرنگارها متحیر شدند


فردای آن روز جمع کثیری از خبرنگاران داخلی و خارجی به سوی شهر «بهبهان» روانه شدند تا از آن واقعه تلخ برای رسانه‌های خود خبر تهیه کنند. به‌محض حضور خبرنگاران در محیط آن مدرسه که با خاک یکسان شده بود دانش‌آموزانی که در آن حادثه جانگداز زخمی شده بودند با تن مجروح خود در حالی‌که سر و صورت ودست و پاهایشان باندپیجی شده بود در محیط مدرسه حضور یافته و شعار مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل و مرگ بر صدام را سرداده و یکپارچه و با تمام قدرت فریاد می‌زدند: «جنگ جنگ تا پیروزی. می‌جنگیم، می‌میریم، ذلت نمی‌پذیریم.» همه خبرنگاران حاضر، تحت تأثیرحضور غیرتمندانه و مقتدرانه آن دانش‌آموزان قرارگرفته و در حالیکه به‌سختی قادر به کنترل احساس خود بودند از حضور آنان شوکه شده و خبر آن را به سراسر دنیا مخابره کردند.

در آن فاجعه دلخراش 69 دانش‌آموز، چهار معلم و یک خدمتگزار به شهادت رسیدند. شدت انفجار به حدی بود که بدن شش تن از دانش‌آموزان مظلوم به گونه‌ای متلاشی شده بود که تنها تکه‌هایی از بدن یا لباس‌هایشان به‌دست آمد. همچنین 130 نفر از دانش‌آموزان و 10 نفر از معلمین در این واقعه مجروح گردیدند.



                                                        بنای یادبود شهدای دانش آموز در مدریه «پیروز»


اسامی شهدای مدرسه «پیروز» بهبهان
:

- معلمان شهید :: «عبدالرسول صمدی» - «محمد طاهر خلفیان» - «نجفعلی ویسیان» - «منصور آموزش»

- سرایدار شهید  مدرسه: عبدالرسول نژاد صادقی

- دانش آموزان شهید : مسعود علویان-حشمت الله علمخانی-بهروز شجاعی-عبدالله پوست کن-عبدالرحیم مسیدی-یدالله شیرعلی-نورالله عوض نژاد-علیمرادشاکری طلاگه-خسرو قنواتی-نعمت الله گچ کوبان-محمد رضا-قنواتی-فرج الله روئین تن-پرویز ماهی زاده-بهروز صفائی اصل-رحمان مویدی-محمد رضا بهادری-سعید علویان-ابراهیم رئیس پور-هوشنگ ابولی-مسعود رنگین کمان-وحید الهی-بارونی-رازقی-یونس جوزاک-اسماعیل عبادار-حسین عبائی باقری-غلامرضا کرم پور-خسرو اقسام-محمد-رضا کرم پور-اردلان بهرام فر-کرم الله اکبر نژاد-حسین پلیم -عبدالرحیم مسکنتی-محمد حسین-شجاع الدینی- نادر امینی-جواد خلیل زاده-عابدین حاجی زاده -احمد نیک نژاد-لطف الله رحمانی-افشین چابک -فرخ دولت خواه -قدرت الله شجاعی-فضل الله روانشادی-سید علیشاه-دویده-حسن یونسی-تورج قناطیر-محسن مراحل-فرخ لایق-سعید پسندیده-اقبال مودت-کورش-پور شریف-شاهپور مکرمیان-احمد حاجوی-عیسی طیبی-علیرضا دانائی-اصغر دردآب- قربان-زارعی-حسین آقاجری-اردشیر شعبانی ابول-یدالله دالمند-سیف الله فرازمند -مهدی دعاوی--بهروز قیصرزاده- بابک زارعی قنواتی-شاهرخ معمار-محسن قدیمی-اسدالله هندیجان زاده-عبدالله خدری-محمد رضا نصرالله زاده-لطف الله اسماعیل نسب


دیدار تنها بازمانده با همکلاسی های شهید

تنها یکی از دانش‌آموزان حاضر در کلاسِ «شهادت»، از آن کلاس زنده بیرون آمد و واقعه را تشریح کرد. او طاقت نیاورد و پس از بهبودی مجروحیتش، بارها به  جبهه ها روانه شد و سرانجام  سه سال بعد یعنی در سال 1365 در عملیات کربلای 5 به  جمع باصفای معلمان و همکلاسی‌های شهیدش  پیوست.
برچسب ها: انشا ، تاریخ ، مقاومت ، ایران
ارسال به دوستان