اهالی جنوب سودان روز ۹ ژانویه سال جاری برای مشخص كردن سرنوشت خود پای صندوقهای رای خواهند رفت.
اهالی جنوب سودان روز ۹ ژانویه سال جاری برای مشخص كردن سرنوشت خود پای صندوقهای رای خواهند رفت. پیش از این سیاستمداران و دولتمردان سودانی و كشورهای عربی به طرق مختلف تلاش كردند تا مردم این منطقه را قانع كنند تا در قبال دریافت امتیازاتی فراوان از تصمیم خود برای جدا شدن از منطقه شمال صرفنظر كنند، اما اغلب ناظران بر این باور هستند كه این تلاشها نتیجه ملموسی در بر نداشته و پیشبینی میشود هفت روز دیگر منطقه جنوب از شمال سودان جدا شود.
در همین حال ناظران دیگر بر این باور هستند كه در صورت جدا شدن منطقه جنوب از شمال این منطقه با مشكلات فراوانی از قبیل كمبود نیروی انسانی كارآمد برای اداره امور دولتی و اختلاف میان سیاستمداران درخصوص چگونگی توزیع ثروت مواجه خواهد شد.
برای روشن شدن بیشتر این موضوع با آقای جابر انصاری سفیر سابق ایران در لیبی و كارشناس مسائل خاورمیانه گفتوگو كردهایم. وی براین باور است که اگر جدایی جنوب سودان صورت گیرد، شاید بتوان گفت كه نقطهعطفی در تحولات قاره آفریقا و مناطق پیرامونی آن باشد، این مساله حتی تاثیراتی در مجموعه جهان اسلام نیز خواهد داشت.
با توجه به موافقتها و مخالفتهایی كه با برگزاری همهپرسی در سودان شده، شما نتایج این رفراندوم را چگونه پیشبینی میكنید؟طبیعی است كه در اینگونه تحولات سیاسی نمیتوان با قاطعیت گفت كه چه اتفاقی رخ خواهد داد. چراكه ممكن است در آخرین دقایق اتفاقاتی رخ دهد كه درنتیجه همهپرسی و هر پدیدهای مشابه این تاثیر داشته باشد.
براساس مجموعه قرائنی كه در سطح داخلی، منطقهای و بینالمللی در رابطه با برگزاری همهپرسی در سودان وجود دارد، ظاهرا به سمت تثبیت جدایی جنوب سودان در حركت است. درواقع جدایی سودان عملی است كه عملا براساس توافقنامه صلح «نیواشا» (براساس توافقنامه صلح «نیواشا» كه در سال ۲۰۰۵ در كنیا به امضا رسید، دو دهه جنگ داخلی در سودان پایان یافت) صورت گرفته و قرار است با برگزاری همهپرسی رسمیت پیدا كند.
شیخ یوسف قرضاوی، مفتی بزرگ اهل سنت چندی پیش اعلام كرد كسانی كه رای به جدایی جنوب سودان دهند مرتكب جنایت خواهند شد و همچنین عمر البشیر رئیسجمهوری سودان اعلام كرد در صورتی كه اهالی جنوب با جدایی مخالفت كنند، امتیازات فراوانی در اختیار آنها قرار خواهد داد، آیا اظهارات شیخ قرضاوی و پیشنهادهای البشیر میتواند بر نتایج انتخابات تاثیر بگذارد؟همانگونه كه پیش از این گفتم در این همهپرسی تا آخرین لحظه امكان وقوع هر احتمالی وجود دارد. درمورد پیشنهادهای البشیر هم باید گفت كه این اظهارات در راستای تلاشهایی است كه وی انجام میدهد تا مانع جدایی جنوب از شمال شود. درواقع موافقت دولت سودان با امضای توافقنامه صلح سال ۲۰۰۵ شاید به این خاطر بود كه میخواست در این مهلت چند ساله و در فضایی به دور از جنگ مجموعه خدماتی را به شهروندان جنوب ارائه دهد و به پیشرفت این منطقه كمك كند تا از این طریق فضای عمومی مردم جنوب را به سوی حفظ وحدت با دولت مركزی جلب كند. منتها بروز حوادثی از قبیل فعال شدن جناحهای درونی جدید در جنوب و بهطور ویژه و خاص حوادث دارفور در غرب این كشور، عملا ایده دولت البشیر برای ایجاد وحدت را با مشكل مواجه كرد.
درحقیقت حوادث دارفور تمام هم و غم، توانایی و انرژی دولت مركزی سودان را مصروف خود كرد بهگونهای كه مانع امكان هرگونه عملی از سوی دولت سودان برای جلب نظر مردم جنوب شد. با این حال البشیر اخیرا اعلام كرد در صورتی كه مردم جنوب رای به وحدت دهند، دولت مركزی تمام منابع نفتی جنوب را در خود این منطقه صرف خواهد كرد. در همین حال اظهارات شیخ قرضاوی در مخالفت با جدایی سودان، قطعا روی درصدی از مسلمانان جنوب تاثیر دارد، منتها مسلمانان جنوب سودان تنها حدود ۲۰ درصد از جمعیت این منطقه را شامل میشوند.
البته مسیحیان نیز تقریبا همین حدود را شامل میشوند، ولی خود آنها هستند كه منطقه جنوب را اداره میكنند. این در حالی است كه ۶۰ درصد باقی مردمان جنوب دارای ادیان محلی آفریقایی هستند. بنابراین مسائل درهمتنیده مختلفی در نتیجه همهپرسی سودان تاثیرگذار هستند. بهعنوان مثال در بعد داخلی، مسیحیان رهبری منطقه جنوب را در اختیار دارند و در بعد منطقهای نوع رابطه دولت سودان در دو دههای اخیر با دولتهای همجوار به شكلی در بحران جدایی جنوب منعكس شده است و همینطور در این دو دهه چالش دولت سودان با نظام بینالمللی به شكلی در مساله جدایی جنوب تاثیرگذار بوده است.
بنابراین زمانی كه بخواهیم در مورد مساله جدایی جنوب سودان سخن بگوییم با سه لایه متداخل مواجه خواهیم بود. یك بحث داخلی سودان و مسائل خاص تركیب جمعیتی در جنوب و تركیب كسانی كه این منطقه را به لحاظ مذهبی، دینی و سیاسی اداره میكنند كه این بعد داخلی موضوع را شامل میشود. همچنین برگزاری همهپرسی در جنوب این كشور در دو سطح منطقهای و بینالمللی تداخل پیدا كرده است. بنابراین اگر ما مجموعه قرائنی كه از لحاظ داخلی، منطقهای و بینالمللی وجود دارد را مورد بررسی قرار دهیم، شاهد خواهیم بود كه جنوب سودان به سوی جدایی از منطقه شمال در حال حركت است.
در صورت موافقت مردم جنوب با جدایی سودان، آیا عمر البشیر نتایج این رفراندوم را خواهد پذیرفت؟در پاسخ به این سوال نمیتوان به شكل نهایی پاسخ داد، اما به نظر میرسد كه علائمی كه دولت سودان تا به امروز از خود نشان داده و با توجه به مجموعه خط سیری كه دولت البشیر از سال ۲۰۰۵ تا به امروز طی كرده میتوان حدس زد كه دولت، نتایج این همهپرسی را خواهد پذیرفت. درحقیقت دولت سودان قصد رویارویی مستقیم با نتایج همهپرسی حتی اگر منجر به جدایی جنوب شود را ندارد، چراكه رویارویی مستقیم دولت با نتایج همهپرسی هزینههای مختلفی را برای آن در سه بعد داخلی، منطقهای و بینالمللی خواهد داشت. ظاهرا دولت سودان به دنبال پرداخت چنین هزینهای نیست، زیرا اگر به دنبال پرداخت هزینه بود با توافقنامه صلح موافقت نكرده و آن را امضا نمیكرد.
همانگونه كه شما اظهار داشتید، احتمال جدایی جنوب سودان وجود دارد، درصورت تحقق این سناریو، این مساله چه تاثیری بر ژئوپلیتیك منطقه و كشورهایی مانند مصر و نیجریه خواهد داشت؟اگر جدایی جنوب سودان صورت گیرد، شاید بتوان گفت كه نقطهعطفی در تحولات قاره آفریقا و مناطق پیرامونی آن باشد، این مساله حتی تاثیراتی در مجموعه جهان اسلام نیز خواهد داشت. درواقع از زمانی كه دولتهای آفریقایی مستقل شدند و سازمان وحدت آفریقا را تاسیس كردند یكی از مواد مانیفست خود را به رسمیت شناختن مرزهای موجود میان خود تعیین كردند تا تغییری در مرزها ایجاد نشود، اما از زمانی كه كشورهای آفریقایی به استقلال دست پیدا كردند، تنها موردی كه از بین كشورهای عضو سازمان وحدت آفریقایی سابق و اتحادیه آفریقایی فعلی توانست از دولت مركزی خود جدا شود «اریتره» بود كه از «اتیوپی» جدا شد. بنابراین از این نظر تجربه جدایی جنوب سودان را میتوان به مثابه یك نقطهعطف در تاریخ تحولات آفریقا، اتحادیه آفریقا و سازمان وحدت آفریقا تعبیر كرد. زیرا درصورت جدایی جنوب از شمال این احتمال وجود دارد كه دیگر مناطق این كشور ازقبیل منطقه دارفور به دلیل مشكلات فراوانی كه دارند، خواستار جدایی از دولت مركزی شوند.
ازسوی دیگر جدایی جنوب اشتهای جداییطلبان مختلفی در قاره آفریقا و جهان اسلام كه سالهاست خواهان خودمختاری هستند را تحریك خواهد كرد. یعنی جدایی جنوب سودان اگر تثبیت شود در سه سطح داخلی سودان، منطقه و جهان اسلام تاثیرگذار خواهد بود. همچنین جدایی جنوب سودان میتواند قدرتهای خارجی را بهعنوان نمونههای موفق و تاثیرگذار در یك كشور آفریقایی – اسلامی تحریك كند كه این مدل را در كشورهای دیگر اجرا كنند.
درواقع تجزیه سودان اگر نهایی شود، تاثیرات آن در سطح داخلی این كشور و آفریقا باقی نخواهد ماند و ممكن است به دیگر مناطق جغرافیایی كه استعداد جدایی را دارند، سرایت كند. با توجه به اینكه جداییطلبی جنوب سودان، درگیری میان مسیحیان و مسلمانان را بهعنوان یكی از محورهای اساسی خود برای جدایی مطرح كردند، این احتمال وجود دارد كه در آفریقا كشورهایی مثل نیجریه كه تركیب جمعیتی آن از مسلمانان و مسیحیان تشكیل شده را به سوی جدایی هدایت كند.
نقش قدرتهای خارجی در جدایی جنوب سودان و تاثیر این جدایی بر رقابتهای منطقهای قدرتهای بزرگ را چگونه ارزیابی میكنید؟همانگونه كه پیش از این گفتم یكی از ابعاد جدایی جنوب سودان داخلی است و این مساله ابعاد منطقهای و بینالمللی نیز دارد. در سطح منطقهای اگر بخواهیم این مساله را مورد بررسی قرار دهیم شامل تنشآلود بودن روابط دولت سودان با بسیاری از همسایگان خود خواهد بود. به عبارتی فضای ایجادشده در سودان بسیاری از كشورهای همسایه را وادار كرده كه یا به دلایل منافع خودشان یا براساس نوع وابستگیشان به قدرتهای خارجی در تسهیل یا افزایش بحران در سودان تاثیر داشته باشند.
یكی دیگر از عوامل اساسی دامنزدن به بحران سودان در سطح قدرتهای بینالمللی بود. در حقیقت دولت سودان به دلیل سیاستهای نسبتا مستقل خود بهویژه در دو دهه اخیر و سیاستهای آن در قبال نظام بینالمللی زمینه حمایت جدی قدرتهای بزرگ از جداییطلبان جنوب را فراهم كرد. بنابراین اتفاقی كه در حال رخدادن در سودان است اگر تثبیت شود، نمیتوان آن را یك امر درونسودانی دانست، چراكه شاید ۱۰ یا ۲۰ درصد جدایی جنوب سودان مربوط به اختلافات داخلی این كشور باشد، اما بیش از ۸۰ درصد شامل حمایت دو سطح منطقهای و بینالمللی از جدایی سودان میشود. یعنی حادثهای كه در حال رخدادن در سودان است نتیجه تراكم مجموعه مشكلات داخلی، منطقهای و بینالمللی است كه به شكل سرطانی خودش را نشان داده است.
آیا اسرائیل در تجزیه این كشور نقش داشته است؟مجموعه اخبار و اطلاعات متنوعی كه در این خصوص وجود دارد و همچنین سیاست ثابت اسرائیل در جهان اسلام و منطقه عربی تاییدكننده دخالت این رژیم در تجزیه سودان است. استراتژی دائمی رژیم صهیونیستی از زمان تاسیس تا به امروز همیشه این بود كه كشورهای موجود در منطقه با هم متحد نشوند، بلكه در یك روند معكوس خود این كشورها از درون با فروپاشی مواجه شوند. لذا اسرائیلیها در تمام نقاط بحرانی منطقه عربی و منطقه اسلامی پیرامونی خودشان، همیشه سیاستهای خود را به نحوی دنبال میكردند كه كوچكترین اختلافات درونی در این كشورها به حداكثر خودش تبدیل شود. اسرائیلیها تا جایی كه توانستهاند در نقاط مورد اختلاف عربی بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم دخالت كردهاند تا بحران در این كشورها را عمیق كنند.
از سوی دیگر اسرائیلیها سالهای زیادی در سودان حضور دارند و حتی در آموزش نظامی نیروهای جنوب دخالت داشته و دارند. در حال حاضر صحبت از این است كه نیروهای گارد ویژه جنوب در حال شكل گرفتن است و نیروهای اسرائیلی مسوول آموزش آنها هستند. همچنین در یكی دو ماه اخیر دولت خودمختار جنوب اعلام كرده بود كه اگر جنوب سودان جدا شود، ما از تاسیس سفارت اسرائیل در این منطقه استقبال خواهیم كرد و ما مسالهای با اسرائیل نداریم.
وجود منابع و عبور رود نیل از منطقه جنوب سودان مساله دیگری است كه اسرائیل را نسبت به این منطقه حساس كرده است. در واقع برنامه اسرائیلیها از ابتدای تاسیس این رژیم تاكنون تلاش برای حضور جدی در آفریقا بوده است. زیرا حضور اسرائیل در این منطقه موجب فراهمكردن كشورهای همسو خود در مجامع بینالمللی میشود تا بتواند از طریق آنها در سازمان ملل آرای بیشتری را به خود اختصاص دهد.
در صورت جدایی جنوب، وضعیت مرزهای شمال و جنوب و وضعیت منطقه نفتی «ابی» چگونه خواهد شد؟معمولا جداییها و مسائلی از این قبیل مشمول این شعر میشود كه میگوید «عشق آسان نمود اول/ ولی افتاد مشكلها.» بهعنوان مثال وقتی بحث جدایی پاكستان از شبهقاره هند مطرح شد، یك تصویر سادهای از آن ارائه شد كه جدایی كاری ندارد، اما عملا دههها به طول انجامیده و نتایج این جداییها ادامه پیدا كرده است، حتی گاهی یك منطقه میان دو كشور جدا شده به یك منطقه بحرانی تبدیل میشود.
نمونه بارز آن وجود منطقه بحرانی كشمیر میان هند و پاكستان است كه تاكنون این دو كشور نتوانستهاند به اختلافات خود درخصوص این منطقه پایان دهند. جدایی جنوب اگر رخ دهد این ابتدای كار است و طبیعتا حوادثی را در پی خواهد داشت. چراكه تاكنون بحث مرزها میان شمال و جنوب هنوز تعیین نشده است و بحث دیگر وجود شهروندان جنوبی در شمال سودان است كه این مساله باعث میشود بحران در این كشور استمرار داشته باشد. درواقع مسائل زیادی میان شمال و جنوب وجود دارد كه هر دو طرف تاكنون آنها را حل نكردهاند كه میتواند ریشههای بحران در این منطقه باشد. بنابراین اگر جدایی شمال و جنوب رخ دهد اول گرفتاریها میان دولت جدید جنوب و دولت سودان خواهد بود.
گفت و گو از: صادق حمزه/ فرهیختگان