حسین شمس آدم "صریح الهجهای" است. او حرفش را می زند اگر به ضررش باشد. هنوز از خاطر اهالی فوتسال و ورزش پاک نشده اظهارات و رفتار حسین شمس در زمان ریاست محمد دادکان بر فدراسیون فوتبال که باعث وداع اجباری او با فوتسال ایران شد و کوچ اجباریش به کویت.
به گزارش مهر، دادکان که رفت، راه برای بازگشت حسین شمس به فوتسال باز شد و او با حکم عباس ترابیان سرمربی تیم ملی فوتسال ایران شد. حکمی که شمس در زمان دادکان هیچ وقت به نامش نخورد. او با تیم ملی فوتسال ایران به موفقیتهای زیادی رسید. دو بار قهرمانی در آسیا و حضور و درخشش در جام جهانی 2008 برزیل که در نهایت منجر به صعود تیم ملی فوتسال ایران به رده چهارم رنکینگ فیفا شد.
شمس مربی موفقی است و در این هیچ شکی نیست اما او در سالهای گذشته خواسته یا ناخواسته اسیر حواشی شده است که این بار پرداخت بهای آن برایش گران تمام شده است. کشمکش و نزاع رسانهای او با ترابیان، کفاشیان، خسرو والی زاده، وحید شمسایی، رضا ناصری و دست آخر علی سعیدلو از سرمربی موفق فوتسال ایران چهرهای ساخته که با روح و اصل او در تضاد است.
شمس، شمس است، مردی که زود عصبانی می شود و از کوره درمی رود. شاید اگر موفقیتهای او نبود، امروز خیلی راحت داستان حضورش در فوتسال ایران به فراموشی سپرده شده بود اما توانایی این مربی کارآمد، کارنامه درخشانش و البته حمایت جامعه فوتسال از او باعث شده تا پس از هر جنگی او فاتح از میدان خارج شود اما این بار داستان فرق می کند. شمس با رئیس سازمان تربیت بدنی درافتاده است. فعلا که او و فوتسال ایران در کما هستند و هیچ کس نمی داند سرانجام کار چه می شود.
داستان این بار از آنجا آغاز شد که شمس ناراحت از امضا نشدن قرارداد جدیدش به انتخاب کارلوس کرش به عنوان سرمربی تیم ملی فوتسال ایران تاخت و از مسئولان فدراسیون فوتبال خواست بیشتر به فوتسال و فوتسالیها توجه کنند. کفاشیان مانند گذشته این بار هم به شمس خنده تحویل داد و البته از طرف ترابیان به او قراردادی پیشنهاد شد که در ابتدا رقمش مورد تایید سرمربی قرار نگرفت و مقرر شد با بررسی بیشتر خواسته او محقق شود.
شمس که مجال انتقاد را مهیا می دید، هر از گاهی نیشی به مسئولان فدراسیون فوتبال و سازمان تربیت بدنی می زد که چرا ملی پوشان فوتسال ایران را نمی بینند؟ چرا پاداش آنها را نمی دهند و یکسری حرفهای تکراری که تکرار آن دلیلی بر بی اهمیت بودن آن نیست. شمس درست می گوید اما انگار او راه و شیوه درستی برای بیان نقطه نظرات خود انتخاب نکرده است که اگر غیر از این بود، امروز کارش به اینجا نمی کشید که از سوی دوست نزدیکش مجتبی شریفی با جریمه سنگین و سکوت رسانهای تنبیه نمی شد.
سرمربی تیم ملی فوتسال ایران در مقابل سکوت مسئولان سازمان تربیت بدنی به ویژه علی سعیدلو تاخت و تاخت و پلهای پشت سرش را خراب کرد. او حالا در بن بست قرار گرفته است. کفاشیان می خواهد قراردادش را تمدید کند اما انگار اجازه چنین کاری را ندارد! ترابیان هم سکوت کرده است. حالا دیگر کار شمس با سازمان تربیت بدنی و سعیدلو است. توپ در زمین حریف است و حریف قدرتمندتر از شمس.
برای شمس شاید داستان دوران دادکان تکرار شود. اینطور که از سازمان تربیت بدنی خبر می رسد، سعیدلو حاضر به ادامه حضور شمس در تیم ملی نیست و مخالف اصلی تمدید قرارداد او با فدراسیون فوتبال. در این شرایط شریفی باز لطف بزرگی به شمس کرده که او را ممنوع المصاحبه کرده، چرا که هر مصاحبه او را یکقدم از تیم ملی دورتر می کند. باید دید مواضع جدید سازمان در قبال مصاحبه جدید شمس چیست. فعلا که راهها مسدود است و شمس گرفتار در بن بستی که خود انتهای راهش را بسته است.