محمدجعفر بهداد در روزنامه ایران نوشت:
يك جريان خطرناك و انحرافي در طول دو دهه گذشته در برخي ساختارهاي حاكميتي كشورمان نفوذ كرده و همواره درجهت استحاله نظام كوشيده است. مبارزه با اين جريان به علت نمايش ارادتمندي هسته اصلي آن نسبت به نظام و رهبري و نيز نفوذ شبكهاي آنها در ساختارهاي حاكميتي بسيار دشواراست، اما اين جريان پيچيده، پس از حماسه آفريني مردم در روي كار آوردن دكتر احمدينژاد، ابتدا دچار ركود، سردرگمي و ريزش نيرو شد، اما با گذشت زمان توانست شبكه خود را ازحيث ساختار وانگيزه، بازسازي كند.
مردم ايران در حالي با انتخاب احمدينژاد اين گروه را در رسيدن به مقاصد خود با پريشاني و دشواري روبهرو كردند كه عناصرسياسي، رسانهاي واجتماعي آن ماهها قبل از انتخابات، تمام ترفندها و تدابير لازم را براي روي كارآوردن كانديداي مطلوب خود و جلوگيري از پيروزي دكتراحمدينژاد به كاربسته بودند، اما به لطف خداوند و هوشياري مردم، ناكام ماندند و ملت ايران شكست سنگيني را به هسته مركزي اين جريان و عوامل آنها تحميل كرد.
يك واقعيت تلخ وجود دارد كه برخي از اعضاي هسته مركزي اين جريان از اواسط دهه 60 به تغيير نظام از طريق دامن زدن به خط كشيهاي سياسي ميان نخبگان، ايجاد تقابل فرهنگي و مذهبي بين مردم، افزايش نارضايتي و بدبيني اكثريت جامعه نسبت به نظام تمايل پيدا كرده بودند، اما به علت درايت امام و رهبري و همراهي هوشمندانه مردم با نظام در مقاطع حساس، گروه مذكور در بيشتر پروژههاي خود شكست خورد.
اين جريان پس از رحلت امام و از نخستين روزهاي زعامت حضرت آيتالله خامنهاي، كار نفوذ، يارگيري و شبكهسازي را آغاز كرد و در ميان مدت توانست با گسترش دامنه نفوذ و افزايش دسترسيهاي خود، مديريت پنهان و غيرمستقيم برخي مراكز مهم را در دست بگيرد، اما همواره در درون نظام شناسايي و بهطور نامحسوس مديريت شدند، به گونهاي كه نتوانستند به بسياري از اهداف مطلوب خود دست پيدا كنند.
جريان مزبور، اما پس از پيروزي قاطع دكتر احمدينژاد و حمايتهاي مؤكد رهبري از ايشان، ضمن نوعي تقسيم كار ميان عناصر سياسي و رسانهاي خود، سناريوي پيچيدهاي را آغاز كردند تا در گام نخست حامي احمدينژاد جلوه كنند و آنگاه در مقام دلسوزي براي دولت و نظام، روندي را در پيش بگيرند كه بتدريج رئيسجمهور را تخريب و تضعيف نمايند، اما ويژگيهايي نظير دينمداري، انقلابي بودن، ساده زيستي، پاكدستي، داشتن اقتدارمديريتي، پركاري وفراجناحي بودن رئيسجمهور، تخريب مستقيم وي را عملاً ناممكن ساخت و درنتيجه جريان ياد شده را به اين فكر انداخت تا با داستان سرايي و پروندهسازي عليه اصليترين ياران و همراهان رئيسجمهور، به تخريب و توهين غيرمستقيم به احمدينژاد بپردازند.
جريان مذكور در اين مرحله با تشكيل، تجهيز و توجيه تيمهاي حرفهاي، به دروغپردازي، تخريب و فضاسازي روزانه عليه بعضي نزديكان دكتراحمدينژاد مشغول شد و همزمان، با توزيع بولتنهاي حاوي جعليات تحريكآميز و رايزنيهاي حضوري، به مخدوش كردن تصوير رئيسجمهور مؤمن و انقلابي در نزد برخي خواص سياسي و مذهبي پرداخت تا طبق سناريوي خود، خواص را براي ايفاي نقش در مرحله تكفير احمدينژاد و يارانش آماده سازند.
دو مشخصه اصلي و برجسته جريان مزبور، ويژه خواري مالي و اقتصادي و نيز زورگويي فكري و فرهنگي به جامعه است. اين جريان در حالي كه از نفوذ شبكهاي براي رانت خواريهاي گسترده مالي، تجاري، صنعتي، ترابري و... استفاده ميكند، پروندههاي فساد اقتصادي عوامل خود را با انواع ترفندها «راكد» مينمايد.
جريان مذكور همچنين تصميمات و برنامههايي را در دستور كار بعضي دستگاههاي مسئول قرار ميدهد تا آنها با برخوردهاي سلبي و تحميل مناسبات و سلايق خود به مردم، به نام اصول و ارزشهاي ديني، موجبات بدبيني جامعه نسبت به دين، نارضايتي عمومي و ايجاد تقابل مردم با نظام را فراهم كنند.
اين گروه، درواقع از مقاومت و مقابله دكتر احمدينژاد با ويژهخواريهاي اقتصادي و ناراضيتراشي عليه نظام عصباني است، اما ضمن كتمان اين واقعيت، با فريبكاري و فضاسازي، به تحريك برخي خواص و كشاندن آنها به عرصه مقابله مستقيم و غيرمستقيم با دولت مردمي، مكتبي و پرتوفيق روي آورده است.
اين گروه پرنفوذ و خطرناك براي دستيابي به اهداف خود، از احساسات پاك و دغدغههاي ارزشي برخي شخصيت هاي سياسي و مذهبي بهره ميگيرد و براي كاميابي خود، از تضعيف پايگاه اجتماعي خواص خوشنام نيز ابايي ندارد. چنانچه در ماجراي جشن نوروز، ايشان را به بهانه دفاع از دينگرايي در مقابل توهمي به نام مليگرايي، به صحنه تقابل با باورها و شاديهاي آئيني و سرزميني ايرانيان كشاندند.
مهمترين دستوركار جريان انحرافي در مقطع كنوني، تشديد توهم بعضي ارزشگرايان درباره وجود يك جريان انحرافي درون دولت است تا به زعم خود به دست حزباللهيها حساب دولت احمدينژاد را برسند. اينان ابتدا از جريان انحرافي درون جبهه اصولگرايي سخن گفتند، مدتي بعد اين جريان انحرافي را به دولت نسبت دادند وگام بعديشان، منحرف خواندن شخص رئيسجمهور است كه البته در صورت ورود به فاز نهايي خسارت و شكست بزرگ و سرنوشتسازي را براي خود رقم خواهند زد.