شفاف - یادداشت سردبیر: دو،
سه شب پیش، جلوی خانهامان با یکی از دوستان مسجدی گپ میزدیم و میخندیدم
که پیرمردی فرتوت و کمرخمیده آرام آرام به سمت ما آمد. باتوجه به لباسهای
مندرس و رنگ چهرهاش که به چیزی بین سیاهی و زردی متمایل شده بود احتمال
دادم معتادی است مثل دیگر معتادان و کارتن خوابها که برای تامین هزینه
مواد مخدرش میخواهد با اصرار و خواهش و تمنا پولی دستی بگیرد. اما نه این
پیرمرد معتاد بود و نه چنین خواستهای داشت.
پیر مرد کم کم به ما نزدیک شد و گفت: آقا
من دو، سه شبه از بیمارستان مرخص شدهام و حالا گرسنهام. باز برای اینکه
شکم بر طرف شود پرسیدم خوراکی میخواهی؟ طوری پرسیدم که یعنی از پول خبری
نیستها. گفت: بله. رفتم داخل منزل و مقداری میوه و شیرینی برایش آوردم
پایین دادم دست پیرمردم وگفتم بفرما میوهها رو بشور و همین جا داخل حیاط
بخور. پیرمرد کمی به میوهها و من نگاه کرد و گفت: اگر میشود اینها را
ببرم خانه با زن و بچه هام بخورم. پیرمرد رفت و باز حرفی از پول به میان
نیاورد.
پیرمرد رفت و ما دیگر نخندیدم!
***
امروز در خبرها خواندم: رئیس جمهور
کشورمان با بیان اینکه وجود فقر در کشور عیب است فرمودهاند: خوشبختانه با
اجرای طرح یارانهها و پرداخت نقدی کسی محتاج نان شب نیست.
پرینت این خبر را امشب باید برای آن دوست
مسجدیام که از طرفدارهای آقای احمدینژاد هم است ببرم. فکر نمیکنم
ماجرای دو سه شب پیش را از یاد برده باشد.